Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
front lines
U
خطوط مقدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm
U
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
pre preference
U
مقدم بر سهام مقدم
isohaline
U
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line
U
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
prior to
U
مقدم بر
premier
U
مقدم
headmost
U
مقدم
previous
U
مقدم
premiers
U
مقدم
preferent
U
مقدم
preeminent
U
مقدم
leading
U
مقدم
premiering
U
مقدم
beforehand
U
مقدم بر
frontline
U
خط مقدم
proleptic
U
مقدم
prior
U
مقدم
advance
U
مقدم
advances
U
مقدم
advancing
U
مقدم
aforehand
U
مقدم
antecessor
U
مقدم
precedent
U
مقدم
premiere
U
مقدم
precedents
U
مقدم
preferred
U
مقدم
premiered
U
مقدم
premieres
U
مقدم
transposing
U
مقدم وموخرکردن
preoccupation
U
کار مقدم
transposes
U
مقدم وموخرکردن
precede
U
مقدم بودن
preoccupations
U
کار مقدم
transpose
U
مقدم وموخرکردن
front lines
U
خط مقدم جبهه
vaward
U
مقدم پیشقراول
apriori
U
مقدم بر تجربه
precedes
U
مقدم بودن
preferred shares
U
سهام مقدم
preferent claims
U
دعاوی مقدم
forward command post
U
پاسگاه مقدم
forward observer
U
دیدبان مقدم
advance observer
U
دیدبان مقدم
leading zeros
U
صفرهای مقدم
gilt edged
U
مقدم ممتاز
preferential
U
مقدم ترجیحی
antecedents
U
مقدم مقدمه
antecedent
U
مقدم مقدمه
precedents
U
مقدم بر مسبوق به
leading edge
U
لبه مقدم
precedents
U
ماقبل مقدم
precedent
U
ماقبل مقدم
precedent
U
مقدم بر مسبوق به
first
U
یکم مقدم
advanced
U
جلویی مقدم
leading zero
U
صفر مقدم
gilt-edged
U
مقدم ممتاز
forgoes
U
مقدم بودن بر
foregoes
U
مقدم بودن بر
forgone
U
مقدم بودن بر
forego
U
مقدم بودن بر
forwent
U
مقدم بودن بر
premised
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
preconditioned
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
presumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
assumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
forgoing
U
مقدم بودن بر
entrepreneur
U
مقدم کمپانی
entrepreneurs
U
مقدم کمپانی
presupposed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
permute
U
مقدم و موخر کردن
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
advanced fleet anchorage
U
لنگرگاه مقدم ناوگان
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
forward air controller
U
نافر مقدم هوایی
acorns
U
گروه امادی مقدم
gilt edge
U
مقدم درجه اول
primers
U
ماده منفجره مقدم
primer
U
ماده منفجره مقدم
it takes of the others
U
بردیگران مقدم است
aircontroller
U
نافر مقدم هوایی
acorn
گروه آمادی مقدم
modus ponens
U
وضع مقدم
[ریاضی]
advance section
U
قسمت مقدم در منطقه مواصلات
advance base
U
پایگاه مقدم صحنه عملیات
to give priority to
U
پیشی دادن به مقدم دانستن بر
premisses
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
premise
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
His path was strewn with flowers .
