Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hydrogenate
U
دارای هیدروژن کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dehydrogenate
U
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
dehydrogenize
U
هیدروژن چیزی را گرفتن بدون هیدروژن کردن
hydrochloric
U
دارای هیدروژن و کلورین جوهر نمک
catalytic hydrogenation
U
هیدروژن دار کردن کاتالیزوری هیدروژن دارشدن کاتالیزوری
hydrogenation
U
هیدروژن دار کردن هیدروژن دار شدن
protons
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton
U
هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
hydric
U
هیدروژن دار وابسته به هیدروژن
dehydroisomerization
U
همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
hydrogenize
U
با هیدروژن ترکیب کردن هیدروژنی کردن
hydrogen
U
هیدروژن
parahydrogen
U
هیدروژن پارا
secondary hydrogen
U
هیدروژن 2 درجه
active hydrogen
U
هیدروژن فعال
acid hydrogen
U
هیدروژن اسیدی
hydrogenate
U
هیدروژن دادن
hydrogen sulphide
U
سولفید هیدروژن
dehydrogenation
U
هیدروژن زدایی
acid function
U
یون هیدروژن
heavy hydrogen
U
هیدروژن سنگین
hydrogenator
U
هیدروژن ساز
hydrogenolysis
U
هیدروژن کافت
hydrotreating
U
هیدروژن کاری
hydrodimerization
U
دوپارش با هیدروژن
hydrocracking
U
کراکینگ با هیدروژن
heydrogenize
U
هیدروژن دادن
hydrodimerization
U
دی مرشدن با هیدروژن
hydrogenation
U
هیدروژن دهی
orthohydrogen
U
هیدروژن ارتو
liquid hydrogen
U
هیدروژن مایع
tertiary hydrogen
U
هیدروژن 3 درجه
secondary hydrogen
U
هیدروژن درجه دوم
hydrodesulfurizing
U
گوگرد زدایی با هیدروژن
light hydrogen
U
هیدروژن سبک یا معمولی
pyrolytic dehydrogenation
U
هیدروژن زدایی تفکافتی
sodium hydrogen carbonate
U
سدیم هیدروژن کربنات
hydrogenation
U
عمل تبدیل به هیدروژن
hydro carbon
U
ترکیب هیدروژن و کربن
sulphide
U
نمک یااسترسولفید هیدروژن
sulfide
U
نمک یااسترسولفید هیدروژن
tertiary hydrogen
U
هیدروژن نوع سوم
hydrogen like atom
U
اتم هیدروژن مانند
hydrogen like orbital
U
اوربیتال هیدروژن مانند
hydrogen flame detector
U
اشکارساز شعلهای هیدروژن
hydrogen depleted structure
U
ساختار هیدروژن زدوده
standard hydrogen electrode
U
الکتورد هیدروژن استاندارد
labile hydrogen
U
هیدروژن تند اثر
hydride
U
ترکیب هیدروژن دار هیدروکسید
sodium monohydrogen carbonate
U
سدیم مونو هیدروژن کربنات
dehydrocyclization
U
حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
atomic hydrogen arc welding
U
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
hydrogenate
U
سبب ترکیب چیزی با هیدروژن شدن
monad
U
ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
chlorinated hydrocarbon
U
ماده حلال هیدروکلروکربن محلول هیدروژن و کلروکربن
personate
U
خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curbs
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grate
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curb
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing
U
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grated
U
باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
pH
U
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
incorporates
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize
U
جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
threads
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporating
U
جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
reman
U
دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge
U
: دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
furnishes
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnish
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
catalyze
U
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnishing
U
دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifies
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify
U
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
innervate
U
دارای پی کردن
hydrogen bonding
U
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
crenelate
U
دارای کنگره کردن
personified
U
دارای شخصیت کردن
varnishes
U
دارای فاهرخوب کردن
personify
U
