English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electrotherapeutics U درمان برقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shock therapy U درمان با ضربه برقی
ect U درمان با تشنج برقی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
Other Matches
therapist U متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists U متخصص درمان شناسی درمان شناس
vacuuming U جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuumed U جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums U جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum U جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
heparinize U باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
oil gear U جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
medicament U درمان
remedied U درمان
cure U درمان
therapy U درمان
cures U درمان
remedying U درمان
cured U درمان
irremediable U بی درمان
remediless U بی درمان
medicaments U درمان
water cure U اب درمان
natural philosophy U درمان
remedy U درمان
immedicable U بی درمان
client U درمان جو
remedies U درمان
clients U درمان جو
treatment U درمان
treatments U درمان
medicative U درمان کن
aversion therapy U درمان اجتنابی
conjoint therapy U درمان زوجی
faith cure U درمان اعتقادی
an active remedy U درمان کاری
cooperative therapy U درمان تعاونی
analytic therapy U درمان تحلیلی
faith healing U درمان اعتقادی
treatable U قابل درمان
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
adjunctive therapy U درمان جنبی
active therapy U درمان فعال
psychotherapy U درمان روانی
physiotherapy U درمان فیزیکی
chemotherapy U درمان دارویی
therapeutist U درمان شناس
aceology U درمان شناسی
multiple therapy U درمان تعاونی
quadrangular therapy U درمان دو زوجی
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
post treatment follow up U پیگیری پس از درمان
pithiatism U درمان تلقینی
operable U قابل درمان
marriage therapy U درمان زناشویی
kinesalgia U جنبش درمان
interpretive therapy U درمان تفسیری
inpatient U تحت درمان
iamatology U درمان شناسی
hydropathist U اب درمان دان
healable U درمان پذیر
relationship therapy U درمان ارتباطی
remediable U درمان پذیر
corrective therapy U درمان اصلاحی
therapeutics U درمان شناسی
cure all U درمان هر درد
therapeusis U درمان شناسی
supportive therapy U درمان حمایتی
depth therapy U درمان عمقی
social therapy U درمان اجتماعی
direct therapy U درمان رهنمودی
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
remediless U درمان ناپذیر
placebo therapy U درمان با دارونما
existential therapy U درمان وجودی
remedying U درمان کردن
treated U درمان شدن
treated U درمان کردن
incurable U درمان ناپذیر
incurable U بی درمان بیچاره
treats U درمان شدن
treats U درمان کردن
curative U درمان بخش
treat U درمان کردن
treat U درمان شدن
It'll be OK. <idiom> U درمان میشود!
cures U درمان بخشیدن
cure U درمان بخشیدن
cured U درمان بخشیدن
remedies U درمان کردن
remedy U درمان میزان
remedied U درمان کردن
remedy U درمان کردن
remedying U درمان میزان
remedied U درمان میزان
remedies U درمان میزان
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
therapeutist U متخصص درمان شناسی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
indoklon therapy U درمان با استنشاق اندوکلون
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
mud bath U گل مالی تن برای درمان
chemotherapy U درمان بواسطه موادشیمیایی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
Patience is a plaster for all sores . <proverb> U صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths U جور درمان خواه
homeopaths U جور درمان خواه
homeopath U جور درمان خواه
x ray therapy U درمان با اشعه مجهول
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
insulin coma therapy U درمان با اغماء انسولینی
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
implosive therapy U درمان با غرقه سازی تجسمی
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
chiropodists U متخصص درمان وحفافت پاها
chiropodist U متخصص درمان وحفافت پاها
endodontic therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> U گریه بر هر درد بى درمان دواست .
Jealousy is a remediless disease. <proverb> U یسد درد بى درمان است .
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
osteopathy U درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
electricians mate U برقی
electrical U برقی
powering U برقی
powered U برقی
powers U برقی
power U برقی
electric U برقی
galvanic U برقی
before you know it U برقی
gymnotus U مارماهی برقی
electromotor U موتور برقی
electrotype U قالب برقی
frigidaire U یخچال برقی
foud royant a U سکته برقی
electrothermal printer U چاپگرحرارتی برقی
electrotype U چاپ برقی
eletro luminescence U لومینسانس برقی
electropathy U معالجه برقی
moving staircase U پله برقی
thermoelectric U گرما برقی
triple ignition U احتراق سه برقی
trolley car U اتوبوس برقی
trolleybus U اتوبوس برقی
trolly U واگن برقی
two unit system U دستگاه دو برقی
vulcanization U جوش برقی
vulcanizer U جوشکار برقی
trolley bus U اتوبوس برقی
three unit electrical system U دستگاه سه برقی
thermistor U رزیستور برقی
trolley buses U اتوبوس برقی
non electric U غیر برقی
moving stairway U پله برقی
power blower U دمنده برقی
power turret U برجک برقی
single ignition U احتراق تک برقی
moving staircase U پله برقی
escalator U پله برقی
thermoelectric U دما برقی
electrometallurgy U متالورژی برقی
electric current U جریان برقی
before you can say knife U برقی ناگهان
all electric U تماما"برقی
chain saws U اره برقی
chain saw U اره برقی
cable cars U تراموای برقی
cable car U تراموای برقی
vacuum cleaners U جاروی برقی
vacuum cleaner U جاروی برقی
power broom U جاروی برقی
hot-plates U اجاق برقی
hot-plate U اجاق برقی
hot plate U اجاق برقی
current consuming device U وسیله برقی
electroreceptive device U وسیله برقی
electric cleaner U جارو برقی
electric charge U بار برقی
electric candle U شمع برقی
electric brake U ترمز برقی
electric arch U قوس برقی
electric amalgam U ملغمه برقی
electric , drill U مته برقی
dual magneto U مگنت دو برقی
dual ignition U احتراق دو برقی
refrigerators U یخچال برقی
receiving apparatus U وسیله برقی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com