English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
locomotor U دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locomotory U دارای گرفتاری دراعضای حرکتی
locomotor U ابتلاء اعضای حرکتی
locomotory U ابتلاء اعضای حرکتی
hitching U گرفتاری
hitches U گرفتاری
scraping U گرفتاری
scrapes U گرفتاری
involvement U گرفتاری
hot potato U گرفتاری
hot potatoes U گرفتاری
entanglements U گرفتاری
entanglement U گرفتاری
hassling U گرفتاری
hassles U گرفتاری
hassled U گرفتاری
scraped U گرفتاری
scrape U گرفتاری
captivity U گرفتاری
captive state U گرفتاری
enthralment U گرفتاری
tanglement U گرفتاری
hassle U گرفتاری
nodus U گرفتاری
hitch U گرفتاری
hitched U گرفتاری
assurances U گرفتاری
assurance U گرفتاری
constraint U قید گرفتاری
mire U لجن گرفتاری
jeopardy U گرفتاری حقوقی
snarl U گرفتاری گوریدگی
snarled U گرفتاری گوریدگی
addle U سختی گرفتاری
snarls U گرفتاری گوریدگی
snarling U گرفتاری گوریدگی
insides U تو اعضای داخلی
inside U تو اعضای داخلی
burgomaster U اعضای شهرداری
plight U تعهد دادن گرفتاری
to come out of the woods <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
to be out of the woods <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
tangly U پر گرفتاری درهم وبرهم
to be over the worst <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
to be over the hump [American] <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
ado U پرمشغله بودن گرفتاری
encumbrances U اسباب زحمت گرفتاری
encumbrance U اسباب زحمت گرفتاری
disembarrass U از گرفتاری خلاص کردن
to be off the hook <idiom> U از گرفتاری فارغ شدن
stagnancy U بی حرکتی
hypokinetic U کم حرکتی
motored U حرکتی
hypoergasia U کم حرکتی
immovability U بی حرکتی
motor U حرکتی
motor- U حرکتی
motors U حرکتی
misbehaciour U بد حرکتی
enactive U حرکتی
dynamically U حرکتی
dynamic U حرکتی
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
cadre U اعضای یک سازمان نظامی
footwork U هماهنگی پا با اعضای دیگر
cadres U اعضای یک سازمان نظامی
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
prosthetics U مبحث اعضای مضنوعی
senior members U اعضای بالارتبه یا ارشد
stiffening members U اعضای صلب کننده
the f. U اعضای هیئت پزشکی
main structure menbers U اعضای اصلی ساختمان
vitals U اعضای حیاتی و موثربدن
sensorium U مرکز حواس اعضای حس
technical staff U کارمندان یا اعضای فنی
paraplegia U فلج اعضای سافل
psychomotor U روانی- حرکتی
kinematic similarity U تشابه حرکتی
kinetic energy U انرژی حرکتی
motor control U کنترل حرکتی
visuo motor U دیداری- حرکتی
sensorimotor U حسی- حرکتی
premotor U پیش حرکتی
ideo motor U فکری- حرکتی
akathisia U بیقراری حرکتی
spatiomotor U فضایی- حرکتی
motor neuron U نورون حرکتی
inaction U بی حرکتی بیهودگی
motor area U ناحیه حرکتی
motor development U رشد حرکتی
motor learning U یادگیری حرکتی
momentum U نیروی حرکتی
motor skill U مهارت حرکتی
motor nerve U عصب حرکتی
motor movement U عمل حرکتی
motor path U گذرگاه حرکتی
motor unit U واحد حرکتی
quiescence U بی حرکتی خاموشی
motoneuron U نورون حرکتی
ataxia U ناهماهنگی حرکتی
motor function U کارکرد حرکتی
movement pattern U الگوی حرکتی
movement pattern U انگاره حرکتی
acroesthesia U افزایش حساسیت اعضای انتهایی
vitals U اعضای اصلی بدن حیوان
toho U اعضای انگشتان نشانه و شست
innards U اعضای داخلی حیوان یاانسان
quaker meeting U انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
senatorian U وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
senatorial U وابسته به مجلس سنا یا اعضای ان
hypotrophy U رشد غیرمتناسب اعضای شعاعی
grunter U خوک یکجورماهی که هنگام گرفتاری خرخرمیکند
dysmetria U اختلال حرکتی- تخمینی
dead center U مرکز سکون و بی حرکتی
sensorimotor arc U قوس حسی- حرکتی
motor education U تعلیم و تربیت حرکتی
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
psychomotor retardation U کندی روانی- حرکتی
psychomotor agitation U بیقراری روانی- حرکتی
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
psychomotor tests U ازمونهای روانی- حرکتی
ideo motor act U عمل فکری- حرکتی
gross motor skills U مهارتهای حرکتی درشت
locomotion U جابه جایی حرکتی
motor aphasia U زبان پریشی حرکتی
dynamic balance U تعادل و توازن حرکتی
urogenital U وابسته به دستگاه ادرارو اعضای تناسلی
conscript fathere U اعضای مجلس سنای روم باستان
bounds U محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
bionic U وابسته به کار گذاشتن اعضای ساختگی در بدن
outriggers U اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
nervus abducens U عصب حرکتی خارجی چشم
audiogravic illusion U خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
abducens nerve U عصب حرکتی خارجی چشم
oculomotor nerve U عصب حرکتی عمومی چشم
extrapyramidal motor system U دستگاه حرکتی برون هرمی
nervus oculomotorius U عصب حرکتی عمومی چشم
audiogyral illusion U خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
brace scale of motor ability U مقیاس توانش حرکتی بریس
psychomotor stimulant U داروی محرک روانی- حرکتی
purdue perceptual motor survey U ازمون ادراکی- حرکتی پردو
I didn't intend to involve you in this mess. U من نمی خواستم تو را با این گرفتاری [دردسر] درگیر کنم.
If this is your problem , it is no problem , it is no problem . U اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
catena U 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
clock U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
backplane U مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
clocks U سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
matricular U وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
pin joint U اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
components U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
component U تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB
bender visual motor gestalt test U ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
visual bender motor gestalt test U ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
friendly society U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
friendly societies U انجمن تعاونی) که اعضای ان همدیگر رادرتنگدستی یاپیری یاری میکنن
churchwarden U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens U هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
to pack a jury U جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
heterology U عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
circulating U ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
homology U همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
transient target U هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
production U الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
productions U الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
embassies U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
ibi U Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
embassy U سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
picketings U اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com