Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
paticular
U
خصوصی بابت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
private automatic branch exchange
U
رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
concern
U
بابت
whereby
<adv.>
U
از آن بابت
therefore
<adv.>
U
از آن بابت
thus
[therefore]
<adv.>
U
از آن بابت
by implication
<adv.>
U
از آن بابت
behalf
U
بابت
in consequence
<adv.>
U
از آن بابت
in this manner
<adv.>
U
از آن بابت
in this wise
<adv.>
U
از آن بابت
in this vein
<adv.>
U
از آن بابت
for that reason
<adv.>
U
از آن بابت
as a result of this
<adv.>
از آن بابت
in this way
<adv.>
U
از آن بابت
hence
<adv.>
U
از آن بابت
thereat
U
از ان بابت
by impl
<adv.>
U
از آن بابت
as a result
<adv.>
U
از آن بابت
at that
[at that provocation]
<adv.>
U
از آن بابت
consequently
<adv.>
U
از آن بابت
subsequently
<adv.>
U
از آن بابت
thereat
<adv.>
U
از آن بابت
thereupon
<adv.>
U
از آن بابت
concerns
U
بابت
as a consequence
<adv.>
U
از آن بابت
in this respect
<adv.>
U
از آن بابت
therein
U
از ان بابت
whereat
U
که از ان بابت
for this reason
<adv.>
U
از آن بابت
in this sense
<adv.>
U
از آن بابت
particular redemption
U
بابت
in so far
<adv.>
U
از آن بابت
insofar
<adv.>
U
از آن بابت
particulars
U
بابت
item
U
بابت
items
U
بابت
regarded
U
بابت باره
on this score
U
از این بابت
on my own account
U
بابت خودم
regard
U
بابت باره
regards
U
بابت باره
In this matter
U
در این بابت
[قضیه]
gigabyte
U
یک هزار میلیون بابت
sickleave
U
مرخصی بابت ناخوشی
for ones own hand
U
بابت خود شخص
therewith
U
از ان بابت علاوه بر این
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
on the score of neglect
U
بعنوان غفلت ازاین بابت
is he a the wiser for it
U
ایا ازاین بابت عاقل تراست
I feel relieved because of that issue!
U
خیال من را از این بابت راحت کردی!
dead freight
U
هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
pillotage
U
وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
toll thorough
U
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
forwarding merchant
U
کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
coupon payments
U
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
informal
U
خصوصی
necessary house
U
خصوصی
jackes
U
خصوصی
private line
U
خط خصوصی
subrosa
U
خصوصی
off the record
<idiom>
U
خصوصی
personal
U
خصوصی
privates
U
خصوصی
private
U
خصوصی
asset
U
جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
pewage
U
پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
groundage
U
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
I'm doing it on my own account, not for anyone else.
U
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
bat money
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
transit duty
U
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
bat allowance
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
private company
U
شرکت خصوصی
private law
U
حقوق خصوصی
pillow talk
U
حرفهای خصوصی
Citizens' Band
U
باند خصوصی
privatising
U
خصوصی کردن
privatization
U
خصوصی کردن
privatize
U
خصوصی کردن
privatized
U
خصوصی کردن
private finance
U
مالیه خصوصی
private eye
U
کارآگاه خصوصی
private institutions
U
موسسات خصوصی
privatised
U
خصوصی کردن
private consumption
U
مصرف خصوصی
private corporation
U
شرکت خصوصی
private cost
U
هزینه خصوصی
private debt
U
بدهی خصوصی
private eyes
U
کارآگاه خصوصی
privately leased line
U
خط اجارهای خصوصی
private deed
U
سند خصوصی
private employees
U
کارکنان خصوصی
private enterprises
U
موسسات خصوصی
private ownership
U
مالکیت خصوصی
private property
U
مالکیت خصوصی
quasi private
U
نیمه خصوصی
relator
U
مدعی خصوصی
