Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
When in Rome, do as the Romans do!
<idiom>
U
خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revivalist
U
طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
tribial rugs
U
فرش های عشایری
[فرش های ایلی]
[اینگونه فرش ها ریشه در آداب و رسوم و فرهنگ هر منطقه داشته و تابلوئی از زندگی ایشان را به نقش می کشد.]
homestay
U
خانواده مهمان دار
[کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
discrete
<adj.>
U
مبادی آداب
prudent
[discreet]
<adj.>
U
مبادی آداب
discreet
<adj.>
U
مبادی آداب
discretional
<adj.>
U
مبادی آداب
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
revivalist movement
U
جنبش دوباره دایر کردن آداب و سبک قدیمی
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
etiquette
U
رسوم
mores
U
رسوم
manner
U
رسوم
conventionalism
U
پیروی از رسوم
folklore
U
رسوم اجدادی
their customs
U
رسوم ایشان
the old ways
U
رسوم قدیم
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
unconverti nal
U
ازادازقیود یا رسوم غیرقراردادی
conventionalization
U
هم رنگی با ایین و رسوم
conformity
U
پیروی از رسوم یاعقاید
to cling to the old ways
U
به رسوم قدیمی چسبیدن
conventionalization
U
توافق با ایین و رسوم
souithernism
U
رسوم واداب جنوب
unconventional
U
ازاد از قیود و رسوم
judaize
U
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
anglicised
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicized
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizes
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicising
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicises
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicizing
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
unconventionality
U
عدم رعایت اداب و رسوم
anglicize
U
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
provinciality
U
لهجه یا عادات یا رسوم ولایتی
visitator
U
مهمان
guest
U
مهمان
guests
U
مهمان
italianism
U
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
irishism
U
عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
bidden guest
U
مهمان خوانده
guest chamber
U
اطاق مهمان
inhospitable
U
مهمان ننواز
hosts
U
مهمان دار
gatecrasher
U
مهمان ناخوانده
hosting
U
مهمان دار
hosted
U
مهمان دار
host
U
مهمان دار
hospitalization
U
مهمان نوازی
guest room
U
اطاق مهمان
guest
U
مهمان کردن
guests
U
مهمان کردن
rest house
U
مهمان سرا
hospitality
U
مهمان نوازی
banquet
U
مهمان کردن
open house
U
پذیرایی از مهمان
guest-rooms
U
اطاق مهمان
hospitable
U
مهمان نواز
guest-room
U
اطاق مهمان
gatecrashers
U
مهمان ناخوانده
inhospitableness
U
مهمان ننوازی
treats
U
مهمان کردن
treated
U
مهمان کردن
treat
U
مهمان کردن
banquets
U
مهمان کردن
guest computer
U
کامپیوتر مهمان
hosteler
U
مهمان دار
i was under his roof
U
مهمان او بودم
agriology
U
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
to keep an open house
U
مهمان نواز بودن
inhospitality
U
فقدان مهمان نوازی
visitors
U
مهمان رسمی نظامی
inhospitably
U
بدون مهمان نوازی
keep an open house
U
مهمان نواز بودن
visiter
U
دیدن کننده مهمان
visitor
U
مهمان رسمی نظامی
goest operating system
U
سیستم عامل مهمان
visitors
U
دیدن کننده مهمان
visitor
U
دیدن کننده مهمان
hospitably
U
از روی مهمان نوازی
to leave everything as it is
[not to change anything]
U
رسوم قدیمی را ثابت
[دست نخورده]
نگه داشتن
nonaligned
U
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
invites
U
مهمان کردن وعده دادن
We are expecting guests for dinner .
U
برای شام مهمان داریم
hospitable
U
غریب نواز مهمان نوازانه
invite
U
مهمان کردن وعده دادن
Please be my guest.
