English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stockbroking U دلالی بورس واوراق بهادار
stockbrokerage U دلالی بورس واوراق بهادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stock exchange U بورس اوراق بهادار
stock exchange U بورس اوراق بهادار
stock exchanges U بورس اوراق بهادار
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس اوراق بهادار
outside market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market [American E] U بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
commissions U دلالی
commissions U حق دلالی
commissioning U دلالی
commissioning U حق دلالی
mediation U دلالی
commission U دلالی
commission U حق دلالی
brokage U حق دلالی
broking U دلالی
factorship U دلالی
brokerage fee U حق دلالی
brokerage U حق دلالی
brokerage U دلالی
factorage U دلالی
jobs U دلالی کردن
job U دلالی کردن
overrider U حق دلالی زیاد
brokerage U پول دلالی
agiotage U دلالی برات
overrider U حق دلالی فوق العاده
procuration U جاکشی دلالی محبت
procuance U جاکشی دلالی محبت
procuration fee U حق دلالی در معاملات استقراضی و رهن حق التحریر اسناد رسمی
priced U بهادار
papering U اوراق بهادار
papered U اوراق بهادار
drafted U اوراق بهادار
bourse U بازاراوراق بهادار
paper U اوراق بهادار
drafts U اوراق بهادار
negotiable instruments U اوراق بهادار
draft U اوراق بهادار
negotiable papers U اوراق بهادار
papers U اوراق بهادار
securities U اوراق بهادار
negotiable instrument U اسناد بهادار
semi-precious U نیمه بهادار
valuable goods U اشیاء بهادار
valuables U چیزهای بهادار
bonds U اوراق بهادار
registered securities U اوراق بهادار با نام
government securities U اوراق بهادار دولتی
portfolios U موجودی اوراق بهادار
securities department U اداره اوراق بهادار
securities market U بازار اوراق بهادار
portfolio U موجودی اوراق بهادار
assumed portfolio U اوراق بهادار مفروض
bearer securities U اوراق بهادار بی نام
security market U بازار اوراق بهادار
brokers U دلال اوراق بهادار
brokering U دلال اوراق بهادار
brokered U دلال اوراق بهادار
broker U دلال اوراق بهادار
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
issue [of something] [ID card or check] U انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
transferable securities U اوراق بهادار قابل انتقال
marketable securities U اوراق بهادار قابل معامله
redemption U مبادله اوراق بهادار با پول
ceded portfolio U اوراق بهادار واگذار شده
stock exchnge U بورس
bourse U بورس
commercial paper U اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
The return on the bonds amounts to ... U مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
pegging U تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
stock exchange U بورس سهام
bourse [in a non-English-speaking country] U بورس سهام
gamblers U بورس باز
bull U بورس تصنعی
bulls U بورس تصنعی
stock exchanges U بورس سهام
gambler U بورس باز
speculators U بورس باز
speculator U بورس باز
stock exchange U بورس سهام
bourse U مبادله بورس
commodities exchange U بورس کالا
stock broker U کارگزار بورس
in stock <idiom> U روی بورس
stock broker U دلال بورس
transaction on change U معامله در بورس
commodity exchange U بورس کالا
commodity exchange U بورس مواداولیه
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
baltic exchange U بازار بورس بالتیک
bull U سفته باز بورس
stock markets U بورس کالاهای مختلف
granted U بورس تحصیلی یا پژوهشی
bulls U سفته باز بورس
stock markets U بورس سهام وارز
stock market U بورس کالاهای مختلف
grant U بورس تحصیلی یا پژوهشی
grants U بورس تحصیلی یا پژوهشی
jobber U دلال یاکارگزار بورس
stock market U بورس سهام وارز
quotations U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
quotation U قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
off-market <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
outside [stock exchange] <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
over the counter U خارج از بورس فروخته شده
over-the-counter <adj.> U خارج از بورس [فروخته شده ]
settling days U روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
exchanging U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanges U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchanged U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange U جای معاملات ارزی و سهامی بورس
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
over-the-counter interbank transactions U داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
re issuable notes U اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
burse U بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
traveling fellowship U بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
bears U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bear U سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com