Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I am looking for work ( ajob).
U
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I shall be back this day month .
U
درست یک ماه دیگه برمی گردم
Could you watch my bag
[for me]
until I get back?
U
آیا می توانی مواظب کیف من باشی تا من بر گردم؟
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him
U
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
I have a carton of cigarettes
U
من یک ... دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
i intend to stay here
U
خیال دارم که ...
close the door please
U
خواهش دارم
I agree.
U
قبول دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I have a headache.
U
من سر درد دارم.
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
I am standing by you . I am right behind you .
U
هوایت را دارم
i maintain
U
عقیده دارم که ...
it is in my recollection
U
یاد دارم
my a is 0 years
U
من 04سال دارم
own a house
U
خانهای دارم
I need my e
U
من دوست دارم
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
i wish to stay here
U
میل دارم ...
I'm in doubt about it.
U
من بهش شک دارم.
I have a question.
U
من یک سئوال دارم.
dangler
U
دنبال رو
rear
U
دنبال
reared
U
دنبال
rears
U
دنبال
philanderers
U
زن دنبال کن
rearing
U
دنبال
philanderer
U
زن دنبال کن
pursuit
U
دنبال
player
[American E]
U
زن دنبال کن
pursuits
U
دنبال
attachment
U
دنبال
pickup artist
U
زن دنبال کن
pick-up artist
U
زن دنبال کن
in the wake of
U
در دنبال
parsmip nose
U
دنبال چه
pope's nose
U
دنبال چه
I have a pain in my chest.
U
سینه درد دارم
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
i have a hunch that
U
بیم یافن ان دارم که ...
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
i stand to it that
U
جدا عقیده دارم که
I am in a great hurry . I am pressed for time .
U
خیلی عجله دارم
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
i am busy at the moment
U
اکنون کار دارم
i am on the wrong side of 0
U
من بیش از 05 سال دارم
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
I am beginning to realize ( understand ) .
U
کم کم دارم متوجه می شوم
i am purposed to go
U
قصد دارم بروم
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
i am purposed to go
U
در نظر دارم بروم
i am reluctant to go
U
اکراه دارم از رفتن
I have cigar
U
من یک سیگار برگ دارم.
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah
U
به شاه عرض دارم
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
I have an appointment with the dentist.
U
با دندانساز قرار دارم
I feel like throwing up.
<idiom>
U
دارم بالا میارم.
I am staying at the hotel.
U
در هتل منزل دارم.
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
I believe in God.
U
من به خدا ایمان دارم.
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
reopening
U
دنبال کردن
reopened
U
دنبال کردن
chase
U
دنبال کردن
reopens
U
دنبال کردن
graph follower
U
دنبال گر گراف
reopen
U
دنبال کردن
to give chase
U
دنبال کردن
roil
U
دنبال هم دویدن
What are you looking for ?
U
دنبال چی؟ می گردی ؟
tandom connection
U
اتصال دنبال هم
continue
U
دنبال کردن
He is looking for trouble.
U
دنبال شر می گردد
continues
U
دنبال کردن
course
U
:دنبال کردن
coursed
U
:دنبال کردن
courses
U
:دنبال کردن
chaser
U
دنبال کننده
chasers
U
دنبال کننده
pursuant
U
دنبال کننده
dogging
U
دنبال کردن
tracked
U
دنبال کردن
traced
U
دنبال کردن
traces
U
دنبال کردن
tracks
U
دنبال کردن
track
U
دنبال کردن
dogs
U
دنبال کردن
dog
U
دنبال کردن
trace
U
دنبال کردن
tracker
U
دنبال کننده
pursued
U
دنبال کردن
pursues
U
دنبال کردن
pursuing
U
دنبال کردن
continuator
U
دنبال کننده
pursue
U
دنبال کردن
trackers
U
دنبال کننده
chases
U
دنبال کردن
chased
U
دنبال کردن
give chase
U
دنبال کردن
chasing
U
دنبال کردن
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
I would like to know the truth.
