Perdic | خطای شتاب جهت یاب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	compass acceleration error U	خطای شتاب جهت یاب

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	cyclotron U	دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
	fault U	خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
	faulted U	خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
	faults U	خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
	charging U	خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
	horizontal error U	خطای بر دو سمت خطای افقی
	errors U	خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
	error U	خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
	magnetic deviation U	میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
	over hasty U	پر شتاب
	expediency U	شتاب
	pelts U	شتاب
	pelt U	شتاب
	pelted U	شتاب
	acceleration lane U	خط شتاب
	in a hurry U	در شتاب
	expedience U	شتاب
	speed U	شتاب
	hastiness U	شتاب
	speeding U	شتاب
	speeds U	شتاب
	hie thee U	شتاب کن
	precipitation U	شتاب
	haste U	شتاب
	at full lick U	با شتاب
	at leisure U	بی شتاب
	cursoriness U	شتاب
	hustling U	شتاب
	accelerator U	شتاب
	unhurriedly U	بی شتاب
	accelerators U	شتاب
	hustle U	شتاب
	hustled U	شتاب
	hustles U	شتاب
	unhurried U	بی شتاب
	acceleration U	شتاب
	accelerometer U	شتاب سنج
	angular acceleratin U	شتاب زاویهای
	angular acceleration U	شتاب زاویهای
	acceleration time U	زمان شتاب
	coefficient of acceleration U	ضریب شتاب
	retardation U	شتاب منفی
	speed U	شتاب کامیابی
	speed U	میزان شتاب
	speed U	شتاب حرکت
	speeding U	شتاب کامیابی
	speeding U	میزان شتاب
	accelerating electrode U	الکترود شتاب ده
	speeds U	شتاب کامیابی
	speeds U	میزان شتاب
	speeds U	شتاب حرکت
	tilt U	شتاب پرتاب
	speeding U	شتاب حرکت
	acceleration space U	فضای شتاب
	hurries U	شتاب کردن
	hurries U	راندن شتاب
	hurry U	شتاب کردن
	accelerate U	شتاب دادن
	accelerated U	شتاب دادن
	accelerating U	شتاب دادن
	deceleration U	شتاب کاهنده
	deceleration U	شتاب منفی
	hurry U	راندن شتاب
	hurrying U	راندن شتاب
	peremptory U	شتاب امیز
	hurriedly U	از روی شتاب
	acceleration principle U	اصل شتاب
	accelerates U	شتاب دادن
	acceleration of gravity U	شتاب گرانی
	acceleration of gravity U	شتاب گرانش
	acceleration of gravity U	شتاب ثقل
	apparent gravity U	شتاب ثقل
	apparent gravity U	شتاب گرانی
	acceleration of free fall U	شتاب ثقل
	acceleration of free fall U	شتاب گرانی
	hasty U	شتاب زده
	acceleration due to gravity U	شتاب ثقل
	acceleration coefficient U	ضریب شتاب
	tilted U	شتاب پرتاب
	accelerating power U	قدرت شتاب
	tilts U	شتاب پرتاب
	accelerated particle U	ذره با شتاب
	hurrying U	شتاب کردن
	d. haste U	شتاب زیاد
	to come along U	شتاب کردن
	no hurry U	شتاب نداریم
	resultant acceleration U	شتاب خالص
	resultant acceleration U	شتاب برایند
	net acceleration U	شتاب خالص
	net acceleration U	شتاب برایند
	negative acceleration U	شتاب منفی
	make a push U	شتاب کردن
	longitudinal acceleration U	شتاب طولی
	linear acceleration U	شتاب خطی
	jot U	با شتاب نوشتن
	jots U	با شتاب نوشتن
	normal acceleration U	شتاب قائم
	spatchcock U	با شتاب جادادن
	to look sharp U	شتاب کردن
	skelpit U	شتاب کردن
	skelp U	شتاب کردن
	to make a hurry U	شتاب کردن
	skeet U	شتاب کردن
	to make haste U	شتاب کردن
	previousness U	شتاب زدگی
	precipitateness U	شتاب زدگی
	transverse acceleration U	شتاب عرضی
