Perdic | discrete | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی


Total search result: 29 (3 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	discrete U	جدا
	discrete U	مجزا
	discrete U	مجرد
	discrete U	مجزاکردن گسسته
	discrete U	ناپیوسته
	discrete U	گسسته
	discrete U	جدا از هم
	discrete U	الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
	discrete U	که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
	discrete <adj.> U	با احتیاط
	discrete <adj.> U	باخرد
	discrete <adj.> U	مبادی آداب
	discrete <adj.> U	بانزاکت
	discrete <adj.> U	موقع شناس

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	discrete mathematics U	ریاضیات گسسته [ریاضی]
	discrete variable U	متغیر ناپیوسته
	discrete values U	مقادیر مجزا
	discrete time U	با گسستگی زمانی
	discrete structures U	ساختهای گسسته
	discrete circuit U	مدار گسسته
	discrete component U	با مولفههای گسسته
	discrete component U	مولفه گسسته
	discrete data U	داده گسسته
	discrete device U	دستگاه گسسته
	discrete particle U	ذره مجزا
	discrete programming U	برنامه سازی گسسته
	discrete source U	چشمههای مجزا
	discrete spectrum U	طیف گسسته یا انفصالی
	discrete packets U	بستههای مجزا

Recent search history

Forum search