Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lay line
U
خط فرضی مسیر قایق به مقصد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datagram
U
که حاوی آدرس مقصد و مسیر آن است
redirection
U
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirects
U
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirecting
U
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirect
U
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
redirected
U
ارسال پیام به مقصد از مسیر دیگر
messages
U
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message
U
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages
U
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
message
U
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
hauls
U
تغییر مسیر قایق
hauling
U
تغییر مسیر قایق
hauled
U
تغییر مسیر قایق
haul
U
تغییر مسیر قایق
helm
U
تمایل قایق به انحراف از مسیر
helms
U
تمایل قایق به انحراف از مسیر
barging
U
خطا در تعیین مسیر قایق
committee boat
U
قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
overstand
U
بیش از حد ماندن قایق در یک مسیر بجای چرخاندن
packet
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
U
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
privileged
U
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
assumed decimal point
U
ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
assumed grid
U
شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
stiff
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
obstruction
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
assumptive
U
فرضی
phantom line
U
خط فرضی
assumed
U
فرضی
suppisitive
U
فرضی
presumptive title
U
حق فرضی
suppositional
U
فرضی
suppositive
U
فرضی
theoretical
U
فرضی
imaginary
U
فرضی
hypothetial
U
فرضی
supposed
U
فرضی
an imaginary line
U
خط فرضی
agonic line
U
خط فرضی
hypothetic
U
فرضی
obligatory
U
فرضی
presumptive
U
فرضی
hypothetical
U
فرضی
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
line of scrimmage
U
خط فرضی تجمعی
presumed death
U
موت فرضی
hypothetical construct
U
سازه فرضی
hypothetical case
U
دعوی فرضی
hypostatic
U
اصلی- فرضی
john done
U
اسم فرضی
supposed death
U
موت فرضی
assumed name
U
نام فرضی
persumptive death
U
موت فرضی
implied trust
U
مسئولیت فرضی
notional income
U
درامد فرضی
presumption of death
U
موت فرضی
supposition
U
فرضی انگاشتی
assumed position
U
موضع فرضی
assumed orientation
U
توجیه فرضی
assumed mean
U
میانگین فرضی
supposedly
U
بطور فرضی
dead reckoning
U
نقطه فرضی
dead reckoning
U
محل فرضی
assumed azimuth
U
گرای فرضی
presumptive
U
فرضی احتمالی
arbitrary control
U
کنترل فرضی
theoretical competition
U
رقابت فرضی
suppositious
U
فرضی خیالی
suppositions
U
فرضی انگاشتی
presumptive title
U
سمت فرضی
fictitious thickness
U
ضخامت فرضی
ideal
U
نمونه کامل فرضی
offside line
U
خط فرضی موازی با دروازه
conceptual nervous system
U
دستگاه عصبی فرضی
fictitious force
U
نیروی فرضی
[فیزیک]
hypothetico deductive method
U
روش فرضی- قیاسی
cone of scape
U
مخروط فرضی در اگزوسفر
home whistle
U
امتیاز واقعی یا فرضی
ideals
U
نمونه کامل فرضی
agonic line
U
خط فرضی روی نقشه
implied malice
U
سوء نیت فرضی
assumed grid
U
شبکه بندی فرضی
presumption of the death decree
U
حکم موت فرضی
warrant of presumed death
U
حکم موت فرضی
hypothesis
U
قضیه فرضی نهشته
hypotheses
U
قضیه فرضی نهشته
presumption of death decree
U
حکم موت فرضی
differential ballistic wind
U
باد بالیستیکی فرضی
rule of thumb
U
حساب تخمینی و فرضی
intervening variable
U
متغیر فرضی رابط
objective point
U
مقصد
object point
U
مقصد
destination
U
مقصد
virtual
U
و مقصد.
aimless
U
بی مقصد
aim
U
مقصد
addressees
U
مقصد
saunteringly
U
بی مقصد
goal
U
مقصد
goals
U
مقصد
aimed
U
مقصد
addressee
U
مقصد
consummation
U
مقصد
aims
U
مقصد
destinations
U
مقصد
driftless
U
بی مقصد
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
U
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
arbitrary control
U
کنترل با استفاده از گرایامختصات فرضی
hypostasis
U
موجود فرضی حالت تعلیق
head string
U
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
graviton
U
واحد بنیادی فرضی گرانش
aimlessly
U
بدون مقصد
port of destination
U
بندر مقصد
port of entry
U
بندر مقصد
terminal port
U
بندر مقصد
final destination
U
مقصد نهایی
Are we there yet?
U
[ما]
رسیدیم
[به مقصد]
؟
destination port
U
بندر مقصد
destination inspection
U
بازدید در مقصد
destined
U
مقصد معین
destination file
U
فایل مقصد
target-oriented
<adj.>
U
مقصد گرا
goal oriented
U
مقصد گرا
targeted
<adj.>
U
مقصد گرا
immediate destination
U
مقصد بعدی
object language
U
زبان مقصد
object code
U
برنامه مقصد
immediate destination
U
اولین مقصد
named place of destination
U
مقصد مشخص
goal-oriented
<adj.>
U
مقصد گرا
winning post
U
تیر مقصد
object module
U
واحد مقصد
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
assumed orientation
U
توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
four yard line
U
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
It is quite a hypothetical case .
U
این یک قضیه کاملا" فرضی است
station
U
یا مقصد استفاده میشود
stationed
U
یا مقصد استفاده میشود
message
U
در مقصد مربوط میشود
messages
U
در مقصد مربوط میشود
payable at destiination
U
قابل پرداخت در مقصد
named point of destination
U
نقطه مشخص در مقصد
named port of destination
U
بندر مقصد مشخص
out port
U
بندر دور از مقصد
stations
U
یا مقصد استفاده میشود
ex quay
U
تحویل در بارانداز مقصد
ex quay
U
تحویل در بندر مقصد
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
long string
U
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
We are getting there.
U
ما به هدف
[مقصد]
نزدیک می شویم.
port of debarkation
U
بندر مقصد حمل کالا
interactive
U
کد اصلی و مقصد را بررسی کند
data line
U
خط فرضی که نمایشگر حدفاصله بین دو روز عملیات میباشد
Utopia
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
purpuric acid
اسید فرضی که نمک های آن ارغوانی رنگ هستند
Utopias
U
دنیای فرضی که در ان همه چیز در حداعلی نیکو است
carriage forward
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
freight collect
U
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
drifts
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
diverts
U
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
drifted
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
diverted
U
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
drift
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
freight payable at destination
U
هزینه حمل در مقصد پرداخت میشود
at the full landed cost price
U
قیمت تمام شده کالا در مقصد
divert
U
تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
drifting
U
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com