Perdic | دانش زیستی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	life science U	دانش زیستی
	life sciences U	دانش زیستی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	straight "A " student U	دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
	biological U	زیستی
	subsistence U	زیستی
	biologically U	زیستی
	organic U	زیستی
	life sciences U	علوم زیستی
	biological agent U	عامل زیستی
	biofeedback U	پس خوراند زیستی
	biotype U	سنخ زیستی
	biological clock U	ساعت زیستی
	biosystem U	نظام زیستی
	biological system U	سازگان زیستی
	life science U	علوم زیستی
	biological pollution U	الودگی زیستی
	biological extinction U	انقراض زیستی
	biological extinction U	نابودی زیستی
	biological magnification U	بزرگنمایی زیستی
	biogeography U	جغرافیای زیستی
	biological monitoring U	فرابینی زیستی
	biological shield U	حفاظ زیستی
	biological sciences U	علوم زیستی
	biological potential U	توان زیستی
	biosystem U	سازگان زیستی
	biological treatment U	تسویه زیستی
	biologism U	زیستی نگری
	biological system U	نظام زیستی
	biostimulant U	محرک زیستی
	biostimulant U	انگیزای زیستی
	biological shield U	سپر زیستی
	bioerosion U	فرسایش زیستی
	biological correlation U	همبستگی زیستی
	biotic element U	عنصر زیستی
	biotic succession U	تواتر زیستی
	biotic succession U	پیاپی زیستی
	biosocial U	زیستی- اجتماعی
	biofacies U	رخساره زیستی
	existence load U	بار زیستی
	bioluminescence U	لومینانس زیستی
	bioerosion U	فرسودگی زیستی
	biophysical U	زیستی- فیزیکی
	biorhythm U	چرخه زیستی
	biocinosis U	مجتمع زیستی
	biogenesis U	پدیدایی زیستی
	biochemical U	زیستی- شیمیایی
	biotonus U	تونوس زیستی
	biogeochemistry U	زمین شیمی زیستی
	existence load U	بار اقلام زیستی
	bioclimatology U	اقلیم شناسی زیستی
	bioinorganic chemistry U	شیمی معدنی زیستی
	biological classification U	رده بندی زیستی
	environmetal protection U	حمایت محیط زیستی
	bionics U	علم فرایندای زیستی
	defense subsistence supply center U	مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
	environmental refugee U	پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
	science U	دانش
	gramarey U	دانش
	gramary U	دانش
	gramarye U	دانش
	sciences U	دانش
	kenning U	دانش
	know how U	دانش
	scholarships U	دانش
	know-how U	دانش
	understanding U	دانش
	realizing U	دانش
	realising [British] U	دانش
	knowledge U	دانش
	cognition U	دانش
	cognisance [British] U	دانش
	knowledge U	دانش
	wisdom U	دانش
	scholarship U	دانش
	computer awarness U	دانش کامپیوتر
	knowledge representation U	نمایش دانش
	physical science U	دانش مادی
	witting U	معلومات دانش
	to reach for knowledge U	دانش کوشیدن
	to a knowledge U	دانش اندوختن
	technical know how U	دانش فنی
	schoolfellow U	کسب دانش
	architectonic U	دانش معماری
	knowledge representation U	بازنمود دانش
	polymathy U	دانش زیاد
	polyhistor U	دانش بسیار
	photology U	دانش روشنایی
	knowlege representation U	نمایش دانش
	knowledge engineer U	مهندسی دانش
	knowledge domain U	قلمرو دانش
	knowledge base U	پایگاه دانش
	knowing faculty U	قوه دانش
	kith U	دانش و معرفت
	in ken U	د رحدود دانش
	grader U	دانش اموز
	maieutic U	دانش مامایی
	normal school U	دانش سرا
	philomath U	دانش پرست
	patrons of learning U	دانش پروران
	pansophism U	دانش مطلق
	organum U	وسیله دانش
	onomastics U	دانش نام
	omniscience U	دانش بی پایان
	ominscience U	دانش بی پایان
	teacher's college U	دانش سرا
	computer literacy U	دانش کامپیوتر
	scholars U	دانش پژوه
	smattering U	دانش سطحی
	academies U	انجمن دانش
	academy U	انجمن دانش
	schoolboy U	دانش اموز
	educating U	دانش اموختن
	educates U	دانش اموختن
	schoolboys U	دانش اموز
	educate U	دانش اموختن
	scholar U	دانش پژوه
	students U	دانش اموز
	letters U	معرفت دانش
	erudition U	فضل و دانش
	pupil U	دانش اموز
	pupils U	دانش اموز
