Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
horribly
<adv.>
U
خیلی ناخوش آیند
[اصطلاح روزمره]
incredibly
<adv.>
U
خیلی ناخوش آیند
[اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
no picnic
<idiom>
U
ناخوش آیند ،مشکل
latecomer
U
دیر آیند
latecomers
U
دیر آیند
incoming traffic
U
جاده وسایل که می آیند
vanishing point perspective
U
دورترند کوچک تر به نظر می آیند
Within the next few weeks .
U
درعرض چند هفته آیند ؟
multipass overlap
U
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
These coins are very hard to come by .
U
این سکه ها دیگه گیر نمی آیند
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
perspectives
U
ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند
perspective
U
ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
crapulous
U
ناخوش
sick
U
ناخوش
sicklier
U
ناخوش
sickest
U
ناخوش
peccant
U
ناخوش
ill
U
ناخوش
ill-
U
ناخوش
ills
U
ناخوش
unwell
U
ناخوش
morbid
U
ناخوش
he fell ill
U
ناخوش شد
sickly
U
ناخوش
sickliest
U
ناخوش
ailing
U
ناخوش
he was taken ill
U
ناخوش شد
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
he thought
U
ناخوش است
he is rather i. than sick
U
ناخوش نیست
sickens
U
ناخوش کردن
ungrateful
U
ناخوش ایند
he is sick
U
او ناخوش است
sickish
U
کمی ناخوش
unsound
U
ناخوش نادرست
to be out of health
U
ناخوش بودن
sickened
U
ناخوش کردن
under the weather
<idiom>
U
ناخوش بودن
unpleasantly
U
ناخوش ایند
dangeously sick
U
خطرناکانه ناخوش
unwelcome
U
ناخوش ایند
distempered
U
اشفته ناخوش
sicken
U
ناخوش کردن
distasteful
U
ناخوش ایند
unpleasant
U
ناخوش ایند
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
undesirable
U
ناخوش ایند ناخواسته
unsavory
U
ناگوار ناخوش ایند
sickener
U
چیز ناخوش کننده
sick unto
U
ناخوش سخت یا مردنی
unhealthy
U
ناخوش ناخوشی اور
to take to ones bed
U
دربستربیماری افتادن ناخوش شدن
it is true that he was sick
U
راست است که او ناخوش بود
he is liable to become sick
U
در معرض ناخوش شدن است
to smoke oneself sick
U
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
continuous
U
ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
emergency
U
خیلی خیلی فوری
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
highly
U
خیلی
far and away
U
خیلی
many
U
خیلی
dammit
U
خیلی
damn
U
خیلی
ten
U
خیلی
abysmal
<adj.>
U
خیلی بد
for long
U
خیلی
in large quantities
U
خیلی خیلی
very
U
خیلی
dumpiness
U
خیلی
copious
U
خیلی
villainous
U
خیلی بد
routh
U
خیلی
to a large extent
U
خیلی
very little
U
خیلی کم
not a few
U
خیلی ها
senseful
U
خیلی حساس
bone dry
U
خیلی خشک
skinless
U
خیلی حساس
sappy
U
خیلی احساساتی
span new
U
خیلی تازه
primely
U
خیلی خوب
mad as a hornet
<idiom>
U
خیلی عصبانی
in seventh heaven
<idiom>
U
خیلی خوشحال
ultraconservative
U
خیلی محتاط
raff
U
خیلی زیاد
number one
U
خیلی خوب
dead slow
U
خیلی اهسته
ritzy
U
خیلی شیک
rotundily
U
چاقی خیلی
many persons
U
خیلی اشخاص
not so hot
<idiom>
U
نه خیلی خوب
far
U
زیاد خیلی
too tough
U
خیلی سفت
as good as
U
خیلی خوب
toploftiness
U
خیلی متکبر
to spread like wildfire
U
خیلی زودمنتشرشدن
as stiff as a poker
U
خیلی خشک
Nothing more, thanks.
