Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scutter
U
دو باگامهای کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ploddingly
U
باگامهای کند
he swung out of the room
U
باگامهای سنگین وموزون ازاطاق بیرون رفت
pace
U
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paced
U
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
paces
U
باگامهای اهسته و موزون حرکت کردن قدم زدن
blasts
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
U
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
U
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
shorthorn
U
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
U
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard
U
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step
U
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmies
U
کوتاه
little
U
کوتاه
pigmies
U
قد کوتاه
pigmies
U
کوتاه
concise
U
کوتاه
succinct
U
کوتاه
liliputian
U
قد کوتاه
low
U
کوتاه
bas relif
U
کوتاه
pygmies
U
قد کوتاه
synoptic
U
کوتاه
dwarfish
U
کوتاه
scut
U
دم کوتاه
stunt
U
کوتاه
puny
U
قد کوتاه
stunts
U
کوتاه
miniature
U
کوتاه
pigmy
U
قد کوتاه
pigmy
U
کوتاه
of short duration
U
کوتاه
pygmy
U
قد کوتاه
pygmy
U
کوتاه
dumpy
U
کوتاه
stocky
U
کوتاه
fleeting
<adj.>
U
کوتاه
shorter
U
کوتاه
curt
<adj.>
U
کوتاه
concise
<adj.>
U
کوتاه
miniatures
U
کوتاه
stunting
U
کوتاه
short
<adj.>
U
کوتاه
succinct
<adj.>
U
کوتاه
stockier
U
کوتاه
short
U
کوتاه
down
U
کوتاه
shortest
U
کوتاه
curtal
U
کوتاه
stockiest
U
کوتاه
detruncate
U
کوتاه کردن
cut off
U
کوتاه کردن
shuffled
U
گام کوتاه
cutty sark
U
دامن کوتاه
pigmies
U
ادم کوتاه قد
shuffles
U
گام کوتاه
shuffling
U
گام کوتاه
conte
U
داستان کوتاه
correption
U
کوتاه کردن
coatee
U
دامن کوتاه
short stories
U
داستان کوتاه
breeks
U
شلوار کوتاه
apophthegm
U
گفتار لب و کوتاه
an incomprehensive report
U
گزارش کوتاه
abridge
U
کوتاه کردن
britches
U
شلوار کوتاه
unabridged
U
کوتاه نشده
basso relief
U
برجسته کوتاه
bunny hop
U
پرش کوتاه
by pass
U
اتصال کوتاه
short run
U
کوتاه مدت
term paper
U
رساله کوتاه
chip shot
U
ضربه کوتاه
novelettes
U
داستان کوتاه
novelette
U
داستان کوتاه
chitchat
U
صحبت کوتاه
short story
داستان کوتاه
chiton
U
قبای کوتاه
brachydactyly
U
کوتاه انگشتی
curtailing
U
کوتاه کردن
clipping
U
کوتاه کردن
scurried
U
مسابقه کوتاه
scurries
U
مسابقه کوتاه
scurry
U
مسابقه کوتاه
scurrying
U
مسابقه کوتاه
lie down
U
استراحت کوتاه
lie-down
U
استراحت کوتاه
stag
U
کوتاه کردن
stags
U
کوتاه کردن
bas relief
U
برجسته کوتاه
bas-relief
U
برجسته کوتاه
truncating
U
کوتاه کردن
curtails
U
کوتاه کردن
truncate
U
کوتاه کردن
truncated
U
کوتاه کردن
truncates
U
کوتاه کردن
bas-reliefs
U
برجسته کوتاه
idylls
U
چکامه کوتاه
idylls
U
قصیده کوتاه
short wave
U
موج کوتاه
short-wave
U
موج کوتاه
short haul
U
خط سیر کوتاه
short-haul
U
خط سیر کوتاه
short-circuit
U
اتصال کوتاه
short-circuits
U
اتصال کوتاه
idyll
U
قصیده کوتاه
idyll
U
چکامه کوتاه
curt
U
کوتاه ومختصر
aphorism
U
سخن کوتاه
aphorisms
U
سخن کوتاه
low
U
کوتاه دون
intrim
U
کوتاه مدت
abbreviated
U
کوتاه شده
shortening
U
کوتاه شدگی
poop
U
صدای کوتاه
poops
U
صدای کوتاه
pygmies
U
ادم کوتاه قد
pygmy
U
ادم کوتاه قد
shuffle
U
گام کوتاه
spontoon
U
نیزه کوتاه
mini-skirts
U
دامن کوتاه
short-list
U
فهرست کوتاه
short-listed
U
فهرست کوتاه
short-listing
U
فهرست کوتاه
short-lists
U
فهرست کوتاه
tutu
U
دامن کوتاه
tutus
U
دامن کوتاه
To back down .
