Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
southwestward
U
درجهت جنوب باختری
southwestwards
U
درجهت جنوب باختری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
south western
U
جنوب باختری
south westerly
U
جنوب باختری
south-west
U
جنوب غربی سوی جنوب باختر
south-east
U
جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south westerly
U
سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south east
U
جنوب خاوری جنوب شرقی
south west
U
جنوب باختر جنوب غربی
occident
U
باختری
westerner
U
باختری
westerners
U
باختری
western
U
باختری
westerns
U
باختری
bactrian
U
باختری
hesperian
U
باختری
occidental
U
باختری
westerly
U
باختری
northwest
U
شمال باختری
bactrian camel
U
شتر باختری
occidentalism
U
پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
counter
U
درجهت مخالف
In the opposite direction .
U
درجهت مخالف
countering
U
درجهت مخالف
downwind
U
درجهت باد
with
U
بطرف درجهت
countered
U
درجهت مخالف
clockwise
U
درجهت ساعت
on the bow
U
درجهت سینه
downstroke
U
ضربه درجهت پایین
luff
U
حرکت کشتی درجهت باد
slash pocket
U
جیب عمودی درجهت درزلباس
lie to
U
درجهت باد توقف کردن
clockwise
U
درجهت گردش عقربههای ساعت
kestrels
U
چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
sympodium
U
منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
kestrel
U
چرخ یکجوربازکوچک که درجهت مخالف بادپروازکند
subcontrary
U
مغایر درمرحله فرعی درجهت متقابل
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
counterclockwise
U
درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
linebreeding
U
پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
wing heavy
U
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
branch cutoff
U
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
south
<adj.>
U
جنوب
south
U
جنوب
southeast
U
جنوب خاوری
soiuth ward
U
بسوی جنوب
south west
U
در جنوب باختر
southeast
U
جنوب شرقی
the south pole
U
قطب جنوب
south western
U
جنوب غربی
south west
U
جنوب غرب
south wards
U
بسوی جنوب
south east
U
جنوب شرق
south east
U
در جنوب خاور
south easterly
U
جنوب خاوری
southland
U
سرزمین جنوب
south eastern
U
جنوب خاوری
south eastern
U
جنوب شرقی
soiuthern cross
U
صلیب جنوب
notus
U
باد جنوب
azimuth
U
نقطه جنوب
southern
U
اهل جنوب
southbound
U
عازم جنوب
south-east
U
جنوب شرق
sou'westers
U
جنوب غربی
south-western
U
جنوب غربی
southerner
U
اهل جنوب
southerners
U
اهل جنوب
south-eastern
U
جنوب شرقی
southward
U
سوی جنوب
lowlander
U
اهل جنوب
south-west
U
جنوب غرب
Antarctic
U
قطب جنوب
South Pole
U
قطب جنوب
southwestward
U
بسوی جنوب غربی
southwesterner
U
اهل جنوب غربی
southwestern
U
واقع در جنوب غربی
southwest
U
واقع در جنوب غربی
southeaster
U
توفان جنوب شرقی
southwestwards
U
بسوی جنوب غربی
southeastward
U
بطرف جنوب شرقی
southwester
U
باد جنوب غربی
southeastward
U
در جهت جنوب خاوری
southeaster
U
باد جنوب شرقی
southernmost
U
در اقصی نقطه جنوب
south west
U
سوی جنوب باختر
libecchio
U
باد جنوب غربی
south easterly
U
سوی جنوب خاور
souithernism
U
رسوم واداب جنوب
south east
U
سوی جنوب خاور
antarctic circle
U
مدار قطب جنوب
in a south easterly direction
U
از جهت جنوب خاور
southern
U
جنوبا بطرف جنوب
celestial body south pole
U
قطب جنوب عالم
Antarctic
U
مربوط به قطب جنوب
libeccio
U
باد جنوب غربی
their p was toward the south
U
چشم اندازانهابسوی جنوب بود
souithernism
U
لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
south
U
بسوی جنوب نیم روز
southwester
U
توفان یا تندباد جنوب غربی
southeasterner
U
ساکن نواحی جنوب شرقی
south wards
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
soputheasternmost
U
در دورترین نقطه جنوب شرقی
soiuth ward
U
بطرف جنوب متمایل بجنوب
judea
U
یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
Makri
[Fethiye]
U
شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
royal palm
U
نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
aardwolf
U
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
bahama islands
U
جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
water moccasin
U
مار سمی ابزی جنوب امریکا
peafowl
U
قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
galleta
U
چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
zulu
U
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
seato forces
U
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
platypus
U
پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
wilton
U
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
ASEAN
U
مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
Monaco
U
ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
shout song
U
سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
joshua tree
U
درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
razorback
U
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
arrdwolf
U
[حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
totalitarianism
U
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
hottentot
U
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
nautilus
U
حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea.
U
چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
colombo plan
U
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Murghi rugs
U
فرش های مرغی
[این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Gabbeh
U
گبه
[با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif
U
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug
U
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com