Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sidereal time
U
زمان نجومی
ephemeris time
U
زمان نجومی
greenwich sidereal time
U
زمان نجومی گرینویچ
celestial precomputation
U
محاسبات پیش بینی شده نجومی محاسبات نجومی
azimuth circle
U
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
impulse
U
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
impulses
U
پالسی که زمان کوتاهی می ماند
impulsive
U
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
fairness
U
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند
switching
U
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند
run time error
U
خطای زمان اجرا
double foul
U
خطای هم زمان دو بازیگر
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
hazards
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazard
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding
U
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
celestial
U
نجومی
astronomic
U
نجومی
astrologic
U
نجومی
astronomical
U
نجومی
first light
U
افق نجومی
telescopes
U
دوربین نجومی
radio telescopes
U
رادیوی نجومی
telescope
U
دوربین نجومی
radio telescope
U
رادیوی نجومی
astro
U
نجومی فلکی
astro altitude
U
ارتفاع نجومی
ephemeris
U
تقویم نجومی
address calendar
U
تقویم نجومی
astronomical constants
U
ثابتهای نجومی
celestial equator
U
استوای نجومی
almanach
U
تقویم نجومی
celestial navigation
U
ناوبری نجومی
celestial horizon
U
افق نجومی
celestial sphere
U
کره نجومی
ephermeris
U
تقویم نجومی
year
U
سال نجومی
planetary
U
ستارهای نجومی
astronomic observation
U
دیدبانی نجومی
astrophysics
U
فیزیک نجومی
sidereal angle
U
زاویه نجومی
sidereal day
U
روز نجومی
azimuth
U
سمت نجومی
astronomical triangle
U
مثلث نجومی
siderial day
U
روز نجومی
sidereal time
U
وقت نجومی
sidreal year
U
سال نجومی
equinox
U
استوای نجومی
astronomical unit
U
واحد نجومی
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
equinoctial
U
مربوط به استوای نجومی
astrophysics
U
فیزیک نجومی استروفیزیک
astronomical twilight
U
شفق و فلق نجومی
astrophysical
U
منسوب به فیزیک نجومی
astrophysicist
U
متخصص فیزیک نجومی
reticle
U
شبکه دوربین نجومی
astronomic station
U
ایستگاه دیدبانی نجومی
telescopic
U
وابسته بدوربین نجومی
sidereal
U
وابسته به ثوابت نجومی
gyro compass
U
قطب نمای نجومی
astro tracker
U
تعقیب کننده نجومی
sidereal hour angle
U
زاویه ساعتی نجومی
astronomical twilight
U
تاریک وروشن نجومی
sidereal period
U
دوره تناوب نجومی
astro compass
U
قطب نمای نجومی
siderial
U
وابسته به ثوابت نجومی
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
conscious error
U
خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
azimuth angle
U
زاویه گرای نجومی هواپیما
astro tracker
U
وسیله ناوبری خودکار نجومی
azimuth
U
گرای نجومی راس القدم
gyro angle
U
زاویه ژیروسکوپی سمت نجومی
telescopist
U
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
sigil
U
علامت نجومی علائم رمزی
predominated
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominates
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
ephermeris
U
جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
autumnal equinox
U
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
presented
U
زمان حاضر زمان حال
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
present
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
magnetic deviation
U
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
TDR
U
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
azimuth deviation
U
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
stellar guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
almanacs
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac
U
تقویم سالیانه تقویم نجومی
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
celestial guidance
U
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
times
U
زمان
simultaneously
U
در یک زمان
timed
U
زمان
time of blowing
U
زمان دم
dates
U
زمان
date
U
زمان
stroke
U
زمان
stroked
U
زمان
strokes
U
زمان
stroking
U
زمان
zeitgeist
U
زمان
away
U
از ان زمان
thitherto
U
تا ان زمان
synchronous
U
هم زمان
contemporaneous
U
هم زمان
thence
U
از ان زمان
yet
U
تا ان زمان
synchrone
U
هم زمان
terming
U
زمان
termed
U
زمان
term
U
زمان
whene'er
U
هر زمان
timepiece
U
زمان
clock
U
زمان
time consuming
U
زمان بر
cotemporaneous
U
هم زمان
tempos
U
زمان
cycle time
U
زمان
tempo
U
زمان
clocks
U
زمان ها
period
U
زمان
time-piece
U
زمان
ticker
[colloquial]
[watch]
U
زمان
time
U
زمان
coinstantaneous
U
هم زمان
periods
U
زمان
time-consuming
U
زمان بر
setting time
U
زمان گیرش
holding time
U
زمان نگهداری
hereunto
U
تا این زمان
compile time
U
زمان کامپایل
civil time
U
زمان عرفی
chronoscope
U
زمان نما
chronoscope
U
زمان سنج
time lags
U
زمان مرده
time lag
U
زمان تاخیر
time lag
U
زمان مرده
handleing time
U
زمان بررسی
head seek time
U
زمان جستجوی هد
time lags
U
زمان تاخیر
seek time
U
زمان پیگردی
time-consuming
U
زمان طلب
in process of time
U
بمرور زمان
coking period
U
زمان کک سازی
idle time
U
زمان بی باری
idle period
U
زمان توقف
run time
U
زمان اجرا
running time
U
زمان رانش
present tense
U
زمان حال
hour meter
U
زمان شمار
scheduler
U
زمان بند
local time
U
زمان محلی
clk
U
زمان سنج
scheduling queue
U
صف زمان بندی
searching time
U
زمان جستجو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com