English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dune U خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
breast work U خاکریز تا ارتفاع سینه خاکریز جان پناه سنگرایستاده
slope of bankment U دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
earthwork U خاکریز
rampart U خاکریز
traverses U خاکریز
embankments U خاکریز
traversing U خاکریز
moat U خاکریز
moats U خاکریز
dike U خاکریز
fills U خاکریز
fill U خاکریز
levee U خاکریز
embankment U خاکریز
weir U خاکریز
bulwarks U خاکریز
dikes U خاکریز
dyke U خاکریز
dykes U خاکریز
traverse U خاکریز
bulwark U خاکریز
traversed U خاکریز
bulkward U خاکریز
weirs U خاکریز
berm U هره خاکریز
berme U هره خاکریز
backfill U خاکریز کردن
counterscarp U دیواربیرونی خاکریز
random fill U خاکریز بی ترتیب
rampire U استحکامات خاکریز
dirt U لکه خاکریز
hydraulic fill dam U سد خاکریز ابی
marginal bund U خاکریز جانبی
height of fill U ارتفاع خاکریز
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
flare wall U دیوار حائل خاکریز پل
fences U خاکریز پناه دادن
toe wall U دیوار پای خاکریز
fence U خاکریز پناه دادن
counter berm U سکوی پایه خارجی خاکریز
esker U خاکریز بلند تپه ماهورمانند
cresting U نوک تیزی راس خاکریز
crest U نوک تیزی راس خاکریز
crests U نوک تیزی راس خاکریز
vallum U بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
rivage U ساحل
coasts U ساحل
sea shore U ساحل
littoral U ساحل
landside U ساحل
beach U ساحل
brae U ساحل
causey U ساحل
beaches U ساحل
beached U ساحل
coast U ساحل
banks U ساحل
ashore U به ساحل
shores U ساحل
bank U ساحل
shore U ساحل
shores U کرانه ساحل
riparian U ساحل رودخانه زی
bankside U شیب ساحل
attack group U گروه تک به ساحل
on shore U روی ساحل
onshore U واقع در ساحل
back beach U ساحل جزرو مد
backshore U ساحل جزرو مد
bank protection U ساحل داری
backshore beach U ساحل جزرو مد
hard beach U ساحل مستحکم
shores U ساحل دریا
river line U خط ساحل رودخانه
basegram U پیام از ساحل
coastward U بطرف ساحل
sea coast U ساحل دریا
seacoast U ساحل دریا
coastwards U بطرف ساحل
coastwards U درامتداد ساحل
coastwise U درطول ساحل
coast guardsman U ساحل بان
coral reef U ساحل مرجانی
stethe U ساحل رودخانه
shore duty U خدمت ساحل
bank revetment U پوشش ساحل
offshore U از جانب ساحل
beach party U تیم ساحل
inshore U به طرف ساحل
coastward U درامتداد ساحل
shore U ساحل دریا
sandbank U ساحل شنی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
offshore U دور از ساحل
in- U نزدیک ساحل
in U نزدیک ساحل
seashores U ساحل دریا
seashore U ساحل دریا
shore U کرانه ساحل
river banks U ساحل رودخانه
river bank U ساحل رودخانه
sandbanks U ساحل شنی
beach U زدن به ساحل
beaches U زدن به ساحل
beached U ساحل شنی
beaches U ساحل شنی
near shore U نزدیک به ساحل
land combat U نبرد در ساحل
beached U زدن به ساحل
low lander U ساحل نشین
beach U ساحل شنی
parapets U حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet U حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
retracted U دور شدن از ساحل
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
lee shore U ساحل در معرض باد
roadstead U لنگرگاه دور از ساحل
put out U از ساحل عازم شدن
riverain U ساکن ساحل رودخانه
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
inside U موج نزدیک ساحل
hinterlands U زمین پشت ساحل
hinterland U زمین پشت ساحل
landing beach U ساحل پیاده شدن
seebreeze U باد از دریا به ساحل
bank line U نخ ماهیگیری وصل به ساحل
bank angle U زاویه شیب ساحل
retract U دور شدن از ساحل
Ivory Coast U کشور ساحل عاج
retracting U دور شدن از ساحل
retracts U دور شدن از ساحل
shelf U سراشیب ساحل دریا
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
bars U خور پیشرفتگی اب به ساحل
coast in point U نقطه ورود به ساحل
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
insides U موج نزدیک ساحل
bar U خور پیشرفتگی اب به ساحل
ashore U بکنار بطرف ساحل
shoring U پیاده شدن در ساحل
shore break U موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
skate boat U قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
offshore winds U بادخشکی بادهای دور از ساحل
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
banks U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
cay U ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
point break U موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
council of entent U ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
coast in point U نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
barrier reef U صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
liberty man U ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
soup U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
soups U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
scylla U صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com