	aeronautics U	دانش هوانوردی
	learning U	دانش یادگیری
	letter U	معرفت دانش
	thermodynamics U	دانش دماپویایی
	strikers U	دانش اموز
	treatises U	دانش نویسه
	an encourouges of science U	دانش پرور
	postgraduate U	دانش اموخته
	postgraduates U	دانش اموخته
	striker U	دانش اموز
	schooling U	کسب دانش
	treatise U	دانش نویسه
	student U	دانش اموز
	alumnus U	دانش اموخته
	relativity of knowledge U	نسبی بودن دانش
	psychologt U	دانش قواوکارهای ذهنی
	aeronautical U	مربوط به دانش هوانوردی
	phonics U	دانش صدا وپژواک
	logic U	دانش تفکرات و دلایل
	rudimentary knowledge U	دانش مقدماتی یا نخستین
	savoir vivre U	دانش اداب ومعاشرت
	To acquire knowledge. U	دانش فرا گرفتن
	old boys U	دانش آموز پیشین
	technology U	دانش فنی تکنولوژی
	knowledge U	نرم افزاری که دانش
	summa U	اثار دانش بشری
	technologies U	دانش فنی تکنولوژی
	statics U	دانش پایداری نیروها
	old boy U	دانش آموز پیشین
	reservoir of knowledge U	مخزن یا گنج دانش
	paleology U	دانش چیزهای کهنه
	geogony U	دانش زمین پیدایی
	superficiality U	دانش سطحی بیمایگی
	liturgiology U	دانش ایین نمازliturgist
	he is a prodigy of learning U	اعجوبه ایست در دانش
	aeronautic U	مربوط به دانش هوانوردی
	metaphsics U	دانش ماورای طبیعت
	metaphsics U	نسبت بهشتی و دانش
	geogeny U	دانش زمین پیدایی
	cardiology U	دانش قلب شناسی
	domain knowledge U	دانش محیط کاربرد
	geology U	دانش زمین شناسی
	academician U	عضو انجمن دانش
	gynecology U	دانش امراض زنانه
	nonrated man U	دانش اموز دریایی
	equivalent knowledge credit U	تصدیق دانش علمی
	encyclopedias U	دایره العلوم دانش جنگ
	encyclopedia U	دایره العلوم دانش جنگ
	gnosis U	دانش رازهای روحانی عرفان
	encyclopaedias U	دایره العلوم دانش جنگ
	acadmist U	عضو انجمن دانش یافرهنگستان
	macrobiotics U	دانش طولانی کردن عمر
	His knowledge has no limits. U	دانش اوحد واندازه ای ندارد
	sophy U	پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
	seaman recruit U	دانش اموز ملوانی دریایی
	podiatry U	دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
	psychics U	دانش قوا وکارهای ذهنی
	phonology U	دانش دگرگونی صدا در زبان
	technologies U	اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
	technology U	اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
	extracurricular U	فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
	acodemian U	عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
	Ekistics U	[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
	women students U	زنان دانش اموز محصلین اناث
	academical U	ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
	old school tie U	کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
	misology U	بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
	actinochemistry U	مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
	learning curve U	نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
	caddie U	دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
	caddying U	دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
	caddies U	دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
	lore U	دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
	caddied U	دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
	There is no royal road to learning . <proverb> U	مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
	informatics U	دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
	c U	استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
	to make a p of one's learing U	دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
	knowledge U	دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
	opto electronics U	تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
	matricular U	وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه