English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
acolyte U دستیار کشیش
acolytes U دستیار کشیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presbyteries U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery U داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly U در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
assistance dog U سگ دستیار
service dog U سگ دستیار
aiding U دستیار
aided U دستیار
aid U دستیار
wizard [software] U دستیار
girl friday U دستیار زن
suffragan U دستیار
medical response dog U سگ دستیار
assistant U دستیار
assistants U دستیار
ancillary U کمک دستیار
asst U مخفف دستیار
adjoint U یار دستیار
seconds U دستیار شطرنج باز
second U دستیار شطرنج باز
seconded U دستیار شطرنج باز
seconding U دستیار شطرنج باز
shop assistant دستیار مغازه دار
development aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار داوطلب [برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
aid worker U دستیار مدد کار [برای توسعه دادن کشوری]
herdsman U کشیش
priests U کشیش
priest U کشیش
herdsmen U کشیش
ecclesiastic U کشیش
ecclesiastics U کشیش
churchman U کشیش
predicant U کشیش
provost U کشیش
hieratic U کشیش
abbe U کشیش
evengelist U کشیش
provosts U کشیش
cleric U کشیش
druids U کشیش
clerics U کشیش
clergymen U کشیش
presbyterate U کشیش
druid U کشیش
padres U کشیش
padre U کشیش
clergyman U کشیش
churchmen U کشیش
lay brother U نیمچه کشیش
sacerdotalism U کشیش مابی
priestcraft U کشیش بازی
lamas U کشیش بودایی
sacerdocy U کشیش منشی
high priest U کشیش اعظم
holy joe U کشیش دهکده
presbyterial U وابسته به کشیش ها
right reverend U جناب کشیش
priestlike U کشیش وار
priestliness U کشیش مابی
Reverend U جناب کشیش
parsons U کشیش بخش
priesthood U کشیش بودن
residentiary U کشیش مقیم
parson U کشیش بخش
lama U کشیش بودایی
presbyteries U خانه کشیش
presbytery U خانه کشیش
clerkly U وابسته به کشیش
officiant U کشیش سرپرست
vicar U کشیش بخش
rectors U کشیش بخش
hedge priest U کشیش روستا
rector U کشیش بخش
vicars U کشیش بخش
primate U کشیش ارشد
priesthood U مقام کشیش
archpriest U کشیش بزرگ
shaveling U سرتراشیده کشیش
prsbytery U محل جلوس کشیش
cassock U خرقه پوش کشیش
parsonages U قلمرو کشیش بخش
cassocks U خرقه پوش کشیش
rectories U خانه کشیش بخش
rectory U خانه کشیش بخش
chancel U جای مخصوص کشیش
parsonage U قلمرو کشیش بخش
rectrix U بانوی کشیش بخش
curates U معاون کشیش بخش
ministers U وزیر مختار کشیش .
divining U کشیش استنباط کردن
divines U کشیش استنباط کردن
divined U کشیش استنباط کردن
divine U کشیش استنباط کردن
Imhotep U کشیش [دربار مصر]
pontiff U کشیش بزرگ پاپ
papas U پاپ کشیش ناحیه
papa U پاپ کشیش ناحیه
minister U وزیر مختار کشیش .
pontiffs U کشیش بزرگ پاپ
presbyter U کشیش سرپرست کلیسا
chancels U جای مخصوص کشیش
curate U معاون کشیش بخش
pardoner U کشیش امرزنده گناه
officiating priest U کشیش پیش نماز
monseigneur U مسیو کشیش کاتولیک
lamaistic U وابسته به کشیش بودایی
kirkman U عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
prelates U اسقف اعظم کشیش ارشد
prelate U اسقف اعظم کشیش ارشد
curacy U معاونت کشیش بخش یادهستان
curacies U معاونت کشیش بخش یادهستان
ministerial U وابسته به وزیر یا کشیش اداری
manse U محل سکنی خانه کشیش
he was ordained priest U اورا بسمت کشیش گماشتند
manses U محل سکنی خانه کشیش
sacerdotage U کشیش مابی جماعت کشیشان
tunicle U لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
zucchetto U شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parishes U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
officiant U کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
parish U بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parish U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes U قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
priestcraft U دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
shaman U کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
the sovereign U پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
nonagium U عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk U کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lavabo U ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail U [نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally U چوپان وار کشیش وار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com