Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I intend to buy a car .
U
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car?
U
چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
i intend to stay here
U
خیال دارم که ...
I am thinding of going to Europe.
U
خیال دارم به اروپ؟ بروم
i intend my son for the bar
U
خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
iam p to of knowing him
U
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him
U
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
motor car
U
اتوموبیل
motor cars
U
اتوموبیل
floorboard
U
کف اتوموبیل
floorboards
U
کف اتوموبیل
A private car.
U
اتوموبیل شخصی
To back up the car .
U
اتوموبیل راعقب زد
cycle car
U
اتوموبیل دوچرخهای
the car goes nice and fast
U
اتوموبیل بد نمیرود
He was run over by a car.
U
اتوموبیل اورازیر گرفت
two seater
U
اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
To start (switch on ) the car (engine).
U
اتوموبیل راروشن کردن
The car ran over mylegs.
U
اتوموبیل از روی پایم رد شد
The car had no licence ( number ) plate .
U
اتوموبیل بی نمره بود
To get into (ride in)a car .
U
سوار اتوموبیل شدن
Several cars collided.
U
چندین اتوموبیل بهم خوردند
Her car brushed mine . She rammed my car .
U
با اتو موبیل اش مالید به اتوموبیل من
It is a compact car.
U
اتوموبیل جمع وجوری است
Signal a car to stop .
U
علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
Our car was stuck in the
U
اتوموبیل ما در گه گیر کرده بود
Dont stick your head out of the car window.
U
سرت را از پنجره اتوموبیل درنیار
The car hasnt got enough pull for the uphI'll.
U
اتوموبیل سر با لائی را نمی کشد
This is a very solid car.
U
این اتوموبیل خیلی محکم است
This car is of Iranian make (manufacture).
U
این اتوموبیل ساخت ایران است
WI'll you give the car a wash (wash – down) please.
U
ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
Let the car cool off.
U
بگذار اتوموبیل یکقدری خنک بشود
The police officer took down the car number .
U
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
The car in front is obstructintg us.
U
اتوموبیل جلویی به ما راه نمی دهد
pull over
U
اتوموبیل را بکنار جاده راندن کنار زدن
The car engine doesnt run ( work ) .
U
موتور اتوموبیل کارنمی کند ( از کار ؟ فتاده )
This car is assembled in Iran.
U
این اتوموبیل رادرایران سوار می کنند (مونتاژ )
This car is heavy on petrol ( gas ) .
U
این اتوموبیل مصرف بنزینش زیاد است
This car can hold 6 persons comefortably.
U
دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) .
U
اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
This car wI'll do beautifully .
U
این اتوموبیل قشنگ بدرد مان می خورد
New and used cars are sold here .
U
انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
Car no. 6 is leading.
U
اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
The car is now in perfect running order .
U
اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
The two cars had a head –on collision.
U
دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
I have a carton of cigarettes
U
من یک ... دارم.
I want to have a word with you . I want you .
U
کارت دارم
i maintain
U
عقیده دارم که ...
close the door please
U
خواهش دارم
I agree.
U
قبول دارم.
i wish to stay here
U
میل دارم ...
I have a headache.
U
من سر درد دارم.
it is in my recollection
U
یاد دارم
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
I am standing by you . I am right behind you .
U
هوایت را دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
own a house
U
خانهای دارم
my a is 0 years
U
من 04سال دارم
I have a question.
U
من یک سئوال دارم.
I need my e
U
من دوست دارم
I'm in doubt about it.
U
من بهش شک دارم.
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
I am deae beat . I am tired out .
U
از خستگی دارم غش می کنم
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
I have cigar
U
من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
I am staying at the hotel.
U
در هتل منزل دارم.
I owe her a grudge
U
حق دارم که با اولج باشم
I am beginning to realize ( understand ) .
U
کم کم دارم متوجه می شوم
I am in a great hurry . I am pressed for time .
U
خیلی عجله دارم
I feel like throwing up.
<idiom>
U
دارم بالا میارم.
I feel nauseated.
U
حالت تهوع دارم.
I have a pain in my chest.
U
سینه درد دارم
I believe in God.
U
من به خدا ایمان دارم.
I have an appointment with the dentist.
U
با دندانساز قرار دارم
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i humbly request that
U
خواهش عاجزانه دارم که ...
i have a hunch that
U
سخت گمان دارم که
I am positive that ...
U
من اطمینان کامل دارم که ...
i am busy at the moment
U
اکنون کار دارم
i have a silk rug Štoo
U
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a suit to the shah
U
به شاه عرض دارم
i am purposed to go
U
قصد دارم بروم
i am rials in pocket
U
سه ریال در جیب دارم
iam ill bested
U
موقعیت بدی دارم
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
i stand to it that
U
جدا عقیده دارم که
i am reluctant to go
U
اکراه دارم از رفتن
i am purposed to go
U
در نظر دارم بروم
i have a hunch that
U
بیم یافن ان دارم که ...
i am famishing
U
از گرسنگی دارم می میرم
i am on the wrong side of 0
U
من بیش از 05 سال دارم
wraiths
U
خیال
mind
U
خیال
apparition
U
خیال
apparitions
U
خیال
figments
U
خیال
notional
U
خیال
figment
U
خیال
fantasies
U
خیال
fantasy
U
خیال
inapprehensive
U
بی خیال
hallucinations
U
خیال
carefree
U
بی خیال
fiction
U
خیال
minding
U
خیال
minds
U
خیال
fancying
U
خیال
fancy
U
خیال
fanciest
U
خیال
fancies
U
خیال
fancied
U
خیال
idealogy
U
خیال
whims
U
خیال
whim
U
خیال
notions
U
خیال
plan
U
خیال
plans
U
خیال
design
U
خیال
designs
U
خیال
notion
U
خیال
spectrum
U
خیال
hallucination
U
خیال
ideologies
U
خیال
intentions
U
خیال
humours
U
خیال
humouring
U
خیال
humoured
U
خیال
humour
U
خیال
ideology
U
خیال
humors
U
خیال
freewheeling
U
بی خیال
phantasy
U
خیال
wraith
U
خیال
phantasma
U
خیال
humored
U
خیال
phantoms
U
خیال
intention
U
خیال
humoring
U
خیال
dump
U
خیال
fictions
U
خیال
phantom
U
خیال
fata morgana
U
خیال
fantasm
U
خیال
get off
U
بی خیال شدن
doubleganger
U
خیال
conceptualization
U
خیال
do tell me
U
خواهش دارم بمن بگویید
much as I'd like to
<idiom>
U
با اینکه اینقدر دوست دارم
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
I would like to know the truth.
U
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
I have a date with my fiandee.
U
با نامزدم قرار ملاقات دارم
He owes me some money.
U
از او پول می خواهم (طلب دارم )
i intend to stay here
U
قصد دارم اینجا بمانم
i own to having done it
U
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I have to study
U
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
I live a very regular life .
U
زندگی خیلی منظمی دارم
i have worse to tell you
U
بدتر از این دارم که بشمابگویم
i heed your help
U
به مساعدت شما احتیاج دارم
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
I like it.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I am going on twenty.
U
دارم می روم توی 20سالگی ؟
i have come on business
U
کاری دارم اینجا امدم
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
i have a suit to the shah
U
عریضه برای شاه دارم
I'm working on it.
U
دارم روش کار میکنم.
I have a steady monthly income.
U
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
It pleases me.
U
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
thank tou for that book
U
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
starry eyed
U
خیال پرور
deems
U
خیال کردن
puzzleheaded
U
اشفته خیال
starry eyed
U
خیال اندیش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com