English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sub- U در معنای کمتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atto U معنای پیشوندی با معنای یک تریلیونم یا بیلیونیوم یک بیلیون
smiley U فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
negatives U به معنای
mono- U در معنای تک یا یک
non- U در معنای نه
negative U به معنای
anti- U به معنای "مخالف "
positive U در معنای بله
n U در معنای نانو
implications U معنای ضمنی
mini- U در معنای کوچک
implication U معنای ضمنی
kilo U در معنای یک هزار
pre- U در معنای پیش از
connotation U معنای ضمنی
inter- U در معنای بین
denotation U معنای صریح
kilos U در معنای یک هزار
connotations U معنای ضمنی
pre U در معنای پیش از
quads U در معنای چهار بار
atto U پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
quad U در معنای چهار بار
g U در معنای یک هزار میلیون
hecto U پیشوندی به معنای یکصد
semi- U در معنای نصف یا بخش
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
significance U معنای مخصوص دارد
nimbus U وندی به معنای باران زا
nimbuses U وندی به معنای باران زا
micro- U در معنای یک میلیونیوم واحد
ultra- U در معنای بسیار بزرگ
suffixix U لفظ معنای الحاقی
micro- U در معنای خیلی کوچک
tera U پیشوندی به معنای یک تریلیونیم
nano U پیشوندی به معنای یک بیلیونیم
nano U پیشوندی به معنای 01 به توان 9-
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
super- U در معنای خیلی خوب یا قدرتمند
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
counter- U پیشوندی به معنای مخالف یاضد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
pico U پیشوندی به معنای 01 به توان منفی 21
semantics U معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
a word with a pejorative connotation U واژه ای با معنای ضمنی منفی
N.A U مخفف به معنای غیر قابل اجرا
null U حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
kara U به معنای رنگ سیاه [در زبان ترکی]
m U علامت اختصاری مگا به معنای یک میلیون
alinik design U واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
erase character U حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
RTFM U خلاصه معروف درپیام به معنای " خواندن دستور کار"
u U جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
infrequently U کمتر
in a less degree U کمتر
much less U کمتر
Lt U کمتر از
minus U کمتر
less than U کمتر از
minor U کمتر
short U کمتر
lesser U کمتر
shorter U کمتر
shortest U کمتر
less U کمتر
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
cut back <idiom> U استفاده کمتر
inside of a week U کمتر از یک هفته
low price U قیمت کمتر
inside of a week U در یک هفته کمتر
he would not accept less U دو روز کمتر
minority U بخش کمتر
minorities U بخش کمتر
short-changing U کمتر پول دادن
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
hypotrophy U رشد کمتر ازمعمول
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
under- U پایین تراز کمتر از
shoat U خوک کمتر از یک سال
underquote U کمتر مظنه دادن
underprice U قیمت کمتر از رقیب
strokes U راندن کمتر از فرفیت
under U پایین تراز کمتر از
short-changes U کمتر پول دادن
short-changed U کمتر پول دادن
le U to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
stroke U راندن کمتر از فرفیت
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
stroked U راندن کمتر از فرفیت
stroking U راندن کمتر از فرفیت
below par U کمتر از بهای اسمی
below par U کمتر از ارزش اسمی
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
short-change U کمتر پول دادن
IF statement U عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است .
weanling U کره اسب کمتر از یک سال
he is well preserved U کمتر نشان پیری در او پیداست
reduced charge U خرج کمتر یا پایین تر توپ
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
infants U بچه کمتر ازهفت سال
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
infant U بچه کمتر ازهفت سال
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
IF statement U عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
undervaluation U تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
undercool U خیلی کمتر از میزان لازم سردکردن
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
underlet U کمتر از ارزش واقعی اجاره دادن
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
multipass overlap U بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
factorial U حاصل همه اعداد کمتر از یک عدد
undermanned U دارای نفرات کمتر از میزان لازم
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
eagles U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
low speed communications U ارسال داده کمتر از بیت در ثانیه
fast U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasted U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fastest U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
fasts U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
Is there a road with little traffic? U آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
undervalue U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluing U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
eagle U زدن دوضربه کمتر ازاستاندارد در یک بخش
soft keys U کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند
bench warmer U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
to put [throw] [toss] somebody on to the scrap heap U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
to shunt somebody aside U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
underrated U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
underrates U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
underrating U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت کمتر
anticlimaxes U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
anticlimax U بیانی که هرچه پیش می روداهمیتش کمتر میشود
to put somebody on the back burner U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
underrate U چیزی را کمتر از قیمت واقعی نرخ گذاشتن
bench jockey U ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
to put somebody in a backwater U به کسی کمتر توجه کردن [اصطلاح مجازی]
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
handshakes U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshake U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshaking U استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. U در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
hoods U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
runs U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
run U اجرای سیستم با فرفیت کمتر در صورت بروز خطا
hood U پوشش صوتی روی خط چاپگر که صدای آن را کمتر میکند
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
fewer U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
few U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest U تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
diminished radix complement U نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
semantics U 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
prefixes U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix U کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
com U پسوندی که به معنای این است که نام میدان اینترنت یک شرکت است و معمولاگ پایه آن در آمریکاست
bravo, pattern U شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
delayed penalty U چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
complements U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
underdistance U روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
complemented U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
bell 0 U فرم استاندارد انتقال توسط تلفن با سرعت 003 بیت درثانیه یا کمتر
to sugar the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sweeten the pill <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
to sugar-coat the pill [American E] <idiom> U چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
percentile U یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
complementing U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
wrought U اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
complement U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
broad arrow engine U موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com