خیلی متشکرم.
at most
U
خیلی باشد
very light
U
خیلی سبک
thank you very much
U
خیلی متشکرم
swith
U
خیلی عظیم
superrabundant
U
خیلی زیاد
before you can say knife
U
خیلی زود
benedicite
U
خیلی خوب
subminiature
U
خیلی کوچک
by leaps and bounds
U
خیلی تند
corking
U
خیلی زیبا
far and away
U
خیلی دور
skin and bones
<idiom>
U
خیلی لاغر
many people
U
خیلی اشخاص
(as) old as the hills
<idiom>
U
خیلی قدیمی
many people
U
خیلی از مردم
iam in bad
U
خیلی محتاجم
hit bottom
<idiom>
U
خیلی پست
immensurable
U
خیلی قدیم
lower most
U
خیلی پست تر
in no time
U
خیلی زود
lily white
U
خیلی سفید
level best
U
خیلی خوب
get up the nerve
<idiom>
U
خیلی شلوغ
flying high
<idiom>
U
خیلی شادوشنگول
(go over with a) fine-toothed comb
<idiom>
U
خیلی بادقت
level best
U
خیلی عالی
it is very easily done
U
خیلی به اسانی
He is a loose card .
U
خیلی ول است
(a) snap
<idiom>
U
خیلی ساده
tickled pink
<idiom>
U
خیلی شادوخوشحال
much was said
U
خیلی حرفهازده شد
far off
U
خیلی دور
in cold blood
<idiom>
U
خیلی خونسرد
precisian
U
خیلی دقیق
giantess
U
زن خیلی قدبلند
pixilated
U
خیلی حساس
to pieces
<idiom>
U
خیلی زیاده
hand and glove
U
خیلی صمیمی
pianissmo
U
خیلی نرم
hand and glove
U
خیلی نزدیک
She is very pretentious.
U
خیلی ادعادارد
hand in glove
U
خیلی صمیمی
hand in glove
U
خیلی نزدیک
overstrung
U
خیلی حساس
too bad
<idiom>
U
خیلی بد ،غم انگیز
oftentimes
U
خیلی اوقات
of vital importance
U
خیلی ضروری
much worse
U
خیلی بدتر
I had an awful time .
U
به من خیلی بد گذشت
faraway
U
خیلی دور
fortissimo
U
خیلی بلند
whopping
U
خیلی بزرگ
decrepit
U
خیلی پیر
I spoke my mind.
U
من خیلی رک گفتم.
immediate
U
خیلی فوری
superabundant
U
خیلی زیاد
a lot of times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
parlous
U
خیلی مهیب
Many thanks!
U
خیلی ممنون!
precipitating
U
خیلی سریع
precipitates
U
خیلی سریع
precipitated
U
خیلی سریع
precipitate
U
خیلی سریع
stentorian
U
خیلی بلند
really wicked
U
خیلی محشر
really sick
U
خیلی محشر
open-and-shut
U
خیلی سهل
open and shut
U
خیلی سهل
frequently
<adv.>
U
خیلی از اوقات
high
U
خیلی بزرگ
frequently
U
خیلی اوقات
quaint
U
خیلی فریف
wells
U
خیلی خوب
well
U
خیلی خوب
glorious
U
خیلی خوب
very good
U
خیلی خوب
goody-goody
U
خیلی خوب
goody-goodies
U
خیلی خوب
goody goody
U
خیلی خوب
raucous
U
خیلی نامرتب
highest
U
خیلی بزرگ
highs
U
خیلی بزرگ
many times
<adv.>
U
خیلی از اوقات
often
<adv.>
U
خیلی از اوقات
oft
[archaic, literary]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
on any number of occasions
<adv.>
U
خیلی از اوقات
regularly
[often]
<adv.>
U
خیلی از اوقات
extras
U
بسیار خیلی
extra-
U
بسیار خیلی
extra
U
بسیار خیلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com