English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to freight out and home U دوسره کرایه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hire purchase U کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود
mutual U دوسره
bicephalous U دوسره
mutually U دوسره
mutuality U دوسره بودن
mutual love U دو سقی دوسره
round voyage U سفر دوسره
return ticket U بلیط دوسره
8 oclock sharp . On the stroke of 8. U بلیط دوسره
return tickets U بلیط دوسره
mutualize U دوسره ساختن
to charter U کرایه کردن
affreight U کرایه کردن
hiring U کرایه کردن
hire U کرایه کردن
freight U کرایه کردن
rent U کرایه کردن
hires U کرایه کردن
hires U اجرت کرایه کردن
hiring U اجرت کرایه کردن
hire U اجرت کرایه کردن
hiring U اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hire U اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
hires U اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
time charter U کرایه کردن موقت کشتی
rent U کرایه اجاره کردن یا دادن
lease U کرایه کردن اجاره کردن
leases U کرایه کردن اجاره کردن
carriages U بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage U بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
backfreight U پس کرایه
freight forward U پس کرایه
faring U کرایه
passage money U کرایه
back freigt U پس کرایه
cost of transport U کرایه
lease U کرایه
leases U کرایه
hire U کرایه
fares U کرایه
freight collect U پس کرایه
rent U کرایه
freight U کرایه
carriage forward U پس کرایه
balance of freight U پس کرایه
transport charges U کرایه
hiring U کرایه
fare U کرایه
carrige forward U پس کرایه
meed U کرایه
fraught U کرایه
back rent U پس کرایه
hires U کرایه
fared U کرایه
hack U درشکه کرایه
fares U کرایه مسافر
hires U کرایه دادن
fared U کرایه مسافر
hiring U کرایه دادن
fare U کرایه مسافر
hire U کرایه دادن
passage money U کرایه مسافر
hacked U درشکه کرایه
back freigt U پرداخت کرایه
tenants U کرایه نشین
carfare U کرایه ماشین
renter U کرایه نشین
faring U کرایه مسافر
freight U کرایه کشتی
let out on hire U کرایه دادن
carfare U کرایه اتوبوس
tenant U کرایه نشین
demurrage U کرایه معطلی
passages U دریا کرایه
hach U کرایه دادن
carrige U کرایه حمل
passage U دریا کرایه
hacks U درشکه کرایه
to rent out something U کرایه دادن چیزی
charter U دربست کرایه دادن
How much is the fare to ... ? کرایه تا ... چقدر است؟
chartered U دربست کرایه دادن
to hire out something U کرایه دادن چیزی
fared U کرایه حمل و نقل
portage U کرایه فرفیت کشتی
back rent U کرایه عقب افتاده
charters U دربست کرایه دادن
twon car U اتومبیل کرایه مسافری
fare U کرایه حمل و نقل
chartering U دربست کرایه دادن
to let something [British E] [Real Estate] U کرایه دادن چیزی
to let something on a lease U کرایه دادن چیزی
carriage forward U کرایه در مقصدپرداخت میشود
tenant U کرایه نشین متصرف
faring U کرایه حمل و نقل
cartage U کرایه گاری مکاری
railway freight U کرایه راه اهن
tenants U کرایه نشین متصرف
fares U کرایه حمل و نقل
What is the charge per day? U کرایه روزانه چقدر است؟
hackney U درشکه کرایه اسب کرایبه
freighter U کرایه کننده کشتی باری
circulating library U کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
fiacre U کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه
What's the charge per hour? U کرایه هر ساعت چقدر است؟
Rented (rental) car. U اتومبیل اجاره ای (کرایه شده )
taximeter U نشان دهنده کرایه تاکسی
carrige forward U کرایه به عهده گیرنده کالا
freighters U کرایه کننده کشتی باری
advance freight U پیش پرداخت کرایه حمل
carriage payed U کرایه حمل پرداخت شده
What's the fare to Manchester? U کرایه تا شهر منچستر چقدر است؟
What's the fare to the airport? U نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟
voyage charter U کرایه کشتی جهت سفری خاص
out leased U انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
subsidized accommodation U منزل با کمک هزینه [کرایه و غیره]
cost and frieght U قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
lodging house U محل کرایه دادن اطاق مسافرخانه
tie line U کانال مخابراتی کرایه داده شده
i am behind in my rent U کرایه خانه ام عقب افتاده است
dead carriage U کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
What's the fare to this address? U نرخ کرایه تا این آدرس چقدر است؟
What's the fare to city centre? U نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
freight U کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی
dead freight U کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead carriage U کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
livery stable U اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
baltic exchange U بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
forwarding merchant U حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
third party lease U توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
dead weight U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead weights U کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن
dead freight U کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
hackney coach U کالسکه یا درشکه کرایه درشکه چهارچرخه ودو اسبه
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
correct U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
point U اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
woo U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
correcting U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringing U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
corrects U تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
infringed U تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
to use effort U کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com