apsidiole
U
نیایشگاه خصوصی
very own
<adj.>
U
خصوصی
[شخصی]
relator
U
شاکی خصوصی
semiprivate
U
نیمه خصوصی
privatizing
U
خصوصی کردن
special relativity
U
نسبیت خصوصی
quasi private
U
شبه خصوصی
proprietary company
U
شرکت خصوصی
camarin
U
نیایشگاه خصوصی
private lessons
U
تدریس خصوصی
privatizes
U
خصوصی کردن
private property
U
دارائیهای خصوصی
private tutoring
[American E]
U
تدریس خصوصی
private saving
U
پس انداز خصوصی
private talk
U
صحبت خصوصی
private treaty
U
معامله خصوصی
private tuition
U
تدریس خصوصی
extra tuition
U
تدریس خصوصی
privatises
U
خصوصی کردن
privately
U
بطور خصوصی
private enterprise
U
شرکت خصوصی
party lines
U
خط خصوصی تلفن
party line
U
خط خصوصی تلفن
closets
U
گنجه خصوصی
closeting
U
گنجه خصوصی
closeted
U
گنجه خصوصی
closet
U
گنجه خصوصی
tutors
U
معلم خصوصی
private detectives
U
کاراگاه خصوصی
subjective
U
فاعلی خصوصی
private sector
U
بخش خصوصی
private enterprise
U
عمل خصوصی
private school
U
اموزشگاه خصوصی
private schools
U
اموزشگاه خصوصی
private detective
U
کاراگاه خصوصی
private investigator
U
کاراگاه خصوصی
privy
U
خصوصی محرمانه
in petto
U
بطور خصوصی
tutored
U
معلم خصوصی
passkey
U
کلید خصوصی
caskets
U
نامه خصوصی
personal
U
منقول خصوصی
casket
U
نامه خصوصی
tutor
U
معلم خصوصی
backstage
U
محرمانه خصوصی
off-the-record
U
محرمانه و خصوصی
praivate ownership
U
مالکیت خصوصی
private
U
اختصاصی خصوصی
private borrowing
U
استقراض خصوصی
private benefits
U
منافع خصوصی
privates
U
اختصاصی خصوصی
private agreement
U
قرارداد خصوصی
off the record
U
محرمانه و خصوصی
withholding tax
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
accrued benefit
U
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
to have private insurance
[cover]
U
بیمه خصوصی داشتن
to be privately insured
U
بیمه خصوصی داشتن
tutors
U
درس خصوصی دادن به
tutorial
U
درس خصوصی دادن به
behind the stage
<adj.>
<adv.>
U
خصوصی
[اصطلاح مجازی]
backsides
U
عقب هر چیزی خصوصی
jurist
U
متخصص حقوق خصوصی
backside
U
عقب هر چیزی خصوصی
tutorials
U
درس خصوصی دادن به
tutor
U
درس خصوصی دادن به
tutored
U
درس خصوصی دادن به
to give private lessons
U
درس خصوصی دادن
jurists
U
متخصص حقوق خصوصی
private enterprise
U
اقتصاد بخش خصوصی
pbx
U
تبادل انشعاب خصوصی
personal staff
U
ستاد خصوصی فرمانده
curtain lecture
U
صحبتهای خصوصی زن وشوهر
special theory of relativity
U
نظریه نسبیت خصوصی
private rate of discount
U
نرخ تنزیل خصوصی
principle of exclusion
U
در مورد کالاهای خصوصی
private broadcasting
U
پخش برنامه خصوصی
private rate of return
U
نرخ بازده خصوصی
sitting in camera
U
جلسه خصوصی دادگاه
private branch exchange
U
مبادله انشعاب خصوصی
table money
U
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
privy purse
U
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
objectives
U
علمی و بدون نظر خصوصی
private international law
U
حقوق بین الملل خصوصی
palor
U
اطاق برای گفتگو خصوصی
objective
U
علمی و بدون نظر خصوصی
private enterprise
U
اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
marginal net private product
U
محصول خصوصی نهائی خالص
To have selfish motives . to have an axe to grind.
U
غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
with average
U
شامل خسارات خصوصی وجزئی
haulage
U
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
to keep one's feet on the ground
<idiom>
U
علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
offstage
U
خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
privilege cab
U
درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
to tutor somebody in English
U
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
behind the scenes
U
در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com