English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
i went to fish U ماهی بگیرم
Where can I get a taxi? U کجا میتوانم تاکسی بگیرم.
Where can I get a taxi? U کجا میتوانم یک تاکسی بگیرم.
Do you want to have your fortune told? U می خواهی برایت فال بگیرم ؟
Why should I take the blame? U چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟
Where can I get butane gas? U کجا میتوانم گاز بوتان بگیرم؟
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
hards U پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
idle balance U مانده راکد مانده غیرفعال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
retort residue U ته مانده یا پس مانده قرع
rinsing U پس مانده ابکشی پس مانده
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
residue check U بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
quiescent U خاموش
mumchance U خاموش
uncommunicative U خاموش
h! U خاموش
off U خاموش
whist U خاموش
soundless U خاموش
hist U خاموش
extinguished U خاموش
on/off light U خاموش
silent U خاموش
on/off U خاموش
on-off button U خاموش
outed U دستگاه خاموش
outed U خاموش کردن
out- U دستگاه خاموش
inextinguishable U خاموش نشدنی
out- U خاموش کردن
inactive status U خط مشی خاموش
keep still U خاموش باش
extinction U خاموش سازی
quaker's meeting U انجمن خاموش
put out U خاموش کردن
stills U خاموش ساکت
stillest U خاموش ساکت
extinctive U خاموش کننده
stiller U خاموش ساکت
still U خاموش ساکت
extinguisher U خاموش کننده
quenchless U خاموش نشدنی
out U دستگاه خاموش
out U خاموش کردن
tight-lipped U کم حرف خاموش
dry up U خاموش شدن
dout U خاموش کردن
silencing U خاموش شدن
taciturn U کم سخن خاموش
tacit U مقدر خاموش
suffocate U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
extinguishable U خاموش کردنی
silences U خاموش شدن
go out U خاموش شدن
tight lipped U کم حرف خاموش
reserved U خاموش کم حرف
silence U خاموش شدن
he did not open his lips U خاموش ماند
quiet U ساکن خاموش
quietest U ساکن خاموش
silenced U خاموش شدن
quenching U خاموش کردن
snuff U خاموش شدن
smothered U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
to stand mute U خاموش ماندن
to snuff out U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
to keep silence U خاموش بودن
to keep silence U خاموش شدن
to hold one's tongue U خاموش شدن
to dry up U خاموش شدن
to burn out U خاموش شدن
tight mouthed U کم حرف خاموش
spark arrester U جرقه خاموش کن
smother U خاموش کردن
glumpy U خاموش وکدر
suffocated U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
turn-offs U خاموش کردن
silencer U خاموش کننده
turn off U خاموش کردن
silencers U خاموش کننده
suffocating U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
wearying U مانده
orts U پس مانده
oversize materials rejects U مانده
scrapped U ته مانده
residues U ته مانده
tailing U پس مانده
scrapping U ته مانده
offscourings U پس مانده
leavings U پس مانده
residual U مانده
dross U پس مانده
fag end U ته مانده
fag ends U ته مانده
leftovers U پس مانده
leftover U پس مانده
scraps U ته مانده
played out U مانده
riffraff U ته مانده
deposits U پس مانده
loose ends U ته مانده
deposit U پس مانده
loose end U ته مانده
remainder U مانده
residues U پس مانده
residue U پس مانده
residue U مانده
residues U مانده
recrementitious U پس مانده
scrap U ته مانده
remanent U پس مانده
remanence U مانده
weary U مانده
wearies U مانده
wearied U مانده
recrement U پس مانده
leavings U ته مانده
residue U ته مانده
draff U پس مانده
balances U مانده
refuse U پس مانده
heel tap U ته مانده
tailling U پس مانده
heels U پس مانده
heel U پس مانده
picking U پس مانده
silt U ته مانده
refusing U پس مانده
refuses U پس مانده
refused U پس مانده
scum U پس مانده
residve U پس مانده
balance U مانده
dreg U پس مانده
outworn U مانده
fordone U مانده
forwearied U مانده
forworn U مانده
knub U پس مانده
residual U ته مانده
snuff U خاموش سازی یافوت پف
turn off U خاموش کردن یاشدن
silencing U خاموش اتش قطع
silences U خاموش اتش قطع
quenched U خاموش کردن ترساندن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
quench U خاموش کردن ترساندن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
snuff U بافوت خاموش کردن
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
mum U سکوت شخص خاموش
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
turn-off U خاموش کردن یاشدن
silenced U خاموش اتش قطع
quenches U خاموش کردن ترساندن
mums U سکوت شخص خاموش
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
silence U خاموش اتش قطع
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
powering U خاموش کردن یک وسیله
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
powers U خاموش کردن یک وسیله
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
snub U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com