English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6743 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dorsiventral U دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ladder back U دارای پشتی بلند
windsor chair U صندلی دارای پشتی منحنی
wing chair U مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
nodous U دارای برامدگیهای مشخص
nodose U دارای برامدگیهای مشخص
amorphous U دارای ساختمان غیر مشخص
trichotomous U دارای سه قسمت
discontiguous U دارای قسمت جدا
fronted U دارای قسمت جلو
tump line U طناب یا تسمه کوله پشتی مال بند سینه کوله پشتی
trombone U شیپور دارای قسمت میانی متحرک
landdau U یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
balanced control surfaces U سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
trey U پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
algorithm U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms U قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
hinder U پشتی
tergal U پشتی
dorsad U پشتی
backrest U پشتی
backing U پشتی
spinal U پشتی
trailng U پشتی
backpart U پشتی
backs U پشتی
dorsal U پشتی
hindered U پشتی
at the back of U به پشتی
spinally U پشتی
hinders U پشتی
sparsity U کم پشتی
hindering U پشتی
posterior U پشتی
back door U در پشتی
back U پشتی
descriptor U کدی که مشخص کننده نام فایل یا نام برنامه یا کد رمز به فایل را مشخص میکند
density of traffic U پر پشتی امد و شد
pad U لایه پشتی
backed U پشتی دار
dossal U پشتی ظهری
negrophilism U پشتی از سیاهان
packs U کوله پشتی
padded U پشتی دار
pads U لایه پشتی
climbing sack U کوله پشتی
dossel U پشتی ظهری
swag U کوله پشتی
haversacks U کوله پشتی
sparseness U کم پشتی پراکندگی
pack U کوله پشتی
haversack U کوله پشتی
to give a knee to U پشتی کردن
dossel U پشتی فهری
to stick up for U پشتی کردن
backing pawl U ضامن پشتی
bolster U پشتی کردن
pillows U پشتی مخده
bolstered U پشتی کردن
bolsters U پشتی کردن
knapsack U کوله پشتی
knapsacks U کوله پشتی
rucksacks U کوله پشتی
rucksack U کوله پشتی
climbing pack U کوله پشتی
to keep in countenance U پشتی کردن
dossal U پشتی فهری
dorsomedial U پشتی- میانی
dorsal fin U بالچه پشتی
kit U کوله پشتی
pillow U پشتی مخده
trailing edge U لبه پشتی
backless U بدون پشتی
kit bag U کوله پشتی
dorsolateral U پشتی و جانبی
packsack U کوله پشتی
kits U کوله پشتی
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
knapsacks U کوله پشتی کوچک
knapsack U کوله پشتی کوچک
turtle graphics U گرافیک لاک پشتی
swagman U مسافرکوله پشتی دار
pillow U [قالیچه اندازه پشتی]
rear [front] connection U اتصال [جلوئی] پشتی
dorsomedial thalamus U تالاموس پشتی- میانی
dossal U پشتی صندلی وغیره
dossel U پشتی صندلی وغیره
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
benchstool U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
backs U پشتی کردن پشت انداختن
backs U پشتی کنندگان تکیه گاه
back U پشتی کنندگان تکیه گاه
pack frame U کوله پشتی زین دار
back U پشتی کردن پشت انداختن
trailing zeros U صفرهای پشتی [دنباله دار] [ریاضی]
backpacks U کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
to stand by a person U از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
backpack U کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
granger U عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
located U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locating U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locates U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
locate U تعیین محل کردن مشخص کردن جا دادن مشخص کردن محل هدف
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
to stand up for U پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
specifics U مشخص
indistinctive U نا مشخص
named U مشخص
highlight U مشخص
highlighted U مشخص
specific U مشخص
highlights U مشخص
distinct U مشخص
marked U مشخص
pronounced U مشخص
kenspeckle U مشخص
distinctive U مشخص
specific code U کد مشخص
distinguished U مشخص
physiognomonic U مشخص
signate U مشخص
clean cut U مشخص واضح
signalled U اشکار مشخص
to create an image for oneself as somebody U مشخص کردن
specify U مشخص کردن
nonsignificant U غیر مشخص
distinguishing U مشخص اختصاصی
specifies U مشخص کردن
named place of destination U مقصد مشخص
distinctive U فرق مشخص
cleaners U مشخص واضح
individuate U مشخص کردن
clean-cut U مشخص واضح
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1I am good with figures,how about you?
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1we drove to visit my parents in Ipswich.
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com