U
خواهش می کنم مهمان من با شید
open doored
U
در خانه باز مهمان نواز
invited
U
مهمان کردن وعده دادن
wear out one's welcome
<idiom>
U
مهمان دو روزه عزیز است
That evening we had company .
U
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
roll out the red carpet
<idiom>
U
برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
to eat salt with a person
U
باکسی نان ونمک خوردن مهمان کسی بودن
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
table money
U
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
relative income hypothesis
U
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
mediaevalist
U
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
The guest brings his own portion .
<proverb>
U
مهمان روزى خود را با خود مى آورد .
state
U
کشور
common wealth
U
کشور
realms
U
کشور
realm
U
کشور
nations
U
کشور
nation
U
کشور
stating
U
کشور
states
U
کشور
state-
U
کشور
stated
U
کشور
country
U
کشور
countries
U
کشور
land n
U
کشور
territory
U
کشور
soil
U
کشور
territories
U
کشور
soils
U
کشور
soiling
U
کشور
fatherlands
U
کشور
fatherland
U
کشور
Tunisia
U
کشور تونس
Belize
U
کشور بلیز
Sweden
U
کشور سوئد
Tanzania
U
کشور تانزانیا
Rwanda
U
کشور رواندا
Morocco
U
کشور مغرب
Qatar
U
کشور قطر
Ukraine
U
کشور اوکرانی
Portugal
U
کشور پرتغال
Togo
U
کشور توگو
Thailand
U
کشور تایلند
host nation
U
کشور میزبان
kingdom
U
کشور قلمروپادشاهی
Swaziland
U
کشور سوازیلند
Liberia
U
کشور لیبریا
Sri Lanka
U
کشور سریلانکا
Uruguay
U
کشور اوروگوئه
Venezuela
U
کشور ونزوئلا
Vietnam
U
کشور ویتنام
Uganda
U
کشور اوگاندا
Somalia
U
کشور سومالی
Singapore
U
کشور سنگاپور
Sierra Leone
U
کشور سیرالئون
land of the rising sun
U
کشور ژاپن
Senegal
U
کشور سنگال
Sudan
U
کشور سودان
midland
U
داخله کشور
Suriname
U
کشور سورینام
Korea
U
کشور کره
independency
U
کشور مستقل
Burma
U
کشور برمه
traitor to one's country
U
خائن به کشور
Eire
U
کشور ایرلند
Fiji
U
کشور فیجی
Finland
U
کشور فنلاند
theocrat
U
خداوند کشور
the youth of the country
U
جوانان کشور
Ghana
U
کشور غنا
the superme court
U
دیوانعالی کشور
the play of europe
U
کشور سویس
Ghana
U
کشور گانا
Great Britain
U
کشور انگلیس
Guatemala
U
کشور گواتمالا
Guyana
U
کشور گیانا
Honduras
U
کشور هندوراس
Hungary
U
کشور مجارستان
Indonesia
U
کشور اندونزی
traitor to the countruy
U
خائن کشور
Ecuador
U
کشور اکوادر
Botswana
U
کشور بوتسوانا
Cambodia
U
کشور کامبوج
Bhutan
U
کشور بوتان
Cameroon
U
کشور کامرون
Bangladesh
U
کشور بنگلادش
Bahrain
U
کشور بحرین
Bahamas
U
کشور باهاما
Argentina
U
کشور آرژانتین
cloud-cuckoo-land
U
کشور پریون
Angola
U
کشور انگولا
Andorra
U
کشور آندورا
Albania
U
کشور آلبانی
Colombia
U
کشور کلمبیا
Costa Rica
U
کشور کاستاریکا
Cuba
U
کشور کوبا
Djibouti
U
کشور جی بوتی
Spain
U
کشور اسپانیا
southland
U
کشور نیمروز
Mozambique
U
کشور موزامبیک
Myanmar
U
کشور میانمار
Namibia
U
کشور نامیبی
Namibia
U
کشور نامیبیا
Nepal
U
کشور نپال
New Zealand
U
کشور زلاندنو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com