English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
granulate U دارای ذرات ریز کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
particulate U دارای ذرات ریز
isometrics U دارای ذرات ریز متساوی
isometric U دارای ذرات ریز متساوی
suspensoid U محلول سریشمی دارای ذرات معلق
polymeric U دارای ذرات وترکیبات متعدد ومشابه چند نژادی چند رگه
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
ingredient U ذرات
ingredients U ذرات
elementary particles U ذرات بنیادی
blood corpuscles U ذرات خون
planetesimal U ذرات سیارهای
weight of solids U وزن ذرات
allergen U ذرات الرژی زا
particle physics U فیزیک ذرات
molecular attracticm U جاده ذرات
fundamental particles U ذرات بنیادی
barrier penetration by particles U نفوذ ذرات در سد
radioactive rays U ذرات رادیواکتیو
metal foulings U ذرات فلز
intermolecular U در داخل ذرات
denseness U تراکم ذرات
roily U پر از ذرات رسوبی
cosmic particles U ذرات کیهانی
intermolecular U بین ذرات
sand blasting U ذرات سنگ
emulsions U ذرات چربی دراب
pollinium U توده ذرات گرده گل
emulsioning U ذرات چربی دراب
thershold temperature U استانه دمای ذرات
emulsion U ذرات چربی دراب
absorption of charged particles U جذب ذرات باردار
cascade impactor U دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
segregation U تفکیک ذرات بتن
planetesimal hypothesis U فرضیه ذرات سیارهای
scattering of alpha particles U پراکندگی ذرات الفا
effective size of grain U قطر موثر ذرات
particle physics U فیزیک ذرات اتمی
emulsioned U ذرات چربی دراب
fall out U ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
dispersion U متلاشی شدن خاکدانه ها به ذرات
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
leucocytosis U افزودگی ذرات سفید خون
emulsify U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsifies U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
emulsified U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
polymerization U ترکیب و تراکم ذرات پلیمریزاسیون
emulsifying U بشکل ذرات ریز و پایداردراوردن
kinetic theory U فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
vacuist U کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
achondrite U سنگ الماس بدون ذرات گرد
nucleon U ذرات اتم مثل نوترون وپروتون
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
grate U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grated U باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
schiller U تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
dispersoid U پخش کامل ذرات جسمی درجسم دیگر
lenticulate U ذرات ریز وعدسکهای کوچک در فیلم نمودارکردن
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
micronize U بصورت ذرات ریز وپودر ماننددر اوردن
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
grain orientation U طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporates U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporating U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate U جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize U جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
emulsioning U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
emulsioned U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
mists U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
mist U کاهش قابلیت دید به 1 تا 01کیلومتر توسط ذرات کوچک اب
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
emulsion U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
electrophoresis U حرکت ذرات معلق مایع بوسیله نیروی برق
kinetic theory of heat U عقیده نظری نسبت باینکه گرماازجنبش ذرات پیدامیشود
textures U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
emulsions U تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
haze U غبارها یا ذرات ریزی که دراتمسفر پراکنده شده اند
texture U طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
synchrotron U دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
reman U دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge U : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
binder U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
binders U ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
aerosols U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
physical analysis U جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
aerosol U ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
fortifies U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishing U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishes U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze U دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
furnish U دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflames U دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflaming U دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflame U دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifying U دارای استحکامات کردن تقویت کردن
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
innervate U دارای پی کردن
air brush U برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
soft fails U فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
nationalizes U دارای ملیت کردن
gifts U دارای استعداد کردن
personifies U دارای شخصیت کردن
freckle U خال دارای کک مک کردن
personified U دارای شخصیت کردن
gift U دارای استعداد کردن
rampart U دارای استحکامات کردن
substantivize U دارای ماهیت کردن
crenelate U دارای کنگره کردن
crenellate U دارای کنگره کردن
nationalizing U دارای ملیت کردن
transistorize U دارای ترانسیتور کردن
fluoridate U دارای فلورید کردن
body U دارای جسم کردن
potentialize U دارای استعداد کردن
vitaminize U دارای ویتامین کردن
populate U دارای جمعیت کردن
populates U دارای جمعیت کردن
populating U دارای جمعیت کردن
indexes U :دارای فهرست کردن
indexed U :دارای فهرست کردن
hydroxylate U دارای هیدروکسیل کردن
personifying U دارای شخصیت کردن
index U :دارای فهرست کردن
whipstitch U دارای مرز کردن
personify U دارای شخصیت کردن
bodies U دارای جسم کردن
vallum U دارای استحکامات کردن
tooth U دارای دندان کردن
zigzag U دارای پیچ و خم کردن
nationalised U دارای ملیت کردن
castellate U دارای استحکامات کردن
varnish U دارای فاهرخوب کردن
tinkling U دارای طنین کردن
varnishing U دارای فاهرخوب کردن
zigzagged U دارای پیچ و خم کردن
nitrogenize U دارای نیتروژن کردن
zigzags U دارای پیچ و خم کردن
tinkles U دارای طنین کردن
zigzagging U دارای پیچ و خم کردن
varnished U دارای فاهرخوب کردن
tinkled U دارای طنین کردن
ensoul U دارای روح کردن
tinkle U دارای طنین کردن
varnishes U دارای فاهرخوب کردن
personalize U دارای شخصیت کردن
nationalising U دارای ملیت کردن
embrasures U دارای منفذ کردن
embrasure U دارای منفذ کردن
insoul U دارای روح کردن
hydrogenate U دارای هیدروژن کردن
systemize U دارای همست کردن
nationalize U دارای ملیت کردن
nationalises U دارای ملیت کردن
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
atomic theory U فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
bedevilled U دارای روح شیطانی کردن
rehabilitates U دارای امتیازات اولیه کردن
fulcrum U دارای نقطه اتکاء کردن
bedevilling U دارای روح شیطانی کردن
bedevils U دارای روح شیطانی کردن
criss-crossing U دارای نقش چلیپایی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com