English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leg of mutton U دارای پاهای مثلثی شکل شبیه گوسفند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ovine U شبیه گوسفند
plumiped U دارای پاهای پردار
rough footed U دارای پاهای پردار
feather footed U دارای پاهای پردار
foot sore U دارای پاهای زخمی
duckfooted U دارای پاهای شهن
footsore U دارای پاهای زخمی
rough legged U دارای پاهای پردار مودرچهارقلم
fin footed U دارای پاهای پرده دار
spindle legged U دارای پاهای درازوباریک لندوک
gaited U اسب دارای حرکت پاهای معین
spindle shanked U دارای پاهای دراز وباریک لندوک
sheepwalk U مرتع گوسفند چراگاه گوسفند
ulotrichous U دارای موهای شبیه پشم
vulvar U دارای شکافی شبیه فرج
vulval U دارای شکافی شبیه فرج
vulvate U دارای شکافی شبیه فرج
subhuman U دارای صفاتی شبیه انسان
chalybeate U دارای مزه شبیه باهن
squeaker U دارای صدای شبیه جغد یا موش
homogamous U دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
homogamic U دارای گلهای شبیه بهم ومتجانس
diatomaceous U دارای جدار سیلیسی شبیه گمزادان
drupaceous U دارای میوه الویی شبیه الو
pentadactylate U دارای پنج زائده شبیه پنجه
ribby U دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
squeaky U جیغ جیغو دارای صدای شبیه جغد یاموش
conchoidal U دارای پستی وبلندی هایی شبیه داخل صدف
hardtop U اتومبیلی شبیه اتومیلهای کروکی که دارای سقف سخت فلزی میباشد
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
zinky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
palmatifid U دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
zincy U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincky U بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
substantive U شبیه اسم دارای خواص اسم
triangular U مثلثی
triangle pass U پاس مثلثی
triangular pass U پاس مثلثی
triangularity U مثلثی شکل
triquetrous U مثلثی شکل
trigonal prism U منشور مثلثی
skew backs U گوه مثلثی
triangular matrix U ماتریس مثلثی
astraddle U با پاهای از هم گشاده
heels U پاهای عقب
astride U با پاهای گشاداز هم
heel U پاهای عقب
triangular matrix U ماتریس مثلثی [ریاضی]
trigonal planar molcule U مولکول مسطح مثلثی
gravity dam of triangular section U سد وزنی با نیمرخ مثلثی
base of a triangle U قاعده [مثلثی] [ریاضی]
stag position U وضع پاهای باز
venosity U شبیه ورید دارای ورید
lower triangular matrix U ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
upper triangular matrix U ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
stag jump U پرش با پاهای باز در هوا
gait U طرز حرکت پاهای اسب
pennon U پرچم مثلثی شکل قرون وسطی
balloon jib U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
ballooner U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
hermit crabs U خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
hermit crab U خرچنگی که پاهای عقب ان ناقص است
red legs U نام چندجورپرنده که پاهای قرمز دارند
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
paries U قسمت مثلثی شکل بندبدن کشتی چسب
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
jack knife U خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
capriole U پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
side staddle hep U پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
acroterium U یکی از زوایای رئوس مثلثی شکل سردر عمارت
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
sheep U گوسفند
heder U گوسفند نر
rams U گوسفند نر
rammed U گوسفند نر
mutton U گوسفند
ram U گوسفند نر
fat tailed sheep U گوسفند ایرانی
the fat tail of a sheep U دنبه گوسفند
folds U اغل گوسفند
folded U اغل گوسفند
fold U اغل گوسفند
sheep U چرم گوسفند
reeve U اغل گوسفند
sheepskin U پوست گوسفند
rump U دنبه گوسفند
rumps U دنبه گوسفند
merino U گوسفند مرینوس
duff U سرقت گوسفند
pestle U ران گوسفند
pestles U ران گوسفند
sheepfold U اغل گوسفند
sheep's feet U پاچه گوسفند
sheep walk U چراگاه گوسفند
sheppy U اغل گوسفند
sheep fold U اغل گوسفند
sheep cote U اغل گوسفند
mutton U گوشت گوسفند
kade U شپش گوسفند
persian lamb U گوسفند قره کل
sheepcote U اغل گوسفند
sheep skin U پوست گوسفند
ked U شپش گوسفند
krimmer U پوست گوسفند خاکستری
TO set the fox to keep the geese . <proverb> U گوسفند را به گرگ سپردن .
coop U اغل گوسفند زندان
wether U گوسفند اخته خواجه
foot rot U ناخوشی پا در گاو و گوسفند
thurl U مفصل خاصره گوسفند
ewe wool U پشم گوسفند ماده
folds U دسته یا گله گوسفند
longhorn U گوسفند شاخ دراز
folded U دسته یا گله گوسفند
riblet U انتهای دنده گوسفند
drover U دلال گاوو گوسفند
cabretta U چرم نرم گوسفند
fold U دسته یا گله گوسفند
dorset horn U گوسفند شاخ بلندانگلیسی
bighorn U نوعی گوسفند کوهی امریکایی
shropshire U نژادی از گوسفند بی شاخ انگلیسی
gid U سرگیجه گوسفند و امثال ان گیج
wiltshire U نژاد گوسفند سفیدرنگ انگلیسی
dorper U گوسفند افریقایی سفید صورت سیاه
gigot U ران گوسفند و غیره که پخته باشد
breakaway U هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
chamois U چرم بسیارنازک از پوست گوسفند و بز و گوزن
selected breed U [گوسفند یا چهارپای اصلاح نژاد شده]
straddle seat U تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
fleshing U تنگ اشغال گوسفند در موقع پوست کنی
fleece U پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
fleeces U پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
suint U عرق خشک شده روی پشم گوسفند
fleecing U پشم گوسفند وجانوران دیگر پارچه خوابدار
Baa! U بع! [صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
skiver U چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
bock U یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
karakul U کاراکول [نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
salachak U فرش محرابی یموتی [این نوع بافت حالت معمول مستطیل شکل فرش را ندارد و قسمت بالای فرش شکل قوسی یا مثلثی دارد.]
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
kemp U پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
kilim [glim] U گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
ba U بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
baa U بع بع کردن مثل گوسفند صدا کردن
latch hooks U طرح قفل قلاب شکل [این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
luteous U شبیه گل
simulant U شبیه
similiar U شبیه
similar to that U شبیه به ان
analogous U شبیه
similes U شبیه
simile U شبیه
similar U شبیه
imitations U شبیه
imitation U شبیه
anthoid U شبیه به گل
papilionaceous U شبیه
medals U شبیه
medal U شبیه
personator U شبیه
nears U شبیه
nearing U شبیه
nearest U شبیه
nearer U شبیه
neared U شبیه
near- U شبیه
near U شبیه
more like;most like U شبیه تر
related <adj.> U شبیه
feathery U شبیه به پر
wifelike U شبیه زن
womanlike U شبیه زن
like <adj.> U شبیه
pygidial U شبیه دم
alike <adj.> U شبیه
akin <adj.> U شبیه
quasi U شبیه
makes U شبیه
make U شبیه
similar <adj.> U شبیه
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
lincoln U ایالت لینکلن شایر انگلستان گوسفند نژاد لینکلن شایر ابراهام لینکلن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com