English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
like crazy <idiom> U خیلی سریع با انرژی زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
precipitate U خیلی سریع
precipitates U خیلی سریع
precipitated U خیلی سریع
precipitating U خیلی سریع
hyperpnea U تنفس خیلی سریع یاعمیق
capacitor discharge ignition U سیستم احتراق با انرژی زیاد
fast U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasted U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fasts U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
fastest U که کارش را خیلی سریع انجام میدهد
out like a light <idiom> U (زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
infinitely U خیلی زیاد
raff U خیلی زیاد
oodles U خیلی زیاد
lots U خیلی زیاد
superabundant U خیلی زیاد
far U زیاد خیلی
extreme U خیلی زیاد
exceeding U خیلی زیاد
superrabundant U خیلی زیاد
barrelful U مقدار خیلی زیاد
very high frequency U فرکانس خیلی زیاد
abject poverty U فقر خیلی زیاد
oodlins U خیلی زیاد توده
very many book U کتابهای خیلی زیاد
very long U برد خیلی زیاد
an arm and a leg <idiom> U پول خیلی زیاد
atomic U ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
have one's heart set on something <idiom> U چیزی را خیلی زیاد خواستن
to the full <idiom> U خیلی زیاد ،به طور کامل
to have one's work cut out [for one] <idiom> U کار خیلی زیاد و سخت داشتن
spate U تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
slashes U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
no end to (of) <idiom> U خیلی زیاد،بهنظر تمام شده
slashed U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash U تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
input limited U ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
What brazen cheek ! Ilike your impudence . U بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی) !
processor U کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
to be on the razzle U حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a spree U حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a binge U حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
blockbuster U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
aerodynamic heating U افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
pair production U تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
intrinsic energy U انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
dma U CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
snap pass U پاس سریع با پیچش سریع مچ
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
speedy U سریع السیر سریع
speediness U سریع السیر سریع
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
emergency U خیلی خیلی فوری
emergencies U خیلی خیلی فوری
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
isenergic U هم انرژی
energy line U خط انرژی
energy barrier U سد انرژی
low energy U انرژی کم
power U انرژی
vigor U انرژی
high energy U پر انرژی
powering U انرژی
powers U انرژی
endrgized U با انرژی
zip U انرژی
zipped U انرژی
zipping U انرژی
zips U انرژی
powered U انرژی
deenergized U بی انرژی
energy U انرژی
exergonic U انرژی ده
energies U انرژی
vigour U انرژی
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
energy transmission U انتقال انرژی
energy stage U لایه انرژی
energy storage U انباره ی انرژی
energy supply U منبع انرژی
kinetic energy U انرژی حرکتی
energy theorem U تئوری انرژی
energy transfer U انتقال انرژی
power transfer U انتقال انرژی
energy spectrum U بیناب انرژی
energy pattern U نقشه انرژی
energy of vibration U انرژی ارتعاش
energy of vibration U انرژی ارتعاشی
energy of activation U انرژی فعالسازی
energy loss U گمگشت انرژی
energy loss U تلف انرژی
energetic U دارای انرژی
energy level U تراز انرژی
energy level U سطح انرژی
energy pattern U الگوی انرژی
energy preservation U نگهداری انرژی
energy spectrum U طیف انرژی
energy quantum U کوانتوم انرژی
energy shell U پوسته انرژی
energy shell U لایه انرژی
energy regeneration U بازیابی انرژی
energy radiation U تابش انرژی
energy production U تولید انرژی
energy principle U اصل انرژی
energy preservation U ذخیره انرژی
energy intake U مدخل انرژی
(be in) high spirits <idiom> U پر انرژی بودن
energising U انرژی دادن
heat energy U انرژی گرمایی
heat energy U انرژی حرارتی
energize U انرژی دادن
energizes U انرژی دادن
energizing U انرژی دادن
kinetic energy U انرژی سینتیک
high energy electron U الکترون پر انرژی
kinetic energy U انرژی جنبشی
zing U انرژی روح
energises U انرژی دادن
gravitational energy U انرژی گرانشی
energised U انرژی دادن
exchange energy U انرژی تبادل
excitation energy U انرژی تحریک
kinetic energy U انرژی جنبنده
energy content U محتوای انرژی
fermi energy U انرژی فرمی
field energy U انرژی میدان
free energy U انرژی ازاد
fusion energy U انرژی فوزیون
fusion energy U انرژی ذوب
fusion energy U انرژی گداخت
energy intake U ورود انرژی
bioenergetics U انرژی جانداران
conservation of energy U بقای انرژی
outputs U انرژی خروجی
continuum of energy U پیوستار انرژی
output U انرژی خروجی
activation energy U انرژی فعالسازی
correlation energy U انرژی همبستگی
crystal energy U انرژی بلور
deenergize U قطع انرژی
deenergized U بی انرژی شده
deformation energy U انرژی تغییرشکل
dissipation of energy U اتلاف انرژی
dissociation energy U انرژی تفکیک
eigenstate U حالت انرژی
energy state U حالت انرژی
electric energy U انرژی الکتریکی
inducts U انرژی گرفتن
collision energy U انرژی برخورد
bloch band U نوار انرژی
binding energy U انرژی بستگی
binding energy U انرژی پیوندی
bond energy U انرژی پیوند
bending energy U انرژی خمشی
cathexis U انرژی روانی
atomic energy U انرژی اتمی
activation energy U انرژی کنانش
absolute energy U انرژی مطلق
chemical energy U انرژی شیمیایی
induct U انرژی گرفتن
inducted U انرژی گرفتن
inducting U انرژی گرفتن
cohesive energy U انرژی همدوسی
cohesive energy U انرژی همچسبی
electrical energy U انرژی برقی
energy density U دانسیته انرژی
energy dissipation U اسراف انرژی
energy dissipation U انرژی اتلاف
energy distribution U پخش انرژی
energy distribution U توزیع انرژی
energy drop U افت انرژی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com