Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gymnasiast
U
دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cadets
U
دانشجوی دانشکده افسری
cadet
U
دانشجوی دانشکده افسری
freshman
U
دانشجوی سال اول دانشکده
freshmen
U
دانشجوی سال اول دانشکده
juniors
U
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
junior
U
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
freshers
U
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
fresher
U
نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
medico
U
دانشجوی طب
cadets
U
دانشجوی نظامی
academical
U
دانشجوی دانشگاه
kiwis
U
دانشجوی هوانوردی
kiwi
U
دانشجوی هوانوردی
flying cadet
U
دانشجوی هوایی
cadet
U
دانشجوی نظامی
hebraist
U
دانشجوی زبان عبری
undergraduate
U
دانشجوی دوره لیسانس
agriculturist
U
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
freshmen
U
دانشجوی سال اول
freshman
U
دانشجوی سال اول
sophomore
U
دانشجوی سال دوم
sophomores
U
دانشجوی سال دوم
graduate student
U
دانشجوی بعد از لیسانس
junior
U
دانشجوی سال سوم
juniors
U
دانشجوی سال سوم
undergraduates
U
دانشجوی دوره لیسانس
agriculturalist
U
دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
student
U
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
students
U
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
plebeian
U
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
middy
U
دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebe
U
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
midshipman
U
دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebeians
U
دانشجوی سال اول نیروی دریایی
academist
U
عضو فرهنگستان فارغ التحصیل یا دانشجوی اکادمی
student teacher
U
شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
pleb
U
خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
rushee
U
دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
humanist
U
دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
salutatorian
U
دانشجوی ایراد کننده نطق افتتاحیه جشن فارغ التحصیلی
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
school
U
دانشکده
schools
U
دانشکده
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
state college
U
دانشکده دولتی
provosts
U
نافم دانشکده
collegial
U
مربوط به دانشکده
school of law
U
دانشکده حقوق
medical college
U
دانشکده پزشکی
polytechnics
U
دانشکده صنعتی
polytechnical
U
دانشکده صنعتی
medical college
U
دانشکده طبی
military college
U
دانشکده افسری
bursar
U
گنجور دانشکده
provost
U
نافم دانشکده
collegian
U
عضو دانشکده
faculty of law
U
دانشکده حقوق
technical college
U
دانشکده فنی
lawfaculty
U
دانشکده حقوق
intercollegiate
U
بین دانشکده ها
bursars
U
گنجور دانشکده
polytechnic
U
دانشکده صنعتی
law faculty
U
دانشکده حقوق
technical colleges
U
دانشکده فنی
faculty
U
نیروی ذهنی دانشکده
gaudyday
U
روزمهمانی دانشکده روزشادی
student of law
U
شاگرد دانشکده حقوق
academian
U
عضو دانشکده یادانشگاه
mattriculation
U
دخول در دانشکده یادانشگاه
professors
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
medical
U
دانشکده پزشکی سرپزشک
professor
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
faculty
U
اولیای مدرسه دانشکده
principals
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
faculties
U
نیروی ذهنی دانشکده
principal
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
faculties
U
اولیای مدرسه دانشکده
deanship
U
مقام ریاست دانشکده یا کلیسا
trencher cap
U
کلاه چهار گوش دانشکده
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculate
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
mortar board
U
کلاه چتر گوش دانشکده
matriculates
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculated
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculates
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
matriculating
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
junior college
U
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
matriculate
U
در دانشکده یادانشگاه پذیرفته شدن
presentation day
U
روز دادن درجات در دانشکده
rectorate
U
مقام ریاست دانشکده یااموزشگاه
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
major seminary
U
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
donned
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
dons
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
eton
U
دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
donning
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
varsity
U
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
don
U
رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
campuses
U
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
campus
U
زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
prom
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
non collegiate
U
در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
proms
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
caddying
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
intrant
U
کسی که وارد انجمن یا دانشکده یامقامی میشود
matriculates
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddie
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddied
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculate
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
colleger
U
دانشجویی که ازبنگاه خیریه دانشکده بهرمند میشود
matriculated
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
caddies
U
دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
matriculating
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
valedictorians
U
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorian
U
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
rah rah
U
دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
no more
U
دیگر نه
secus
U
از دیگر سو
one an other
U
یک دیگر
else
U
دیگر
thence
U
دیگر
of one another
<adv.>
U
از هم دیگر
another
U
دیگر
alternative
U
شق دیگر
alternative
U
دیگر
of each other
<adv.>
U
از هم دیگر
from each other
<adv.>
U
از هم دیگر
alternatives
U
دیگر
from one another
<adv.>
U
از هم دیگر
anymore
U
دیگر
others
U
دیگر
next
U
دیگر
he is no more
U
او دیگر
furthered
U
دیگر
again
U
دیگر
furthering
U
دیگر
furthers
U
دیگر
further
U
دیگر
other
U
دیگر
alternatives
U
شق دیگر
elsewhere
U
درجای دیگر
another guess
U
نوعی دیگر
about-face
U
سوی دیگر
about-face
U
جهت دیگر
aliunde
U
از منبع دیگر
about-faces
U
سوی دیگر
about-faces
U
جهت دیگر
another day
U
یک روز دیگر
on the other part
U
از طرف دیگر
elsewhere
U
بجای دیگر
elsewhere
U
نقطه دیگر
otherguess
U
بروش دیگر
otherguess
U
جور دیگر
otherguess
U
نوع دیگر
other people
U
مردم دیگر
about face
U
سوی دیگر
othergates
U
طور دیگر
about face
U
جهت دیگر
otherguise
U
جور دیگر
another guess
U
قسمتی دیگر
on the other hand
U
ازطرف دیگر
shunt
U
به خط دیگر انداختن
shunted
U
به خط دیگر انداختن
shunts
U
به خط دیگر انداختن
alternative unit
U
واحدهای دیگر
beside
U
ازطرف دیگر
variant
U
نوع دیگر
yon
U
ان یکی دیگر ان
others
U
نوع دیگر
other
U
نوع دیگر
It never occurred again.
دیگر رخ نداد.
my other books
U
کتابهای دیگر من
never more
U
هرگز دیگر
nevermore
U
هرگز دیگر
on the other hand
U
از سوی دیگر
on the opposite side
U
در انسوی دیگر
on more
U
بار دیگر
at a later period
U
در موقع دیگر
none other than
U
هیچکس دیگر جز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com