English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manganic U دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
manganesian U مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
Other Matches
obsidian U مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
pane U دارای جام شیشه کردن
panes U دارای جام شیشه کردن
wire glass U شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass U شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
ground glass U نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
plumbaginous U دارای سرب سیاه
woodruff U حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
silicification U تبدیل بسنگ
At the beginning of the month (year). U سرش ؟ بسنگ خورد
the ship struck a arock U کشتی بسنگ خورد
gorgonize U تبدیل بسنگ کردن
english shepherd U سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
dear bought U جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
mineralize U تبدیل بسنگ معدن کردن
we missed our mark U تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
ink bottle U شیشه مرکب شیشه جوهر
glassman U تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass U شیشه سنگ شیشه تختهای
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
basalt U نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette U نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes U نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin U رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape U نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
smutted whcat U گندم سیاه یا زنگ سیاه
bold face U طرح سیاه حرف سیاه
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
ethiops U سیاب سیاه جیوه سیاه
sables U رنگ سیاه لباس سیاه
sable U رنگ سیاه لباس سیاه
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
glass wool U پشم یا براده شیشه پشم شیشه
pricey U گران
overpriced U گران
dears U گران
dearer U گران
heaviest U گران
heavy U گران
costlier U گران
dear U گران
costliest U گران
costly U گران
dearly U گران
dearest U گران
at a great penny worth U گران
expensive U گران
onerous U گران
heavier U گران
heavies U گران
sumptuous U گران
high U سخت گران
highs U سخت گران
to sell dearly U گران فروختن
endeared U گران کردن
endear U گران کردن
highest U سخت گران
stingy U گران کیسه
endears U گران کردن
dear bought U گران خرید
deluxe U مجلل گران
massively U گران کوه
big ticket U گران قیمت
dears U گران کردن
high interest U بهره گران
high money U پول گران
high priced U گران بها
high value U گران قیمت
dearest U گران کردن
dearer U گران کردن
dear U گران کردن
priceless U بسیار گران
expensively U گران بها
natatores U شنا گران
massive U گران کوه
valuable U گران بها
be too dear U گران بودن
overpriced <adj.> U بسیار گران
too expensive <adj.> U بسیار گران
black body radiation U تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
The price of butter has gone up . butter has become expensive . U کره گران شده
viscosity U قوام گران روی
You have paid too much for your car . U اتوموبیلت را گران خریدی
prohibitive U گران جلوگیری کننده
exclusive U منحصر بفرد گران
prohibitory U گران جلوگیری کننده
i paid dear for it U برای من گران تمام شد
overburden U گران بار شدن
It is too expensive. خیلی گران است.
not too expensive U خیلی گران نباشد.
This is really expensive ! U این چه گران است !
white elephants U گران و پر خرج و کم فایده
high U وافر گران گزاف
highest U وافر گران گزاف
highs U وافر گران گزاف
worth a kings ransom U بسیار گران بها
white elephant U گران و پر خرج و کم فایده
dear bought U گران تمام شده
highest U وسیله گران یا با کارایی بالا
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
costs an arm and a leg <idiom> U [فوق العاده پرخرج یا گران]
highs U وسیله گران یا با کارایی بالا
pyrrhic victory U پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
beyoned price U بی قیمت بسیار گران بها
i paid dearly for it U بسیار گران برایم تمام شد
He overcharged us. U پایمان گران حساب کرد
high U وسیله گران یا با کارایی بالا
I paid dearly for this mistake . U این اشتباه برایم گران تمام شد
She took umbrage at your remark . U سخن شما برایش گران آمد
The hotel has overcharged me . U هتل گران پایم حساب کرده
paper white monitor U صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
glyptics U کنده کاری در روی سنگهای گران بها
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> U چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
gem U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
pallet U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
pallets U ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
gems U سنگ گران بها جواهر نشان کردن
thunderscan U یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
Hotel accommodation is rather expensive there. U قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
It is too expensive for me to buy ( purchase ). U برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive. U سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
He bought them expensive presents, out of guilt. U او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
bottle U شیشه
glassblower U شیشه گر
glazier U شیشه گر
bottles U شیشه
glazier U شیشه بر
plates U شیشه
plate U شیشه
glass blower U شیشه گر
panes U شیشه
glass U شیشه
water glass U اب شیشه
pane U شیشه
glass cutter U شیشه بر
case bottle U شیشه چارپهلو
plate glass U شیشه لوحی
glaziery U شیشه بری
foamglass U شیشه اسفنجی
granulated glass U شیشه اج دار
panes U جام شیشه
panes U قاب شیشه
hard glass U شیشه سخت
pane U جام شیشه
pane U قاب شیشه
bottle brush U شیشه پاک کن
crown glass U شیشه گردیاچرخی
anti dazzle screen U شیشه ضد نور
anti dazzle screen U شیشه نورگیر
Pyrex U شیشه پیرکس
fiberglass U پشم شیشه
glasshouses U شیشه گرخانه
foamglass U شیشه کفی
glazing U شیشه بری
colored glass U شیشه رنگی
glassman U شیشه فروشی
glassmaker U شیشه ساز
glass wool U پشم شیشه
glass frit U شیشه متخلخل
glass blowing U شیشه گری
glass ware U فروف شیشه
glass rebate U دوراهه شیشه
glass fibers U الیاف شیشه
cast glass U شیشه ریخته گی
glass dust U خرده شیشه
focusing screen U شیشه مات
frosted glass U شیشه کدر
frosted glass U شیشه مات
case-bottle U شیشه چارپر
glazing U شیشه کاری
glass cloth U شیشه پاک کن
glassworker U شیشه ساز
glasswork U شیشه سازی
glasswool U پشم شیشه
glassy U شیشه مانند
glasshouse U شیشه گرخانه
vial U شیشه نمونه
sandiver U ریم شیشه
sandiver U خلط شیشه
safety glass U شیشه اطمینان
safety glass U شیشه نشکن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com