	whirry U	شتاب کردن
	accelerators U	شتاب دهنده
	post haste U	با شتاب فراوان
	post deflection acceleration U	شتاب ثانوی
	positive acceleration U	شتاب مثبت
	jotted U	با شتاب نوشتن
	hie U	شتاب کردن
	despatched U	کشتن شتاب
	despatches U	کشتن شتاب
	despatching U	کشتن شتاب
	dispatch U	کشتن شتاب
	normal acceleration U	شتاب عمودی
	dispatches U	کشتن شتاب
	accelerator U	الکترد شتاب ده
	hastener U	شتاب کننده
	accelerator U	شتاب دهنده
	centripetal acceleration U	شتاب مرکزگرا
	electron acceleration U	شتاب الکترون
	hurriedness U	شتاب زدگی
	instantaneous acceleration	شتاب لحظه ای
	initial acceleration U	شتاب اولیه
	impact acceleration	شتاب ضربه ای
	dispatched U	کشتن شتاب
	in a hurried state U	در حال شتاب
	accelerators U	الکترد شتاب ده
	hying U	شتاب کردن
	jerk U	میزان تغییر شتاب
	jerked U	میزان تغییر شتاب
	jerking U	میزان تغییر شتاب
	jerks U	میزان تغییر شتاب
	to polish off U	با شتاب پرداخت کردن
	at full pelt U	با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
	ionic centrifuge U	شتاب دهنده یونی
	ion accelerator U	شتاب دهنده یون
	coefficient of acceleration U	ضریب شتاب اقتصادی
	forwardness U	اشتیاق شتاب زدگی
	velocities U	سرعت سیر شتاب
	centrifugal acceleration U	شتاب گریز از مرکز
	velocity U	سرعت سیر شتاب
	electron accelerator U	شتاب دهنده الکترون
	hurry skurry U	دستپاچگی شتاب زدگی
	hurry scurry U	دستپاچگی شتاب زدگی
	accelerator catalyst U	کاتالیزور شتاب دهنده
	accelerator board U	تخته شتاب دهنده
	pelts U	شتاب کردن ضربه
	pelted U	شتاب کردن ضربه
	pelt U	شتاب کردن ضربه
	precipitately U	از روی شتاب زدگی
	post haste U	بسرعت شتاب فراوان
	accelerated particle U	ذره شتاب دار
	decelerating electrode U	الکترد شتاب گیر
	linear accelerator	شتاب دهنده خطی
	grab off U	با شتاب گرفتن قاپیدن
	decelerete U	بصورت منفی شتاب دادن
	full pelt U	با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
	premature decision U	تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
	hastiness U	دست پاچگی شتاب زدگی
	slow and sure U	شتاب کار را خراب میکند
	i am in a hurry for it U	عجله دارم یا در شتاب هستم
	get a wiggle on <idiom> U	عجله کردن با شتاب رفتن
	kinetic lead U	سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
	iam impatient to go U	دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
	red out U	از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
	coriolis acceleration U	شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
	gals U	واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
	gal U	واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
	cumulative error U	خطای کل
	foot fault U	خطای پا
	earthquake factor U	مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
	cumulative error U	خطای جمعی
	computational mistake U	خطای محاسباتی
	side out U	خطای سرویس
	measuring error U	خطای سنجش
	divide exception U	خطای تقسیم
	machine error U	خطای ماشین
	matching error U	خطای تطبیقی
	balks U	خطای توپزن
	systematic error U	خطای منظم
	dimensional error U	خطای اندازه
	determinate error U	خطای معین
	major foul U	خطای عمده
	systematic error U	خطای سیستماتیک
	variable error U	خطای متغیر
	malfeasance U	خطای اداری
	balk U	خطای توپزن
	balking U	خطای توپزن
	balked U	خطای توپزن
	standard error U	خطای استانده
	standard error U	خطای معیار
	civil wrong U	خطای مدنی
	chromatic aberration U	خطای رنگی
	hand U	خطای دست
	chance error U	خطای تصادفی