English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
discount register U دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
asking price U قیمت مورد مطالبهی فروشنده
delivered duty paid U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد
S HTTP U سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
STT U نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
vendor U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
customers U خریدار
buyer U خریدار
purchaser U خریدار
shopper U خریدار
customer U خریدار
vendees U خریدار ها
shoppers U خریدار ها
purchasers U خریدار ها
offeree U خریدار
buyers U خریدار ها
vendee U خریدار
purchaser U خریدار
buyer U خریدار
shopper U خریدار
shoppers U خریدار
purchasers U خریدار
buyers U خریدار
vendee U خریدار
alienee U خریدار
bargainee U خریدار
caveat emptor U اخطار به خریدار
marginal buyer U خریدار نهائی
producer buyer U خریدار صنعتی
salvager U خریدار اسقاط
spoilsman U خریدار غنائم جنگی
tout U خریدار پیدا کردن
mace greff U خریدار اجناس مسروقه
touts U خریدار پیدا کردن
touted U خریدار پیدا کردن
on approval U مشروط به رضایت خریدار
bona fide purchaser U خریدار با حسن نیت
touting U خریدار پیدا کردن
swagman U خریدار مال دزدی
receiver of stolen goods U خریدار مال مسروقه
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
buyer's market U بازار مناسب برای خریدار
trade discount U تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
approval U نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
cum dividened U سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
receivers U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
range U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranged U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ranges U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
salesmen U فروشنده
salesman U فروشنده
saleswomen U زن فروشنده
alienator U فروشنده
suppliers U فروشنده
supplier U فروشنده
vendor U فروشنده
saleswoman U زن فروشنده
vender U فروشنده
sellers U فروشنده
salespersons U فروشنده
salespeople U فروشنده
salesgirls U فروشنده
salesgirl U فروشنده
sales clerks U فروشنده
sales clerk U فروشنده
seller U فروشنده
monger U فروشنده
shopman U فروشنده
frontsman U فروشنده
bargainer U فروشنده
vendors U فروشنده
sales woman U فروشنده زن
dealers U فروشنده
salesperson U فروشنده
sales man U فروشنده
dealer U فروشنده
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
sales man U فروشنده سیار
traveling man U فروشنده سیار
traveling salesman U فروشنده سیار
counter jumper U فروشنده دکان
computer vendor U فروشنده کامپیوتر
salesclerk U فروشنده مغازه
seller's market U بازار فروشنده
seller's option U اختیار فروشنده
seller's option U انتخاب فروشنده
duopoly U در انحصار دو فروشنده
dealer U فروشنده معاملات چی
supplier evaluation U ارزیابی فروشنده
caveat venditor U اخطار به فروشنده
marginal seller U فروشنده نهائی
computer salesman U فروشنده کامپیوتر
saleswomen U بانوی فروشنده
tallyman U فروشنده اقساطی
saleswoman U بانوی فروشنده
runners U فروشنده سیار
runner U فروشنده سیار
sellers surplus U مازاد فروشنده
dealers U فروشنده معاملات چی
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
cutler U فروشنده الات برنده
herborist U فروشنده گیاهان طبی
ex warehouse U تحویل در انبار فروشنده
caveat venditor U ملتفت بودن فروشنده
third party vendor U فروشنده دسته سوم
bottlegger U فروشنده مشروب قاچاق
hardwareman U فروشنده افزارواسباب فلزی
herbist U فروشنده گیاهان طبی
aytomobile dealer U فروشنده یا دلال اتومبیل
offeror U فروشنده عرضه کننده
trinketer U فروشنده جواهر بدلی
herbalist U فروشنده گیاهان طبی
plumassier U فروشنده پرهای ارایشی
supplier at arm's length U فروشنده آزاد [اقتصاد]
tipsters U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
tipster U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
touting U فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted U فروشنده اطلاعات شرطبندی
counterbid U جواب خریداربه فروشنده
tout U فروشنده اطلاعات شرطبندی
stationer U فروشنده لوازم التحریر
ironmonger U فروشنده اهن الات
stationers U فروشنده لوازم التحریر
haberdashers U فروشنده لباس مردانه
haberdasher U فروشنده لباس مردانه
ironmongers U فروشنده اهن الات
outfitters U فروشنده لوازم شکار
outfitter U فروشنده لوازم شکار
touts U فروشنده اطلاعات شرطبندی
herbalists U فروشنده گیاهان طبی
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
tipsters U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
stapler U فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
suppliers rating U درجه بندی نمودن فروشنده ها
tipster U فروشنده اسرار واطلاعات محرمانه
clerks U کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
value added reseller U فروشنده تکمیلی دسته دوم
staplers U فروشنده پشم وپنبه وامثال ان
gold import point U طلای خالص به فروشنده میدهد
hawkers U فروشنده دوره گرد وجار زن
corsetiere U فروشنده شکم بند زنانه
hawker U فروشنده دوره گرد وجار زن
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
drysalter U فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
vendor U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendors U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
represent U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represents U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
represented U عمل کردن به عنوان فروشنده برای یک محصول
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
caveat venditor U یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
seller's market U بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
right of stoppage in transitu U حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
prehensory U گیرنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com