Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
case fatality rate
U
درصدمرگ و میر در اثر امراض یاضایعات دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
geriatrics
U
رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
porters
U
ناقل امراض
porter
U
ناقل امراض
nosography
U
تعریف امراض
pulmonary discases
U
امراض ریوی
occupation disease
U
امراض حرفهای
dermatosis
U
امراض جلدی
pediatrics
U
امراض کودکان
internist
U
پزشک امراض داخلی
pediatric
U
مربوط به امراض کودکان
geriatrist
U
امراض دوران پیری
gynaecology
U
علم امراض زنانه
dermatology
U
مبحث امراض پوستی
gynaecologist
U
متخصص امراض زنانه
epidemiology
U
علم امراض مسری
histopathology
U
مبحث امراض بافتی
dermatologist
U
متخصص امراض پوست
occupation disease
U
امراض ناشی از کار
osteopathy
U
انواع امراض استخوانی
gerontologist
U
متخصص امراض پیری
geriatrician
U
امراض دوران پیریgyrfalcon
otologist
U
متخصص امراض گوش
chiropody
U
فن معالجه ودرمان امراض پا
general practitioner
U
طبیب امراض عمومی
gynecology
U
دانش امراض زنانه
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
pedicures
U
معالجه امراض دست وپا
viruses
U
عامل نقل وانتقال امراض
pedicure
U
معالجه امراض دست وپا
virus
U
عامل نقل وانتقال امراض
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
antiperiodic
U
جلوگیری کننده از نوبت و دورهء امراض
nosology
U
مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
hypnotherapy
U
معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
quarantine
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
aetiology
U
علم تشخیص علل امراض علت شناسی
quarantining
U
اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
humoralism
U
اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
periodontics
U
مبحث امراض لثه وبافتهای محافظ اطراف دندان
roentgenology
U
شاخهای از پرتونگاری که با استفاده از اشعه مجهول امراض رامعالجه میکند
tomography
U
فن تشخیص امراض از روی عکسبرداری با اشعه مجهول پرتونگاری مقطعی
homeopathy
U
معالجه امراض بوسیله تجویزدارویی که دراشخاص سالم علائم ان مرض را بوجوداورد
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
pipping
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pipped
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pips
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
pip
U
انواع امراض مختلفی که سابقاانهارا کوفت سوء هاضمه و سرفه و امثال ان دانسته اند
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
enzootic
U
مرض همه گیر دامها امراض فصلی و ناحیهای دامها
electrotherapy
U
معالجه امراض بوسیله حرارت حاصله از الکتریسته معالجه با برق
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
occupational disease
U
امراض شغلی
[نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
other
U
دیگر
furthering
U
دیگر
furthered
U
دیگر
further
U
دیگر
of one another
<adv.>
U
از هم دیگر
he is no more
U
او دیگر
next
U
دیگر
else
U
دیگر
from one another
<adv.>
U
از هم دیگر
from each other
<adv.>
U
از هم دیگر
of each other
<adv.>
U
از هم دیگر
furthers
U
دیگر
another
U
دیگر
no more
U
دیگر نه
anymore
U
دیگر
alternative
U
دیگر
others
U
دیگر
alternatives
U
شق دیگر
alternatives
U
دیگر
alternative
U
شق دیگر
again
U
دیگر
secus
U
از دیگر سو
thence
U
دیگر
one an other
U
یک دیگر
another
U
شخص دیگر
otherguise
U
جور دیگر
othergates
U
جور دیگر
t' other
U
بعدی دیگر
othergates
U
طور دیگر
tother
U
بعدی دیگر
otherwhile
U
گاه دیگر
otherguess
U
جور دیگر
otherguess
U
نوع دیگر
otherguess
U
بروش دیگر
otherness
U
چیز دیگر
otherwhence
U
از جای دیگر
elsewhere
U
بجای دیگر
elsewhere
U
نقطه دیگر
otherworld
U
دنیای دیگر
otherwhile
U
وقت دیگر
scilicet
U
بعبارت دیگر
otherwhere
U
در مکان دیگر
so muchthe worse
U
دیگر بدتر
another
U
یکی دیگر
otherwhere
U
جای دیگر
shunted
U
به خط دیگر انداختن
shunts
U
به خط دیگر انداختن
shunt
U
به خط دیگر انداختن
never more
U
هرگز دیگر
in fact
U
به عبارت دیگر
other people
U
مردم دیگر
nevermore
U
هرگز دیگر
et al
U
و در جای دیگر
my other books
U
کتابهای دیگر من
It never occurred again.
دیگر رخ نداد.
In our other words.
U
بعبارت دیگر
about-faces
U
جهت دیگر
in other words
<idiom>
U
به کلام دیگر
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
about-faces
U
سوی دیگر
about-face
U
جهت دیگر
about-face
U
سوی دیگر
about face
U
سوی دیگر
nevermore
U
دیگر ابدا
next year
U
سال دیگر
withil
U
ازطرف دیگر
elsewhere
U
درجای دیگر
the other two
U
دوتای دیگر
to be no more
U
دیگر نبودن
again
U
از طرف دیگر
on the other part
U
از طرف دیگر
on the other hand
U
ازطرف دیگر
on the other hand
U
از سوی دیگر
on the opposite side
U
در انسوی دیگر
on more
U
بار دیگر
to wit
U
بعبارت دیگر
none other than
U
هیچکس دیگر جز
what more do you want
U
دیگر چه می خواهید
no more of that
U
بس است دیگر
about face
U
جهت دیگر
other
U
نوع دیگر
alternatively
<adv.>
U
طور دیگر
others
U
نوع دیگر
apart from that
<adv.>
U
طور دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
طور دیگر
by the same token
<adv.>
U
طور دیگر
another day
U
یک روز دیگر
alternative unit
U
واحدهای دیگر
on the other hand
<adv.>
U
طور دیگر
on the other side
<adv.>
U
طور دیگر
alternatively
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
apart from that
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
otherwise
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other side
<adv.>
U
ازطرف دیگر
on the other hand
<adv.>
U
ازطرف دیگر
alternatively
<adv.>
U
از سوی دیگر
apart from that
<adv.>
U
از سوی دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
از سوی دیگر
by the same token
<adv.>
U
از سوی دیگر
on the other hand
<adv.>
U
از سوی دیگر
on the other side
<adv.>
U
از سوی دیگر
otherwise
<adv.>
U
از سوی دیگر
alternatively
<adv.>
U
ازطرف دیگر
apart from that
<adv.>
U
ازطرف دیگر
otherwise
<adv.>
U
طور دیگر
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
ازطرف دیگر
by the same token
<adv.>
U
ازطرف دیگر
by the same token
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other hand
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other side
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
beside
U
ازطرف دیگر
in other words
<adv.>
U
به کلام دیگر
in other words
<adv.>
U
به عبارت دیگر
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
over-
U
بسوی دیگر
over
U
بسوی دیگر
aliunde
U
از منبع دیگر
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
once
U
یکبار دیگر
no more
U
دیگر ن
[فعل]
no longer
U
نه دیگر
[زمانی]
variant
U
نوع دیگر
another guess
U
قسمتی دیگر
yon
U
ان یکی دیگر ان
namely
<adv.>
U
به عبارت دیگر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com