U
کوتاه آمدن
drop in
<idiom>
U
دیدار کوتاه
mini-skirt
U
دامن کوتاه
wool of short staple
U
پشم نخ کوتاه
steep taper
U
مخروط کوتاه
stichomythia
U
مکالمات کوتاه
strop
U
طناب کوتاه
to cut short
U
کوتاه کردن
to fall short
U
کوتاه امدن
to look in
U
کوتاه کردن
truncation
U
کوتاه سازی
tunicle
U
لباس کوتاه
undersize
U
اندازه کوتاه
vamp
U
جوراب کوتاه
whiffet
U
سوت یا پف کوتاه
in the short run
U
در کوتاه مدت
briefly
<adv.>
U
بصورت کوتاه
compendiously
<adv.>
U
بصورت کوتاه
brief description
U
شرح کوتاه
corner-brace
U
حایل کوتاه
dwarf gallery
U
دالان کوتاه
simply stated
U
به بیان کوتاه
curtly
<adv.>
U
بصورت کوتاه
detruncation
U
کوتاه شدگی
jog trot
U
یورتمه کوتاه
knurly
U
کوتاه قد کوتوله
let us be brief
U
کوتاه کنیم
line to line fault
U
اتصال کوتاه خط به خط
lop sided
U
کوتاه و بلند
low frequency wave
U
موج کوتاه
mackinaw
U
کت کوتاه و سنگین
manakin
U
ادم کوتاه قد
manikin
U
ادم کوتاه قد
morello
U
گیلاس دم کوتاه
narrow minded
U
کوتاه نظر
idyl
U
قصیده کوتاه
idyl
U
چکامه کوتاه
draw in
U
کوتاه شدن
easy term
U
کوتاه مدت
epigrammatical
U
کوتاه ونیشدار
escopet
U
قرابینه کوتاه
escopette
U
قرابینه کوتاه
fubsy
U
کوتاه وکلفت
gnomical
U
کوتاه لب نویس
half pint
U
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber
U
الوار کوتاه
hare sighted
U
کوتاه بین
hide bound
U
کوتاه فکر
novelet
U
داستان کوتاه
novella
U
رمان کوتاه
one track
U
کوتاه فکر
short service line
U
خط سرویس کوتاه
short shunt
U
شنت کوتاه
short splice
U
پیوند کوتاه
short term
U
کوتاه مدت
short term
U
دوره کوتاه
short test bar
U
میله کوتاه
short time
U
کوتاه مدت
shortening in
U
کوتاه کردن
short run
U
مدت کوتاه
short return
U
برگشت کوتاه
piaffer
U
یورتمه کوتاه
playlet
U
نمایش کوتاه
razee
U
کوتاه کردن
short blast
U
بوق کوتاه
short blast
U
سوت کوتاه
short brittle
U
شکننده- کوتاه
short burst
U
رگبار کوتاه
short circuit
U
اتصال کوتاه
short drop
U
دراپ کوتاه
short period
U
دوره کوتاه
short precision
U
دقت کوتاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com