English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
swears U سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
swear U سوگند خوردن قسم یاد کردن سوگند دادن
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
adjuration U سوگند
oaths U سوگند
attestation U سوگند
sacraments U سوگند
sacrament U سوگند
oath U سوگند
oath of allegiance U سوگند وفاداری
abjuring U سوگند شکستن
swearing in U سوگند دادن
gar U سوگند ملایم
swearing-in U سوگند دادن
by god U سوگند بخدا
administering an oath U سوگند دادن
od U سوگند ملایم
swear by U سوگند خوردن به
swearing formula U سوگند نامه
take an oath U سوگند خوردن
take oath U سوگند یادکردن
taking an oath U اتیان سوگند
to administer U سوگند دادن
by g U به جرجیس سوگند
swearings-in U سوگند دادن
abjures U سوگند شکستن
abjured U سوگند شکستن
abjure U سوگند شکستن
swearing U اتیان سوگند
swears U سوگند خوردن
affidavits U سوگند نامه
Hippocratic oath U سوگند بقراطی
abstention from taking an oath U نکول سوگند
adjure U سوگند دادن
swear U سوگند خوردن
adjurer U سوگند دهنده
admirster an oath U سوگند دادن
false oath U سوگند دروغ
to lift one's hand U سوگند خوردن
odd U :سوگند ملایم
to swear an oath [on, to] , to take an oath [on; to] U سوگند خوردن [به]
administration U سوگند دادن
up my conscience U به وجدانم سوگند
upon my honor U به شرافتم سوگند
upon my world U بشرافتم سوگند
oddest U :سوگند ملایم
odder U :سوگند ملایم
administrations U سوگند دادن
to take an oath U سوگند خوردن
loyalty oath [American E] U سوگند وفاداری
sanctions U فتوای کلیسایی سوگند
goddamn U سوگند - قسم - برایبیانهیجانوعصبانیت
sanctity of an oath U حرمت سوگند یا قسم
abjeure U با سوگند ترک کردن
attests U سوگند یاد کردن
perjures U سوگند دروغ خوردن
sanctioning U فتوای کلیسایی سوگند
sanctioned U فتوای کلیسایی سوگند
perjure U سوگند دروغ خوردن
attesting U سوگند یاد کردن
official oath U سوگند قانونی یا رسمی
to keep an oath inviolate U نقض نکردن سوگند
attest U سوگند یاد کردن
attested U سوگند یاد کردن
perjuring U سوگند دروغ خوردن
sanction U فتوای کلیسایی سوگند
goddammit U سوگند - قسم - برایبیانناراحتیوعصبانیت
god-awful U سوگند - قسم - برایبیانبدیونامطبوعبودنچیزی
wager of law U تبری جستن با سوگند
manswear U سوگند دروغ خوردن
to swear by all that is sacred U بمقدسات عالم سوگند
forswear U سوگند دروغ خوردن
forswearing U سوگند دروغ خوردن
to swear like a trooper U زیاد سوگند خوردن
abjurer or abjuror U سوگند شکن ترک
swear on U سوگند به چیزی خوردن
to perjure oneself U سوگند شکنی کردن
put a person on his oath U کسی را سوگند دادن
to forswear oneself U سوگند دروغ خوردن
forswears U سوگند دروغ خوردن
to swore falsely U سوگند دروغ خوردن
conjure U سوگند دادن جادو کردن
attest U سوگند دادن تصدیق کردن
conjures U سوگند دادن جادو کردن
conjuring U سوگند دادن جادو کردن
conjured U سوگند دادن جادو کردن
to keep an oath inviolate U معتبر نگه داشتن سوگند
attested U سوگند دادن تصدیق کردن
forsworn U سوگند دروغ یاد کرده
coronation oath U سوگند هنگام تاج گذاری
attests U سوگند دادن تصدیق کردن
perjury U سوگند شکنی گواهی دروغ
attesting U سوگند دادن تصدیق کردن
in my f. U به ایین سوگند خدامی داند
they are sworn frends U بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
compurgator U یادکننده سوگند برای تبرئه دیگری
to swear tre sonagainstany one U سوگند برای خیانت بکسی خوردن
he swore off drinking U سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
i swore him to secrecy U او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
perjured U سوگند دروغ خورده دروغی داده شده
to swear in U با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
by the holy poker U سوگند شوخی امیزی است چون به انروزهای غریب ومانندان
to pull off U برداشتن
to mop up U برداشتن
to run away with U برداشتن
to pick up U برداشتن
take U برداشتن
sublate U برداشتن
deleting U برداشتن
deletes U برداشتن
deleted U برداشتن
delete U برداشتن
countertrace U برداشتن از
to take up U برداشتن
glom U برداشتن
flaws U مو برداشتن
flaw U مو برداشتن
ingether U برداشتن
takes U برداشتن
pick up U برداشتن
pickup U برداشتن
ingather U برداشتن
take up U برداشتن
removes U برداشتن
lifts U برداشتن
lifting U برداشتن
includes U در برداشتن
moistening U نم برداشتن
removes U از جا برداشتن
removing U از جا برداشتن
lifted U برداشتن
lift U برداشتن
include U در برداشتن
removing U برداشتن
remove U از جا برداشتن
remove U برداشتن
to take off U برداشتن بردن
unveils U حجاب برداشتن
to break step U غلط پا برداشتن
unveiling U حجاب برداشتن
unveiled U حجاب برداشتن
break step U غلط پا برداشتن
elide U ازاخر برداشتن
heaved U خیز برداشتن
maps U نقشه برداشتن از
to sweep away U ازمیان برداشتن
to d. the cloth U رومیزی را برداشتن
surmounted U ازمیان برداشتن
to carry arms U سلاح برداشتن
removes U برداشتن مهر
eliding U ازاخر برداشتن
elides U ازاخر برداشتن
heave U خیز برداشتن
unveil U حجاب برداشتن
to take the photograph of U عکس برداشتن از
To co away with . To remove. To eliminate . U ازمیان برداشتن
picturize U فیلم برداشتن از
removing U برداشتن مهر
uncap U سر پوش برداشتن از
ingether U خرمن برداشتن
off take rudder U سکان برداشتن
spoon U با قاشق برداشتن
make a copy of U رونوشت برداشتن
spoons U با قاشق برداشتن
spooning U با قاشق برداشتن
spooned U با قاشق برداشتن
warp U تاب برداشتن
give up U دست برداشتن از
uncap U کلاه از سر برداشتن
demountable U قابل برداشتن
snap up U تند برداشتن
warps U تاب برداشتن
shuffle off U به عجله برداشتن
dequeue U برداشتن اقلام یک صف
run away with U برداشتن و در رفتن
emarginate U برداشتن حاشیه از
remove slag U سرباره را برداشتن
warped U تاب برداشتن
unhood U سرپوش برداشتن از
to fly to arms U سلاح برداشتن
elided U ازاخر برداشتن
surmounts U ازمیان برداشتن
polled U نمونه برداشتن
polls U نمونه برداشتن
list U سیاهه برداشتن
machine U براده برداشتن
machined U براده برداشتن
unmasked U نقاب برداشتن از
unmask U نقاب برداشتن از
machines U براده برداشتن
surmounting U ازمیان برداشتن
unmasking U نقاب برداشتن از
gait U گام برداشتن
to receive a wound U زخم برداشتن
transcribing U رونوشت برداشتن
transcribes U رونوشت برداشتن
transcribed U رونوشت برداشتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com