Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air lift
U
دستگاه ابکش با هوای فشرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turbojet
U
توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
compressed air
U
هوای فشرده
air compressor
U
هوای فشرده ساز
caisson foundation
U
پی سازی با هوای فشرده
pneumatic disatch
U
بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
blast hole drill
U
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
cullender
U
صافی- ابکش- پالودن-ابکش کردن- صاف کردن
pneumaticity
U
خاصیت بادی یا هوایی خاصیت چیزی که با هوای فشرده کار میکند
air turbine starter
U
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
air-conditioned
U
اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
self-
U
فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
congested
U
فشرده انباشته شده بهم فشرده
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
leaching pit
U
چاه ابکش
soakwell
U
چاه ابکش
soakaway
U
چاه ابکش
hydrant
U
لوله ابکش
adits
U
کوره ابکش
hydrants
U
لوله ابکش
fog lookouts
U
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
Intel
U
فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
turbocharger
U
گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
effluvium
U
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
squeezing
U
فشرده
condensed
U
به هم فشرده
squeezes
U
فشرده
squeezed
U
فشرده
compressive
U
فشرده
compressed
U
فشرده
intensive
U
فشرده
condensed
U
فشرده
congested
U
در هم فشرده
squeeze
U
فشرده
strained
U
فشرده
massively
U
گنده فشرده
press board
U
مقوای فشرده
compact disk
U
دیسک فشرده
mass practice
U
تمرین فشرده
compressed file
U
فایل فشرده
cast iron
U
فولاد فشرده
cast up
U
فشرده کردن
coarctate
U
بهم فشرده
depressed
U
فشرده شدن
press part
U
بخش فشرده
compactions
U
فشرده سازی
compact section
U
مقطع فشرده
massive
U
گنده فشرده
succinct
U
مجمل فشرده
repressed brick
U
اجر فشرده
fasciated
U
بهم فشرده
dicing
U
رقابت فشرده
dices
U
رقابت فشرده
diced
U
رقابت فشرده
compaction
U
فشرده سازی
dice
U
رقابت فشرده
laser
U
دیسک فشرده
lasers
U
دیسک فشرده
condensive load
U
بار فشرده
condensed type
U
چاپ فشرده
compress
U
هم فشرده کردن
ice crete
U
بتون فشرده
packs
U
فشرده سازی
pack
U
فشرده سازی
compresses
U
هم فشرده کردن
steel aloy
U
فولاد فشرده
alloy steel
U
فولاد فشرده
package program
U
برنامه فشرده
compressing
U
هم فشرده کردن
condensed type
U
نوع فشرده
packed decimal
U
دهدهی فشرده
concise
U
لب گو فشرده ومختصر
incompressible
U
فشرده نشدنی
crushed
<adj.>
<past-p.>
U
فشرده شده
seried
U
بهم فشرده
packing
U
فشرده سازی
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
packed decimal
U
عدد اعشاری فشرده
compacts
U
بهم فشرده خلاصه
compacts
U
جمع وجور فشرده
compact
U
جمع وجور فشرده
compacting
U
بهم فشرده خلاصه
compander
U
فشرده و نافشرده کننده
compact
U
بهم فشرده خلاصه
compacted
U
جمع وجور فشرده
pinch effect
U
اثر فشرده سازی
compacting
U
جمع وجور فشرده
laminated plastic material
U
ماده فشرده متورق
bumped
U
بار فشرده شده
CD DA
U
روی دیسک فشرده
massively
U
ساختمان فشرده ماسیو
repressed brick
U
اجر فشرده شده
packed snow
U
برف فشرده شده
compacted
U
بهم فشرده خلاصه
die pressed part
U
بخش فشرده حدیدهای
forced alternating current
U
جریان متناوب فشرده
decompress
U
ناهم فشرده کردن
principal types of foot
فشرده کننده آب سنگین
prestressed concrete
U
بتن پیش فشرده
presses
U
تاکتیک دفاعی فشرده
CD audio
U
روی دیسک فشرده
press
U
تاکتیک دفاعی فشرده
packing density
U
تراکم فشرده سازی
condensed structural formula
U
فرمول ساختاری فشرده
massive
U
ساختمان فشرده ماسیو
air blast
U
هوای دم
moist air
U
هوای تر
petticoatsfever
U
هوای زن
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
modes
U
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
compact
U
روی دیسک فشرده را میدهد
mode
U
قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
compaction
U
فشرده سازی متراکم کردن
CDs
U
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
image
U
فشرده سایز داده یک تصویر
CD
U
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
images
U
فشرده سایز داده یک تصویر
compacts
U
روی دیسک فشرده را میدهد
discs
U
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
compacting
U
روی دیسک فشرده را میدهد
compacted
U
روی دیسک فشرده را میدهد
A crash language course .
U
دوره فشرده آموزش زبان
fractal
U
روش فشرده سازی تصاویر
disc
U
مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
In the open air.
U
در هوای آزاد.
compressed air
U
هوای متراکم
drippy
U
هوای گرفته
dead air
U
هوای راکد
low air pressure
U
فشار هوای کم
swelters
U
هوای گرم
sweltered
U
هوای گرم
circulationg air
U
هوای در گردش
the open
U
هوای ازاد
passion
U
هوای نفس
marsh malaria
U
هوای مردابی
out of door
U
در هوای ازاد
swelter
U
هوای گرم
marine climate
U
اب و هوای دریایی
broken weather
U
هوای بی قرار
air breathing
U
هوای تنفسی
temperate climate
U
اب و هوای معتدل
stable air
U
هوای پایدار
foul weather
U
هوای نامساعد
hot blast
U
هوای دم داغ
emergency air
U
هوای اضطراری
intake air
U
هوای ورودی
carburetor air
U
هوای کاربراتور
foul weather
U
هوای خراب
forced draft
U
هوای با فشار
queen's weather
U
هوای باز
raininess
U
هوای بارانی
blast roasting
U
تشویه با هوای دم
out of doors
U
در هوای ازاد
secondry air
U
هوای ثانویه
air
U
هوای دم هوا
aired
U
هوای دم هوا
liquid air
U
هوای مایع
humid air
U
هوای شرجی
exhaust air
U
هوای خروجی
airs
U
هوای دم هوا
open air
U
در هوای ازاد
agglutinant
U
هوای التیام
adverse weather
U
هوای نامساعد
heavy weather
U
هوای خراب
humid air
U
هوای نمناک
heavy weather
U
هوای طوفانی
to mug up
[British E]
for an exam
U
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
to swot
[British E]
for an exam
U
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
to cram
U
فشرده درس خواندن
[برای امتحانی]
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
file compression utility
U
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
out door court
U
زمین هوای ازاد
intake air
U
هوای مکیده شده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com