دارای شخصیت کردن
populate
U
دارای جمعیت کردن
freckle
U
خال دارای کک مک کردن
personifies
U
دارای شخصیت کردن
crenellate
U
دارای کنگره کردن
tooth
U
دارای دندان کردن
populates
U
دارای جمعیت کردن
castellate
U
دارای استحکامات کردن
nationalizing
U
دارای ملیت کردن
indexed
U
:دارای فهرست کردن
varnishing
U
دارای فاهرخوب کردن
varnished
U
دارای فاهرخوب کردن
varnish
U
دارای فاهرخوب کردن
populating
U
دارای جمعیت کردن
index
U
:دارای فهرست کردن
transistorize
U
دارای ترانسیتور کردن
nationalised
U
دارای ملیت کردن
nationalises
U
دارای ملیت کردن
nationalising
U
دارای ملیت کردن
fluoridate
U
دارای فلورید کردن
nitrogenize
U
دارای نیتروژن کردن
nationalize
U
دارای ملیت کردن
personifying
U
دارای شخصیت کردن
nationalizes
U
دارای ملیت کردن
indexes
U
:دارای فهرست کردن
zigzagged
U
دارای پیچ و خم کردن
zigzagging
U
دارای پیچ و خم کردن
rampart
U
دارای استحکامات کردن
hydroxylate
U
دارای هیدروکسیل کردن
ensoul
U
دارای روح کردن
tinkling
U
دارای طنین کردن
tinkles
U
دارای طنین کردن
tinkled
U
دارای طنین کردن
vitaminize
U
دارای ویتامین کردن
tinkle
U
دارای طنین کردن
vallum
U
دارای استحکامات کردن
gift
U
دارای استعداد کردن
substantivize
U
دارای ماهیت کردن
embrasures
U
دارای منفذ کردن
embrasure
U
دارای منفذ کردن
systemize
U
دارای همست کردن
zigzag
U
دارای پیچ و خم کردن
bodies
U
دارای جسم کردن
gifts
U
دارای استعداد کردن
whipstitch
U
دارای مرز کردن
personalize
U
دارای شخصیت کردن
body
U
دارای جسم کردن
potentialize
U
دارای استعداد کردن
insoul
U
دارای روح کردن
zigzags
U
دارای پیچ و خم کردن
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
panes
U
دارای جام شیشه کردن
pane
U
دارای جام شیشه کردن
sanitate
U
دارای لوازم بهداشتی کردن
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
criss-cross
U
دارای نقش چلیپایی کردن
bedevils
U
دارای روح شیطانی کردن
bedevilling
U
دارای روح شیطانی کردن
rehabilitate
U
دارای امتیازات اولیه کردن
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
rehabilitating
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates
U
دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitated
U
دارای امتیازات اولیه کردن
wigs
U
دارای گیس مصنوعی کردن
wig
U
دارای گیس مصنوعی کردن
criss-crossing
U
دارای نقش چلیپایی کردن
methodize
U
دارای روش یاقاعدهای کردن
ravines
U
دارای دره تنگ کردن
ravine
U
دارای دره تنگ کردن
bedevilled
U
دارای روح شیطانی کردن
criss-crosses
U
دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed
U
دارای نقش چلیپایی کردن
bedevil
U
دارای روح شیطانی کردن
prongs
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
fulcrum
U
دارای نقطه اتکاء کردن
flyspeck
U
دارای لکه مگس کردن
prong
U
دارای چنگک یا چنگال کردن
granulate
U
دارای ذرات ریز کردن
to p a thing for a person
U
کسی را دارای چیزی کردن
to p a thing person with athing
U
کسی را دارای چیزی کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
reengine
U
دارای موتور تازه کردن
woofs
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
shoeing
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
woof
U
پارچه کتانی دارای پود کردن
motivating
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivates
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
mastermind
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminding
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
motivated
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
masterminds
U
دارای نبوغ فکری ابداع کردن
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
retrench
U
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
russify
U
دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
shoe
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
motivate
U
تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoes
U
دارای کفش کردن نعل زدن به
bells
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
bell
U
دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
systematize
U
دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
systemmatize
U
دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com