English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
if possible U در صورت توانایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
auto U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
autos U توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
maintainability U توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
Other Matches
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
influences U توانایی
means U توانایی
able-bodied U توانایی
powered U توانایی
ably U با توانایی
power U توانایی
influenced U توانایی
competence U توانایی
reached U توانایی
might U توانایی
energy U توانایی
faculties U توانایی
skill U توانایی
credential U توانایی
qualification U توانایی
expertise U توانایی
influence U توانایی
energies U توانایی
powering U توانایی
powers U توانایی
strenght U توانایی
ability U توانایی
potence U توانایی
potentiality U توانایی
potently U با توانایی
potentialities U توانایی
abilities U توانایی
capability U توانایی
authority U توانایی
influencing U توانایی
reach U توانایی
reaches U توانایی
faculty U توانایی
reaching U توانایی
puissance U توانایی
special ability U توانایی اختصاصی
energy U توانایی کار
sentience U توانایی حسی
spatial ability U توانایی فضایی
risibility U توانایی خندیدن
feasibility U توانایی انجام
ability test آزمون توانایی
strength U قوه توانایی
strengths U قوه توانایی
energies U توانایی کار
vim U انرژی توانایی
capacity U توانایی گنجایش
capacities U توانایی کار
capacities U صلاحیت توانایی
capacities U توانایی گنجایش
mental ability U توانایی ذهنی
reasoning ability U توانایی استدلال
working capacity U توانایی کار
powerlessly U با عدم توانایی
capability U توانایی مقدورات
verbal ability U توانایی کلامی
convertibility U توانایی تغییر
numerical ability U توانایی عددی
to the best of ones ability U بامنتهای توانایی
have (something) going for one <idiom> U توانایی داشتن
non ability U عدم توانایی
general ability U توانایی عمومی
potency U توانایی نیرومندی
capacity U توانایی کار
capacity U صلاحیت توانایی
authority U توانایی اجازه
nondeletable U عدم توانایی حذف
nonscrollable U عدم توانایی انتقال
solvency U توانایی پرداخت بدهی
absorptive U توانایی مکش یا جذب
authority U توانایی انجام کاری
(have) what it takes <idiom> U توانایی انجام کار
get to <idiom> U توانایی داشتن برای
psi ability توانایی فرا روانی
capable U توانایی انجام کاری
almightiness U توانایی برهمه چیز
starting power U توانایی راه اندازی
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
authorization U اجازه یا توانایی انجام کاری
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
may U توانایی داشتن قادر بودن
I don't have it in my power to help you. U من توانایی کمک به شما را ندارم.
mac quarrie test for mechanical ability آزمون توانایی فنی مک کواری
with might and main U با تمام نیرو با همه توانایی
potential <adj.> U [توانایی برای انجام کاری]
feel up to (do something) <idiom> U توانایی انجام کاری رانداشتن
with all one's might U با تمام نیرو با همه توانایی
insolvent U فاقد توانایی پرداختن دیون
authorisations U اجازه یا توانایی انجام کاری
insolvency U عدم توانایی در پرداخت بدهی
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
ability grouping گروه بندی بر پایه توانایی
conduction U توانایی یک ماده برای هدایت جریان
potential U توانایی انرژی برای کار کردن
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
circuit U اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
knowledge is power U دانایی توانایی است توانابودهرکه دانابود
circuits U اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
waiting delay U تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
to be out of one's depth U از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
degradation U کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
otis lennon mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
random access U توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
conductive U مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
Let's see how much you can take. <idiom> U ببینیم تا چه حد توانایی [استقامت] داری . [اصطلاح روزمره]
channelled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channels U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
reliability U توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
Stress reduces an employee's working capacity' U استرس توانایی کاری کارمندان را کاهش می دهد.
civil nuclear powers U کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
to see what [mettle] he is made of <idiom> U تا ببینیم او [مرد] چقدر توانایی [تحمل] دارد
arithmetic U توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
channel U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeled U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeling U ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
computing U میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
HRG U توانایی نمایش تعداد زیادی پیکس در واحد مساحت
design load U حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
capacitance U توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
interoperability U توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
to prove oneself U نشان دادن [ثابت کردن] توانایی انجام کاری
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
auto U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
failure safety U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
numerical indicator tube U هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
stability U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
nanocomputer U کامپیوتری که توانایی پردازش داده ها را دربیلیونیمهای یک ثانیه دارا میباشد
autos U توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> U در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
fault U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faulted U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
reliability U [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
resolutions U توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
resolution U توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
electronic U توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
adaptive channel allocation U توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
automatics U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
automatic U توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
adaptations U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptation U توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
image U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images U توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
resolutions U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolution U توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
resolving power U اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
voice U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voicing U توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
robustness U توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
blind dialling U توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation U صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
ZMODEM U گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
plot U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
low resolution graphics U توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
plots U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted U توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
feature U تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
compatibility U توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
downward U توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
featured U تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featuring U تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
features U تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
play by ear <idiom> U توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
flexibility U توانایی سخت افزار یا نرم افزار برای تط ابق با موقعیتها یا کارهای مختلف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com