English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
frit U خمیر شیشه وچینی سازی گداختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
glasswork U شیشه سازی
vitrification U شیشه سازی
bright anneal U روشنی ناشی از گداختن گداختن
photogravure U گراور سازی از روی شیشه عکاسی
glassman U تاجر شیشه شیشه ساز
plate glass U شیشه سنگ شیشه تختهای
ink bottle U شیشه مرکب شیشه جوهر
flatbed U وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
solubilize U گداختن
melting U گداختن
smeet U گداختن
fuse U گداختن
liquate U گداختن
melt U گداختن
smelt U گداختن
smelted U گداختن
smelts U گداختن
liquation U گداختن
melts U گداختن
fused U گداختن
soft anneal U گداختن نرم
meltability U قابلیت گداختن
full annealing U کامل گداختن
spheroidize U گداختن نوسانی
black anneal U سیاه گداختن
re fuse U دوباره گداختن
close aneal U گداختن مسدود
thawed U گداختن گرم شدن
thaw U گداختن گرم شدن
thaws U گداختن گرم شدن
dissolve U گداختن فسخ کردن
dissolves U گداختن فسخ کردن
flux U جاری شدن گداختن
melted U گداختن تبدیل شدن
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
liquefies U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquify U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefy U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefied U گداختن تبدیل به مایع کردن
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
glow U گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glows U گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glowed U گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glass wool U پشم یا براده شیشه پشم شیشه
unguent U خمیر
paste U خمیر
duff U خمیر
pulp U خمیر
mush U خمیر
pastes U خمیر
dough U خمیر
pasted U خمیر
pasting U خمیر
levigate U خمیر کردن
carton-pierre U خمیر کاغذ
mush U خمیر نرم
dentifrice U خمیر دندان
leavens U خمیر ترش
knead U خمیر کردن
toothpastes U خمیر دندان
leavens U خمیر مایه
tooth paste U خمیر دندان
leaven U خمیر مایه
puff paste خمیر پف دار
toothpaste U خمیر دندان
malax U خمیر کردن
leaven U خمیر ترش
leavening U خمیر مایه
leavening U خمیر ترش
knead clay by hand U خمیر کردن
kneaded U خمیر کردن
masticate U خمیر کردن
masticated U خمیر کردن
masticates U خمیر کردن
impaste U خمیر گرفتن
commutator compound U خمیر جابجاگر
masticating U خمیر کردن
cement paste U خمیر سیمان
papier mache U خمیر کاغذ
temper U خمیر کردن
tempered U خمیر کردن
kneads U خمیر کردن
impaste U خمیر کردن
soden U خمیر سست
wood pulp U خمیر چوب
sourdough U خمیر ترش
wood pulp U خمیر چوپ
malaxate U خمیر کردن
tempers U خمیر کردن
lime paste U خمیر اهک
oakum U خمیر بتونه
kneading U خمیر کردن
matzoh U خمیر فطیر
matzo U خمیر فطیر
sour dough U خمیر ترش
pap U خمیر نرم
saturated soil paste U خمیر خاک اشباع
pulp U جسم خمیر مانند
mashes U خمیر کردن شیفتن
peanut butter U خمیر بادام زمینی
batters U خراب کردن خمیر
batter U خراب کردن خمیر
mashed U خمیر کردن شیفتن
mash U خمیر کردن شیفتن
mashing U خمیر کردن شیفتن
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
pulpwood U خمیر چوب مخصوص کاغذسازی
puff paste U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
plaster U خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
plasters U خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
magma U خمیر مواد معدنی یا الی
phyllo (pastry) U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
puff paste U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
to try out U خوب ازمایش کردن کاملاازمودن تصفیه کردن گداختن
pasties U خمیر مانند کلوچه قیمه دار
phyllo (pastry) U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
pate de foie gras U خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
puff paste U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
puff pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
pasty U خمیر مانند کلوچه قیمه دار
puff paste U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
doughface U دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
library paste U نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
bread-board U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-boards U تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
clobber U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbered U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbering U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
clobbers U خمیر یاچسب سیاه رنگی که با ان ترک وشکافهای کفش را پر میکنند دنده
strudel U ورقه نازک خمیر پخته که لوله شده و لای ان شیرینی باشد
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
glassblower U شیشه گر
panes U شیشه
bottle U شیشه
bottles U شیشه
pane U شیشه
glass blower U شیشه گر
glass cutter U شیشه بر
water glass U اب شیشه
plates U شیشه
glass U شیشه
glazier U شیشه بر
plate U شیشه
glazier U شیشه گر
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
sheetglass U ورق شیشه
sheet glass U شیشه ورقی
sheetglass U شیشه ورق
glass blowing U شیشه گری
granulated glass U شیشه اج دار
glassworker U شیشه ساز
obscured glass U شیشه تار
obscured glass U شیشه مات
opaline U شیشه مات
sheet glass U شیشه جام
hyaline U شیشه مانند
stock bottle U شیشه ذخیره
stined glass U شیشه رنگی
panes U قاب شیشه
vial U شیشه نمونه
Pyrex U شیشه پیرکس
scent bottle U شیشه عطری
glaze U شیشه انداختن
security glass U شیشه ایمنی
tempered glass U شیشه ابداده
security glass U شیشه نشکن
hard glass U شیشه سخت
lime glass U شیشه اهکی
pane U جام شیشه
glass wool U پشم شیشه
glazing U شیشه بری
soluble glass U شیشه مایع
obsidian U شیشه معدنی
glasshouse U شیشه گرخانه
glassmaker U شیشه ساز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com