U
مقدم اورا گلباران کردند
premised
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
this duty precedes all others
U
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
cotidal lines
U
خطوط هم مد
tricked
U
خطوط
tricking
U
خطوط
trick
U
خطوط
flow lines
U
خطوط جریان
zigzag
U
خطوط منکسر
lines of force
U
خطوط قوا
isochromatique
U
خطوط همرنگ
isocline
U
خطوط هم شیب
fraunhofer lines
U
خطوط فرانهوفر
isostatic lines
U
خطوط ایزواستاتیک
closed traverse
U
خطوط متقاطع
zigzagged
U
خطوط منکسر
cotidal lines
U
خطوط مدیکسان
zigzagging
U
خطوط منکسر
dark lines
U
خطوط تاریک
extension lines
U
خطوط دنباله
equipotential lines
U
خطوط هم پتانسیل
emission spectrum lines
U
خطوط نشری
grid lines
U
خطوط شبکه
flowlines
U
خطوط جریان
zigzags
U
خطوط منکسر
outside lines
U
خطوط حمله
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
isovent
U
خطوط هم باد
lines of communication
U
خطوط مواصلاتی
lines of force
U
خطوط نیرو
line of communications
U
خطوط مواصلات
balmer lines
U
خطوط بالمر
absorption spectrum
U
خطوط جذبی
absorption lines
U
خطوط دراشامی
symmetry lines
U
خطوط تقارن
line of flux
U
خطوط قوا
line of induction
U
خطوط القا
line spacing
U
فاصله خطوط
line to line fault
U
تماس خطوط
street railway
U
خطوط تراموا
curvature lines
U
خطوط منحنی
curvature lines
U
خطوط مدور
spectral lines
U
خطوط طیفی
along line
U
در امتداد خطوط
leading
U
فاصله خطوط
air way station
U
خطوط هوایی
stream lines
U
خطوط جریان
river
U
سفیدی بین خطوط
meridian
U
خطوط نصف النهار
inside lines
U
خطوط حمله شمشیربازی
rivers
U
سفیدی بین خطوط
magnetic lines of force
U
خطوط نیروی مغناطیسی
leased line network
U
شبکه با خطوط استیجاری
zigzag
U
خطوط جناغی پیوسته
front lines
U
خطوط جلو جبهه
meridians
U
خطوط نصف النهار
grid interval
U
فاصله خطوط شبکه
isohyetal map
U
نقشه خطوط هم باران
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
magnetic path
U
مسیر خطوط قوا
contours
U
خطوط کناره نما
hypen ladder
U
خطوط تیره نردبانی
hypen ladder
U
ردیف خطوط تیره
hoseline
U
خطوط لوله لاستیکی
contours
U
خطوط تراز زمین
microwave transmission lines
U
خطوط انتقال ریزموج
diplomatics
U
شناسایی خطوط باستانی
magnetic lines of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic line of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
open lines
U
خطوط باز شطرنج
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
gules
U
خطوط موازی عمودی
phraseogram
U
خط یا خطوط نماینده عبارات
vermiculate
U
دارای خطوط موجی
retrace blanking
U
خاموشی خطوط بازگشتی
crawl trench
U
خطوط رابط سنگرها
advance of defensive line
U
در جلو خطوط پدافندی
rivulose
U
دارای خطوط مارپیچی
contour lines
U
خطوط میزان منحنی
contour interval
U
فاصله خطوط واصل
collimate
U
منطبق کردن خطوط
sheetlines
U
خطوط کناره نقشه
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
air line of communications
U
خطوط مواصلات هوایی
voltage between lines
U
ولتاژ بین خطوط
trackage
U
خطوط راه اهن
cutting line of force
U
قطع خطوط قوا
dark line spectrum
U
طیف خطوط تاریک
domestic air traffic
U
خطوط هوایی داخلی
endline
U
خطوط موازی با 04 مترفاصله
equal cost lines
U
خطوط هزینه برابر
zigzags
U
خطوط جناغی پیوسته
zigzagging
U
خطوط جناغی پیوسته
zigzagged
U
خطوط جناغی پیوسته
curvilinear ornament
U
زینتکاری با خطوط خمیده
electric line of force
U
خطوط نیروی برق
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
rationalism
U
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
lightface
U
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
sidelining
U
خطوط طرفین میدان بازی
sidelines
U
خطوط طرفین میدان بازی
lineament
U
خطوط چهره صفات مشخصه
lineaments
U
خطوط چهره صفات مشخصه
lpm
U
تعداد خطوط دردقیقه inutes
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
