English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
religiosity U خشکه مقدس بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moralistic U خشکه مقدس
tartuffe U خشکه مقدس
tartufe U خشکه مقدس
halidom U چیز مقدس جای مقدس
hardened steel U خشکه
cast steel U فولاد خشکه
board wages U جیره خشکه
deadweight U وزن خشکه
dry river bed U خشکه رود
dead weight U وزن خشکه
dead weights U وزن خشکه
dry stone pitching U فکافته خشکه چینی
dry stone pitching U سنگفرش خشکه چینی
dry laid masonry U فکافته خشکه چینی
dry laid masonry U بنائی خشکه چین
dry stone drain U زهکش خشکه چینی
dry stone lining U روکش خشکه چینی
french drain U زهکش خشکه چینی
dry mansory U [دیوار سنگی خشکه چین]
broch U [ساختار خشکه چینی ماقبل تاریخ]
dry cooper U سازنده چلیک برای خشکه بار
inviolable U مقدس
saint U مقدس
sacrosanct U مقدس
hallowed U مقدس
sanctimonious U مقدس
sanctified U مقدس
prayerful U مقدس
saintly U مقدس
sacred U مقدس
holy U مقدس
numinous U مقدس
heavenly minded U مقدس
saints U مقدس
holiest U مقدس
venerable U مقدس
holier U مقدس
holy legislator U شارع مقدس
holily U بطور مقدس
holyday U روز مقدس
Mashhad U هر مقدس مشهد
Holly Sepulchre U مقبره مقدس
hallow U مقدس کردن
dedication cross U صلیب مقدس
sacred books U کتابهای مقدس
the holy U کتاب مقدس
sanctimoniousness U مقدس نمایی
sanctimony U مقدس نمایی
halidome U چیز مقدس
st.michael U پطرس مقدس
tartufe U مقدس ریایی
halidome U جای مقدس
sanctified airs U مقدس نمایی
sancify U مقدس شمردن
tartuffe U مقدس ریایی
sacred places U جاهای مقدس
hagiology U ادبیات مقدس
shrine U جای مقدس
shrines U جای مقدس
saints U مقدس شمردن
saint U مقدس شمردن
scriptures U کتاب مقدس
scripture U کتاب مقدس
relics U اثار مقدس
relic U اثار مقدس
Holy Father U پدر مقدس
fiestas U روز مقدس
fiesta U روز مقدس
sanctimonious U مقدس نما
Holy Writ U کتاب مقدس
sanctuary U جایگاه مقدس
sanctuaries U جایگاه مقدس
innocent U مبرا مقدس
SS U مخفف مقدس
stoup U قدح اب مقدس
Holy Week U هفتهی مقدس
Holy Weeks U هفتهی مقدس
St U مخفف مقدس
the Holy Trinity U تثلیت مقدس
biblical U مطابق کتاب مقدس
pali U زبان مقدس بودائیان
pontify U خودرا مقدس نمودن
it say in the bible that U در کتاب مقدس میگوید
sacredly U بطور مقدس یا محترم
biblical U وابسته به کتاب مقدس
sanctum U قدس جایگاه مقدس
postil U تفسیر کتاب مقدس
mitzvah U حکم کتاب مقدس
altar-table U میز مقدس در کلیسا
bibliolatry U پرستش کتاب مقدس
anointment U تقدیس با روغن مقدس
mitsvot U حکم کتاب مقدس
guaiacum U عودالانبیاء درخت مقدس
hermeneutic U ایین تفسیرکتاب مقدس
it is said in the bible that U در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
altar of credence U [جایگاه نان و شراب مقدس]
midrash U تفسیر کتاب مقدس یهود
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
martinmas U جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
hermeneutics U علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
vedic U وابسته به وداکتاب مقدس هندو
lignum vitae U درخت مقدس خشب الانبیاء
feretory U [صندوق آثار مقدس کلیسا]
buretto U تنگ مخصوص شراب مقدس
apis U گاو مقدس مصریان قدیم
buret U تنگ مخصوص شراب مقدس
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
bible U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
bibles U بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
to U مادریک کلمه مقدس است
veda U کتاب مقدس باستانی هند
revised version U ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
zion U کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
lector U قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
lectionary U ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
it say in the bible that U درکتاب مقدس گفته شده است
vulgate U نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
enshrine U ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
i saw this p in the scripture U این فقره را در کتاب مقدس دیدم
credence U [قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
franciscan U وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
reliquaries U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
lower criticism U انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
paradigm U ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
reliquary U فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
paradigms U ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
scripturalism U اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
pierian spring U الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
inspirationist U کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
grey friar U عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
ampullae niche U [طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
futurism U اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
Chrismon U [حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
altar of repose U [طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
bible U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
bibles U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
sangreal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
fundamentalist U کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
sangraal U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail U جام مقدس [که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
blue laws U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
isagogics U گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
iconostasis U [پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
blue law U قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
methuselah U " متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
resides U ساکن بودن مقیم بودن
precede U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
ablest U لایق بودن مناسب بودن
reside U ساکن بودن مقیم بودن
having U مالک بودن ناگزیر بودن
have U مالک بودن ناگزیر بودن
depended U مربوط بودن منوط بودن
depends U مربوط بودن منوط بودن
disagrees U مخالف بودن ناسازگار بودن
moons U سرگردان بودن اواره بودن
moon U سرگردان بودن اواره بودن
governs U نافذ بودن نافر بودن بر
governed U نافذ بودن نافر بودن بر
govern U نافذ بودن نافر بودن بر
inhere U جبلی بودن ماندگار بودن
pend U معوق بودن بی تکلیف بودن
precedes U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com