Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stock requisition
U
درخواست کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
free issue system
U
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
indent upon a person for goods
U
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
Other Matches
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
tender
U
درخواست
tendered
U
درخواست
tenderest
U
درخواست
tendering
U
درخواست
postulate
U
درخواست
postulated
U
درخواست
enquiry
U
درخواست
postulates
U
درخواست
on request of which
[at his request]
U
به درخواست او
postulating
U
درخواست
imploration
U
درخواست
requisitions
U
درخواست
requisitioning
U
درخواست
appeal
U
درخواست
appeals
U
درخواست
requisitioned
U
درخواست
supplication
U
درخواست
requistion for money
U
درخواست
request
U
درخواست
requested
U
درخواست
requesting
U
درخواست
requests
U
درخواست
solicitation
U
درخواست
requisition
U
درخواست
demanded
U
درخواست
claiming
U
درخواست
claims
U
درخواست
application
U
درخواست
claimed
U
درخواست
appealed
U
درخواست
suited
U
درخواست
suit
U
درخواست
demands
U
درخواست
suits
U
درخواست
d. of a request
U
در درخواست
indent
U
درخواست
indenting
U
درخواست
indents
U
درخواست
claim
U
درخواست
demand
U
درخواست
applications
U
درخواست
requesting
U
درخواست می کنم
requested
U
درخواست می کنم
request
U
درخواست می کنم
requests
U
درخواست می کنم
supervisor request
U
درخواست نافر
supplicate
U
درخواست کردن
prays
U
درخواست کردن
writ of subpoena
U
برگ درخواست
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
toa for a job or position
U
درخواست کارکردن
to g. any one's request
U
درخواست کسیراپذیرفتن
demand
U
درخواست کردن
demand
U
درخواست مطالبه
inquiries
U
اسستسفار درخواست
inquiry
U
اسستسفار درخواست
entreat
U
درخواست کردن
entreated
U
درخواست کردن
entreating
U
درخواست کردن
entreats
U
درخواست کردن
put in for something
<idiom>
U
درخواست چیزی
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
praying
U
درخواست کردن
prayed
U
درخواست کردن
pray
U
درخواست کردن
asked
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
demands
U
درخواست کردن
demands
U
درخواست مطالبه
applicants
U
درخواست کننده
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
demanded
U
درخواست کردن
demanded
U
درخواست مطالبه
application form
U
برگ درخواست
materials requisition
U
درخواست مواد
applies
U
درخواست کردن
applies
U
درخواست دادن
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
apply
U
درخواست کردن
apply
U
درخواست دادن
applicator
U
درخواست کننده
applicants
U
درخواست دهنده
applying
U
درخواست کردن
applying
U
درخواست دادن
applicant
U
درخواست کننده
applicant
U
درخواست دهنده
basic requisition number
U
درخواست اولیه
on call
U
بنا به درخواست
d. note
U
درخواست پرداخت
appeal for tenders
U
درخواست مزایده
document number
U
شماره درخواست
excess demand
U
درخواست مازاد
demandant
U
درخواست کننده
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
fire message
U
درخواست اتش
demand code
U
رمز درخواست
declaration of intention
U
درخواست تابعیت
plead with
U
درخواست کردن
round robin
U
درخواست کتبی
soliciting
U
درخواست کردن
implore
U
درخواست کردن از
solicits
U
درخواست کردن
implored
U
درخواست کردن از
implores
U
درخواست کردن از
imploring
U
درخواست کردن از
request signal
U
علامت درخواست
requisition line
U
خط درخواست اماد
rrayer
U
درخواست التماس
requisition number
U
شماره درخواست
purchase requisition
U
درخواست خرید
solicited
U
درخواست کردن
solicit
U
درخواست کردن
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
pleader
U
درخواست دادن
call for fire
U
درخواست اتش
modification work order
U
برگ درخواست نوسازی
requesting unit
U
یکان درخواست کننده
requisition line
U
مسیر درخواست اماد
proposal form
U
فرم درخواست بیمه
at call
U
به محض درخواست عندالمطالبه
on call
U
اتشهای طبق درخواست
bones
U
خواستن درخواست کردن
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
request for price quotation
U
درخواست مظنه قیمت
reclama
U
درخواست تجدید نظر
boned
U
خواستن درخواست کردن
repleader
U
درخواست تجدیدنظر استیناف
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
boning
U
خواستن درخواست کردن
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
bone
U
خواستن درخواست کردن
pleadable
U
قابل درخواست دادن
recind
U
لغو کامل درخواست
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
call for fire
U
درخواست اتش کردن
requisition
U
درخواست رسمی کردن
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
by popular
[demand]
request
U
درخواست توده پسند
to grant an application
U
درخواست نامه ای را پذیرفتن
on request
U
وقتی که درخواست بشود
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
on application
U
در زمان
[حالت]
درخواست
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
to solicit an office
U
درخواست ازیک شرکت
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
indents
U
سفارش درخواست کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
stuffs
U
کالا
stuff
U
کالا
good
U
کالا
stuffed
U
کالا
object of sale
U
کالا
traffic
U
کالا
trafficked
U
کالا
trafficking
U
کالا
matters
U
کالا
mattering
U
کالا
mattered
U
کالا
matter
U
کالا
products
U
کالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com