English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sit for an examination U در امتحانی شرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to sit for an examination U در امتحانی وارد شدن یاشرکت کردن
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
trial trip U مسافرت ازمایشی یا امتحانی
tentative U امتحانی عمل تجربی
To get a pass. U امتحانی را گذراندن ( قبول شدن )
to swot [British E] for an exam U فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
to mug up [British E] for an exam U فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
to cram U فشرده درس خواندن [برای امتحانی]
previous examination U نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
contributing U شرکت کردن
partake U شرکت کردن
go into U شرکت کردن در
take a hand at U شرکت کردن در
partaking U شرکت کردن
partakes U شرکت کردن
partaken U شرکت کردن
contributes U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
partook U شرکت کردن
contributed U شرکت کردن
participated U شرکت کردن
participates U شرکت کردن
participation U شرکت کردن
to play at U شرکت کردن در
stand-in U شرکت کردن
stand-ins U شرکت کردن
participate U شرکت کردن
stand in U شرکت کردن
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
joined U شرکت کردن در پیوستن
To sit for an examination. U درامتحان شرکت کردن
intercommon U باهم شرکت کردن
joins U شرکت کردن در پیوستن
to enter into p with another U باکسی شرکت کردن
take part U دخالت یا شرکت کردن
join U شرکت کردن در پیوستن
contributing U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributed U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contributes U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
contribute U شرکت کردن در همکاری وکمک کردن
participates U شرکت کردن سهیم شدن
partake U شرکت کردن شریک شدن در
participated U شرکت کردن سهیم شدن
conspired U درنقشه خیانت شرکت کردن
to undergo training U در یک دوره آموزشی شرکت کردن
conspiring U درنقشه خیانت شرکت کردن
partakes U شرکت کردن شریک شدن در
to a oneself in U شرکت کردن یاشریک شدن
conspire U درنقشه خیانت شرکت کردن
totake parts in something U در چیزی شرکت یادخالت کردن
participate U شرکت کردن سهیم شدن
conspires U درنقشه خیانت شرکت کردن
partaking U شرکت کردن شریک شدن در
to ride a race U در اسب دوانی شرکت کردن
partaken U شرکت کردن شریک شدن در
to subscribe to a charity U در دادن اعانهای شرکت کردن
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
see to (something) <idiom> U شرکت کردن یا کاری را انجام دادن
to empower somebody to participate U به کسی اجازه شرکت کردن دادن
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
to bar somebody from a competition U شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
enter into partnership with someone U شرکت کردن شراکت کردن
take part U مداخله کردن شرکت کردن
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
go in for <idiom> U شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
to go on a picnic U بگردش دسته جمعی رفتن درسوردانگی شرکت کردن
to go a mumming U در دسته نقاب پوشان و لال بازان شرکت کردن
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
introduced U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce U بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
associations U شرکت
partnerships U شرکت
partnership U شرکت
association U شرکت
hand U شرکت
corporation U شرکت
incorporation U شرکت
house U شرکت
housed U شرکت
consociation U شرکت
houses U شرکت
cahoot U شرکت
EIS U ول شرکت
fellowsh U شرکت
corporations U شرکت
participation U شرکت
contribution U شرکت
company U شرکت
concern U شرکت
businesses U شرکت
enterprise U شرکت
enterprises U شرکت
business U شرکت
concerns U شرکت
handing U شرکت
firmest U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
firms U شرکت
firmer U شرکت
companies U شرکت
branch of a company U شعبه شرکت
participating U شرکت کننده
artieles of association U شرکت ناور
company secretary U منشی شرکت
aiding and abetting U شرکت در جرم
compulsory partnership U شرکت قهری
sit out U شرکت نداشتن در
entrepreneurs U موسس شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
associative U شرکت پذیر
manager U یس بخش در شرکت
company union U اتحادیه شرکت
managers U یس بخش در شرکت
cooperative U شرکت تعاونی
foundering U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
acting company U شرکت عامل
to sit out U شرکت نداشتن در
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
corporativism U شرکت گرایی
shipping company U شرکت کشتیرانی
corporately U بصورت شرکت
affiliated company U شرکت وابسته
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
cooperative society U شرکت تعاونی
mutual company U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
joint-stock company U شرکت سهامی
company seal U مهر شرکت
trading company U شرکت تجارتی
article of association U اساسنامه شرکت
article of a company U اساسنامه شرکت
associated company U شرکت وابسته
partnerships U شرکت تضامنی
corporatism U شرکت گرایی
partnership U شرکت تضامنی
champerty U شرکت در دعوا
associativity U شرکت پذیری
voluntary partnership U شرکت اختیاری
C.O U مخفف شرکت
airlines U شرکت هواپیمایی
airline U شرکت هواپیمایی
stock company U شرکت سهامی
subsidiary company U شرکت فرعی
winding up U انحلال شرکت
contributors U شرکت کننده
assist U شرکت جستن
company network U شبکه شرکت
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
company law U قوانین شرکت
liquidation U تصفیه شرکت
commercial firm U شرکت تجارتی
commercial company U شرکت تجاری
assists U شرکت جستن
certificate of incorporation U شرکت نامه
principals U شرکت اصلی
principal U شرکت اصلی
unlimited liability company U شرکت تضامنی
assisting U شرکت جستن
assisted U شرکت جستن
contributor U شرکت کننده
civil partnership U شرکت مدنی
tandy corporation U شرکت Tandy
joint-stock companies U شرکت سهامی
electric company U شرکت برق
pall bearer U شرکت میکند
general partnership U شرکت تضامنی
giant corporation U شرکت بزرگ
joint stock company U شرکت سهامی
joint stock U شرکت سهامی
inveluntary partnership U شرکت قهری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com