Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basic requisition number
U
درخواست اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
postulated
U
درخواست
postulate
U
درخواست
tendering
U
درخواست
tendered
U
درخواست
tenderest
U
درخواست
tender
U
درخواست
indents
U
درخواست
indent
U
درخواست
requistion for money
U
درخواست
indenting
U
درخواست
requisition
U
درخواست
postulates
U
درخواست
postulating
U
درخواست
supplication
U
درخواست
requests
U
درخواست
requesting
U
درخواست
requested
U
درخواست
solicitation
U
درخواست
on request of which
[at his request]
U
به درخواست او
appeals
U
درخواست
appealed
U
درخواست
appeal
U
درخواست
request
U
درخواست
demand
U
درخواست
applications
U
درخواست
suits
U
درخواست
application
U
درخواست
demanded
U
درخواست
demands
U
درخواست
suit
U
درخواست
suited
U
درخواست
enquiry
U
درخواست
d. of a request
U
در درخواست
requisitioning
U
درخواست
claiming
U
درخواست
requisitions
U
درخواست
imploration
U
درخواست
claims
U
درخواست
claim
U
درخواست
requisitioned
U
درخواست
claimed
U
درخواست
requesting
U
درخواست می کنم
applicant
U
درخواست کننده
applicants
U
درخواست کننده
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
applicants
U
درخواست دهنده
request
U
درخواست می کنم
applies
U
درخواست کردن
requested
U
درخواست می کنم
entreating
U
درخواست کردن
prayed
U
درخواست کردن
praying
U
درخواست کردن
prays
U
درخواست کردن
entreats
U
درخواست کردن
entreated
U
درخواست کردن
entreat
U
درخواست کردن
inquiry
U
اسستسفار درخواست
pray
U
درخواست کردن
requests
U
درخواست می کنم
applicant
U
درخواست دهنده
put in for something
<idiom>
U
درخواست چیزی
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
inquiries
U
اسستسفار درخواست
demand
U
درخواست مطالبه
applies
U
درخواست دادن
apply
U
درخواست کردن
pleader
U
درخواست دادن
apply
U
درخواست دادن
plead with
U
درخواست کردن
on call
U
بنا به درخواست
applying
U
درخواست کردن
applying
U
درخواست دادن
asked
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
rrayer
U
درخواست التماس
purchase requisition
U
درخواست خرید
document number
U
شماره درخواست
demandant
U
درخواست کننده
demand code
U
رمز درخواست
declaration of intention
U
درخواست تابعیت
d. note
U
درخواست پرداخت
call for fire
U
درخواست اتش
request signal
U
علامت درخواست
excess demand
U
درخواست مازاد
requisition line
U
خط درخواست اماد
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
requisition number
U
شماره درخواست
fire message
U
درخواست اتش
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
round robin
U
درخواست کتبی
materials requisition
U
درخواست مواد
writ of subpoena
U
برگ درخواست
to g. any one's request
U
درخواست کسیراپذیرفتن
solicit
U
درخواست کردن
solicited
U
درخواست کردن
soliciting
U
درخواست کردن
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
solicits
U
درخواست کردن
appeal for tenders
U
درخواست مزایده
implore
U
درخواست کردن از
implored
U
درخواست کردن از
implores
U
درخواست کردن از
imploring
U
درخواست کردن از
demanded
U
درخواست مطالبه
demand
U
درخواست کردن
toa for a job or position
U
درخواست کارکردن
supplicate
U
درخواست کردن
supervisor request
U
درخواست نافر
stock requisition
U
درخواست کالا
demands
U
درخواست کردن
demands
U
درخواست مطالبه
demanded
U
درخواست کردن
applicator
U
درخواست کننده
application form
U
برگ درخواست
initialled
U
اولیه
initialing
U
اولیه
initialed
U
اولیه
initial
U
اولیه
first generation
U
اولیه
primal
U
اولیه
elementary
U
اولیه
fundamental
U
اولیه
preliminaries
U
اولیه
preliminary
U
اولیه
primary
U
اولیه
rudimentary
U
اولیه
primitive
U
اولیه
early
U
اولیه
initialling
U
اولیه
initials
U
اولیه
earliest
U
اولیه
primeval
U
اولیه
dispersion
U
اولیه
basics
U
اولیه
raw
U
اولیه
basic
U
اولیه
indents
U
سفارش درخواست کردن
call for fire
U
درخواست اتش کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
boning
U
خواستن درخواست کردن
bones
U
خواستن درخواست کردن
boned
U
خواستن درخواست کردن
bone
U
خواستن درخواست کردن
requisition line
U
مسیر درخواست اماد
requesting unit
U
یکان درخواست کننده
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
to solicit an office
U
درخواست ازیک شرکت
pleadable
U
قابل درخواست دادن
at call
U
به محض درخواست عندالمطالبه
on request
U
وقتی که درخواست بشود
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
request for price quotation
U
درخواست مظنه قیمت
repleader
U
درخواست تجدیدنظر استیناف
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
on application
U
در زمان
[حالت]
درخواست
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
proposal form
U
فرم درخواست بیمه
to grant an application
U
درخواست نامه ای را پذیرفتن
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
recind
U
لغو کامل درخواست
on call
U
اتشهای طبق درخواست
reclama
U
درخواست تجدید نظر
by popular
[demand]
request
U
درخواست توده پسند
requisition
U
درخواست رسمی کردن
modification work order
U
برگ درخواست نوسازی
drawing key
U
طرح اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com