Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
donsie
U
دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
donsy
U
دارای اخلاق متغیروتندوباحرارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peculiar
U
دارای اخلاق غریب
well conditioned
U
دارای اخلاق نیکو
streakiest
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakier
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
ethic
U
غالبا بصورت جمع علم اخلاق بجث درامور اخلاقی اصول اخلاق
moralistic
U
وابسته به اخلاق گرایی و اخلاق گرایان
reprobates
U
بد اخلاق
impatient
U
بد اخلاق
morality
U
اخلاق
moralities
U
اخلاق
reprobate
U
بد اخلاق
immoral
U
بد اخلاق
deportment
U
اخلاق
rabid
U
بد اخلاق
characterless
U
بی اخلاق
moody
U
بد اخلاق
moral
U
اخلاق
pettish
U
بد اخلاق
comportment
U
اخلاق
moral philosopher
U
اخلاق دان
public morals
U
اخلاق حسنه
ethics
U
علم اخلاق
good conduct
U
حسن اخلاق
immoral
U
خلاف اخلاق
ethic
U
کتاب اخلاق
moralization
U
اخلاق گرایی
immorally
U
بر خلاف اخلاق
moral philosophy
U
علم اخلاق
frailty
U
ضعف اخلاق
frailties
U
ضعف اخلاق
rakes
U
بد اخلاق فاسد
behavior
U
سلوک اخلاق
rake
U
بد اخلاق فاسد
raking
U
بد اخلاق فاسد
Moral decadence .
U
فساد اخلاق
behaviuor
U
سلوک اخلاق
moralistic
U
اخلاق گرایانه
good-natured
U
خوش اخلاق
edification
U
تهذیب اخلاق
ehtics
U
علم اخلاق
creative thinking
U
تفکر اخلاق
doggery
U
اخلاق پست بدکاری
prejudicial to public morality
U
منافی اخلاق حسنه
regeneration
U
نوزایش تهذیب اخلاق
ethically
U
مطابق علم اخلاق
wrongs
U
مخالف اخلاق یا قانون
wronging
U
مخالف اخلاق یا قانون
moral
U
وابسته بعلم اخلاق
wrong
U
مخالف اخلاق یا قانون
to take a person's measure
U
با اخلاق کسیرا ازمودن
moralists
U
معتقد به اصول اخلاق
moralist
U
معتقد به اصول اخلاق
it is an offence to morlity
U
منافی اخلاق است
pestiferous
U
فاسدکننده اخلاق دیگری
ethical
U
وابسته به علم اخلاق
personality
U
اخلاق و خصوصیات شخص
personalities
U
اخلاق و خصوصیات شخص
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
sportmanship
U
رفتار و اخلاق انسانی
offences against public morals
U
جرائم بر علیه اخلاق عمومی
pestilently
U
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
pharisaism
U
اخلاق فریسی هاریاکاری زهدخشک
moralists
U
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
moralist
U
فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
moral philosophy
U
اصول اخلاق ایین رفتار
bowdlerization
U
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
moralism
U
رعایت اصول اخلاق بطورطبیعی
to gauge a person
U
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
good tempered
U
دیر غضب خوش اخلاق
the whole of morality is there
U
همه اخلاق همین جا است
edifies
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
americanization
U
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
edified
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
edify
U
اخلاق اموختن تقدیس کردن
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
the churach built him up
U
کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
that is an offences to moralit
U
لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
smuts
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
he is always a little peculiar
U
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
smut
U
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
index expurgatorius
U
فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
expurgatory index
U
فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
isobars
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
U
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
U
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
perfectionists
U
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
perfectionist
U
کسیکه معتقر است که انسان میتواند در اخلاق یا دیانت بحدکمال برسد
ringent
U
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
U
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
U
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
U
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
U
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
U
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
example is better than precept
U
نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
He is I'll - tempered ( bad - tempered ) , but is quite big - hearted .
U
بد اخلاق است ولی ضمنا" خیلی لوطی است ( دست ودل باز و با صدق وصفا )
idiomorphic
U
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
overbearingness
U
تحکم رفتاریا اخلاق تحکم امیز
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
U
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
well marnered
U
خوش اطوار خوش اخلاق
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
U
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
U
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
U
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
undesireable discharge
U
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
winey
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
U
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
U
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate
U
دارای مو
fraught with
U
دارای
trilinear
U
دارای سه خط
three legged
U
دارای سه پا
footy
U
دارای پا
three-legged
U
دارای سه پا
bilabiate
U
دارای دو لب
iodic
U
دارای ید
odoriferous
U
دارای بو
aulait
U
دارای شیر
silicifoeous
U
دارای در کوهی
knock kneed
U
دارای زانوی کج
knarred
U
دارای برامدگی
kibed
U
دارای شکاف
artiodactylous
U
دارای سم شکافته
shoaly
U
دارای جاهای کم اب
bifocal
U
دارای دو کانون
foliolate
U
دارای برگچه
social minded
U
دارای افکاراجتماعی
spiriferous
U
دارای عضومارپیچی
equivocal
U
دارای دومعنی
sonant
U
دارای اهنگ
backed
U
دارای پشت
azotic
U
دارای ازت
mammilate
U
دارای پستان
short range
U
دارای برد کم
short-range
U
دارای برد کم
floaty
U
دارای اب نشین کم
bifocals
U
دارای دو کانون
artiodactyl
U
دارای سم شکافته
monoclinal
U
دارای یک شیب
handy
<adj.>
U
دارای مزیت
twofold
U
دارای دو چیز
self abnegating
U
دارای کف نفس
amphibolic
U
دارای دو معنی
sabulous
U
دارای شن ریزه
superabundant
U
دارای وفور
aluminous
U
دارای زاج
geniculate
U
دارای زانویی
monatomic
U
دارای یک جوهرفرد
sexagenary
U
دارای سن 06 تا96
rifled
U
دارای خان
shelterer
U
دارای حفاظ
arbitrative
U
دارای اختیارحکمیت
keratinous
U
دارای موادشاخی
miasmal
U
دارای دمه بد بو
antithetical
U
دارای ضد ونقیض
antithetic
U
دارای ضد ونقیض
miasmatic
U
دارای دمه بد بو
monandrous
U
دارای یک شوهر
keeled
U
دارای تبر ته
divans
U
دارای دوفرفیت
binaural
U
دارای دو گوش
lippy
U
پر رو دارای لب اویزان
lobate
U
دارای نرمه
redundant
U
دارای اطناب
lobated
U
دارای نرمه
strontic
U
دارای استرونیوم
far reaching
U
دارای اثرزیاد
febile
U
دارای حالت تب
straight line
U
دارای خط مستقیم
overlapping
U
دارای اشتراک
deficient
U
دارای کمبود
bimotored
U
دارای دوموتور
bimorphemic
U
دارای دوشکل
bimolecular
U
دارای دوملکول
swell butted
U
دارای ته گنده
low spirited
U
دارای روحیه بد
low-spirited
U
دارای روحیه بد
hook-nosed
U
دارای بینی کج
hook nosed
U
دارای بینی کج
sulfureous
U
دارای گوگرد
legitimate
U
دارای حق مشروع
legitimated
U
دارای حق مشروع
staminate
U
دارای جرثومه نر
electives
U
دارای حق انتخاب
elective
U
دارای حق انتخاب
fibrinous
U
دارای مودلیفی
basined
U
دارای ابگیر
bodily
U
دارای بدن
divan
U
دارای دوفرفیت
magneto
U
دارای مغناطیس
splashy
U
دارای ترشح
stannic
U
دارای قلع
stannous
U
دارای قلع
legitimates
U
دارای حق مشروع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com