U
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
I am thinding of going to Europe.
U
خیال دارم به اروپ؟ بروم
I have to study
U
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
I like it.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
It pleases me.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
I live a very regular life .
U
زندگی خیلی منظمی دارم
I am going on twenty.
U
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
i have a suit to the shah
U
عریضه برای شاه دارم
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
i own to having done it
U
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
stick with
<idiom>
U
دنبال کردن کاری
phliander
U
دنبال زنی افتادن
let sleeping dogs lie
<idiom>
[دنبال دردسر نگرد]
look (someone) up
<idiom>
U
به دنبال کسی گشتن
To follow up (trace) a matter (case).
U
موضوعی را دنبال کردن
pound the pavement
<idiom>
U
دنبال کار گشتن
follow the ball
U
دنبال توپ فرستادن
To be on someone trail. To trace someone.
U
رد کسی را دنبال کردن
hunt down
U
دنبال کردن و گرفتن
One must let sleeping dogs lie.
U
دنبال شر نباید رفت
hitch one's wagon to a star
<idiom>
U
دنبال هدف رفتن
tows
U
دنبال خود کشیدن
tow
U
دنبال خود کشیدن
careerism
U
دنبال کردن شغل
run close
U
سخت دنبال کردن
ask for trouble
<idiom>
U
دنبال دردسر گشتن
tagger
U
تنکه دنبال کننده
attends
U
از دنبال امدن منتظرشدن
attending
U
از دنبال امدن منتظرشدن
to follow ones nose
U
دنبال قسمت خودرفتن
attend
U
از دنبال امدن منتظرشدن
dog
U
مثل سگ دنبال کردن
to pursue a plan
U
نقشهای را دنبال کردن
dogs
U
مثل سگ دنبال کردن
follow in one's footsteps (tracks)
<idiom>
U
دنبال روی دیگری
to run on chapters
U
فصل ها را دنبال هم انداختن
dogging
U
مثل سگ دنبال کردن
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
i p to arrange an intrriew
U
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I'm sure we can come to some arrangement.
U
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
I'm starving
[to death]
.
U
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
I would like to learn the truth.
U
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I have a son your age.
U
پسری دارم بسن ( وسال) شما
I am working here non-stop.
U
یک بند دارم اینجا کار می کنم
i please to do it
U
خوش دارم که این کار را بکنم
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
pray consider my case
U
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i insist that he is innocent
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i rely solely on god...
U
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
i insist on his innocence
U
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i have as many books as you
U
کتاب شما دارید منهم دارم
to pursue pleasure
U
دنبال خوش گذرانی رفتن
I'll look into the matter.
U
من موضوع را دنبال خواهم کرد.
fool's errands
U
فرستادن دنبال نخود سیاه
fool's errand
U
فرستادن دنبال نخود سیاه
to always look for things to find fault with
U
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
tracked
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
track
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
to run any one hard
U
کسیرا سخت دنبال کردن
philander
U
زن بازی کردن دنبال زن افتادن
To go about ones business.
U
دنبال کار خود رفتن
tracks
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
sink one's teeth into
<idiom>
U
با جدیت دنبال کاری رفتن
look (something) up
<idiom>
U
به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
practise or tice
U
دنبال کردن مشق دادن
I sent him on an errand.
U
اورا دنبال یک کاری فرستادم
follow out
U
اخذ نتیجه دنبال کردن
pursuit of happiness
U
به دنبال رضایت خاطر
[خرسندی]
to hang on the rear
U
برای حمله دنبال کردن
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Could I have a word with you ?
U
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I have a free hand in this matter.
U
دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
My clothes are a witness to my poverty.
U
لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
i intend my son for the bar
U
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
We are hunting for a vacant flat.
U
دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
The dinner will be followed by a concert.
U
به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com