English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 230 (5662 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phonate U دارای صوت بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
snake U دارای حرکت مارپیچی بودن
snaked U دارای حرکت مارپیچی بودن
snakes U دارای حرکت مارپیچی بودن
avail U بدرد خوردن دارای ارزش بودن
shimmer U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmered U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmering U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmers U روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
predominate U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominated U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating U دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
biracialism U معتقد به یا دارای دونژاد بودن
dichroism U دارای دو رنگ بودن
dichromatism U دارای دو رنگ بودن
lobation U دارای نرمه بودن
monogenesis U دارای یک ریشه یا اصل بودن
scepter U دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
venosity U دارای ورید بودن
to have something U دارای چیزی بودن
to have something at one's disposal U دارای چیزی بودن
to be fraught [with] U دارای ... بودن
Other Matches
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
governs U نافذ بودن نافر بودن بر
wanted U فاقد بودن محتاج بودن
owes U مدیون بودن مرهون بودن
owed U مدیون بودن مرهون بودن
have U مالک بودن ناگزیر بودن
owe U مدیون بودن مرهون بودن
consist U شامل بودن عبارت بودن از
abler U لایق بودن مناسب بودن
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
precede U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
precedes U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
ablest U لایق بودن مناسب بودن
want U فاقد بودن محتاج بودن
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
haze U گرفته بودن مغموم بودن
moons U سرگردان بودن اواره بودن
look for U منتظر بودن درجستجو بودن
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
appertaining U مربوط بودن متعلق بودن
disagree U مخالف بودن ناسازگار بودن
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
include U شامل بودن متضمن بودن
moon U سرگردان بودن اواره بودن
consists U شامل بودن عبارت بودن از
disagreed U مخالف بودن ناسازگار بودن
pertain U مربوط بودن متعلق بودن
to be due U مقرر بودن [موعد بودن]
disagreeing U مخالف بودن ناسازگار بودن
includes U شامل بودن متضمن بودن
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
having U مالک بودن ناگزیر بودن
slouched U خمیده بودن اویخته بودن
slouches U خمیده بودن اویخته بودن
slouching U خمیده بودن اویخته بودن
abuts U مماس بودن مجاور بودن
abut U مماس بودن مجاور بودن
disagrees U مخالف بودن ناسازگار بودن
inhere U جبلی بودن ماندگار بودن
depends U مربوط بودن منوط بودن
depend U مربوط بودن منوط بودن
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
stravaig U سرگردان بودن بی هدف بودن
urgency U فوتی بودن اضطراری بودن
pend U معوق بودن بی تکلیف بودن
slouch U خمیده بودن اویخته بودن
depended U مربوط بودن منوط بودن
resides U ساکن بودن مقیم بودن
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
resided U ساکن بودن مقیم بودن
governed U نافذ بودن نافر بودن بر
agree U متفق بودن همرای بودن
reside U ساکن بودن مقیم بودن
agreeing U متفق بودن همرای بودن
govern U نافذ بودن نافر بودن بر
agrees U متفق بودن همرای بودن
abutted U مماس بودن مجاور بودن
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored U دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous U دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic U دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy U شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
stand U بودن واقع بودن
pentadactyl U دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
interdepend U بهم موکول بودن مربوط بهم بودن
profiteer U استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
profiteers U استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
bilabiate U دارای دو لب
iodic U دارای ید
trilinear U دارای سه خط
three legged U دارای سه پا
odoriferous U دارای بو
footy U دارای پا
glochidiate U دارای مو
three-legged U دارای سه پا
fraught with U دارای
tricone U دارای سه شاخ
hook-nosed U دارای بینی کج
electives U دارای حق انتخاب
trichotomous U دارای سه قسمت
bodily U دارای بدن
bossiness U دارای برجستگی
tungstic U دارای تنگستن
bifocals U دارای دو کانون
hook nosed U دارای بینی کج
bossy U دارای برجستگی
bifocal U دارای دو کانون
divans U دارای دوفرفیت
triatomic U دارای سه اتم
trigonous U دارای سه زاویه
palmy U دارای نخل
overbusy U دارای کارزیاد
trifoliolate U دارای سه نشریه
tricyclic U دارای سه چرخ
tristigmatic U دارای سه مادگی
papillose U دارای برامدگی
tricuspidate U دارای سه لخت
trigynous U دارای سه مادگی
tricorn U دارای سه شاخ
triconered U دارای سه گوشه
overlapping U دارای اشتراک
head U دارای سرکردن
divan U دارای دوفرفیت
elective U دارای حق انتخاب
rustlers U دارای صدای خش خش
binuclear U دارای دو هسته
monoclinal U دارای یک شیب
trinary U دارای سه متغیر
sensitive U دارای حساسیت
monometallic U دارای یک فلز
aulait U دارای شیر
artiodactylous U دارای سم شکافته
artiodactyl U دارای سم شکافته
arbitrative U دارای اختیارحکمیت
monopetalous U دارای یک گلبرگ
antithetical U دارای ضد ونقیض
antithetic U دارای ضد ونقیض
dioxide U دارای دو اکسید
advantageous <adj.> U دارای مزیت
azotic U دارای ازت
basined U دارای ابگیر
binocular U دارای دو چشم
binaural U دارای دو گوش
bimotored U دارای دوموتور
bimorphemic U دارای دوشکل
bimolecular U دارای دوملکول
binucleate U دارای دو هسته
gifted U دارای بخشش
bichrome U دارای دو رنگ
bicentric U دارای دومرکز
miasmal U دارای دمه بد بو
miasmatic U دارای دمه بد بو
monandrous U دارای یک شوهر
monatomic U دارای یک جوهرفرد
amphibolic U دارای دو معنی
aluminous U دارای زاج
trinomial U دارای سه عبارت
hectic U دارای تب لازم
multilineal U دارای چندین خط
nucleate U دارای هسته
behinds U دارای پس افت
behind U دارای پس افت
trimolecular U دارای سه ملکول
dog eared U دارای پرانتز
Recent search history Forum search
2In someone bad (or good) books.
2In someone bad (or good) books.
3midas touch
1What it means in slang term " I'm sleeping in truck" ?
2In order to be interesting you have to be mean
1offshoring
1veterans
1Bravetown
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com