Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
haulier
U
حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
hauliers
U
حمل کننده محمولههای سنگین برروی جاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fuller
U
سنگین کننده
principal types of foot
فشرده کننده آب سنگین
open cover
U
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
going
U
وضع جاده زمین جاده
on
U
برروی
dissimulating
U
برروی خودنیاوردن
dissimulate
U
برروی خودنیاوردن
dissimulated
U
برروی خودنیاوردن
dissimulates
U
برروی خودنیاوردن
floating
U
متحرک برروی اب
axed
U
اسکی برروی موج
murals
U
واقع برروی دیوار
axe
U
اسکی برروی موج
axing
U
اسکی برروی موج
she gave me a kiss
U
برروی من بوسه داد
mural
U
واقع برروی دیوار
scalded
U
اثر اب جوش برروی پوست
scalding
U
اثر اب جوش برروی پوست
takeoff leg
U
پایی که فشار برروی ان است
belly whopper
U
شیرجه شناگر برروی شکم
edge set
U
فشار برروی لبههای اسکی
scalds
U
اثر اب جوش برروی پوست
epigeal
U
روینده برروی زمین روخاکی
scald
U
اثر اب جوش برروی پوست
plopping
U
صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plops
U
صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plopped
U
صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
plop
U
صدای چیز پهنی که برروی اب بیفتد
contour strip cropping
U
کشت نواری برروی خطوط میزان
stay sail
U
بادبان نصب شده برروی دیرک
superimposition
U
قرار گیری برروی چیز دیگر
lighter aboard ship
حمل قایق وبار آن برروی کشتی
heliogravure
U
گراورسازی بوسیله نور برروی صفحه حساس
cabinet prejection
U
نمایش اجسام برروی یک صفحه بوسیله تصاویر
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
flotsam
U
کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
flotsam and jetsam
U
کالایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
sound frack
U
محل مخصوص ضبط صوت برروی حاشیه فیلم ناطق
lighter aboard ship
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
electromagnetic wave
U
موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
yoke
U
جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
real balance effect
U
اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
xerography
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
deck cargo
U
بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
heavy lift
U
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
mim
U
سنگین
heavy footed
U
دل سنگین
navol
U
اب سنگین
waterlogged
U
سنگین
high proof
U
سنگین
hulky
U
سنگین
heavy water
U
اب سنگین
ponderous
U
سنگین
heft
U
سنگین
heavier
U
سنگین
exacting
U
سنگین
weightier
U
سنگین
massive
U
سنگین
massively
U
سنگین
pressuring
U
سنگین
pressures
U
سنگین
pressured
U
سنگین
pressure
U
سنگین
weighty
U
سنگین
laden
U
سنگین پر
heavier
U
دل سنگین
heavy
U
دل سنگین
heavy
U
سنگین
hard water
U
اب سنگین
heaviest
U
دل سنگین
heaviest
U
سنگین
heavies
U
دل سنگین
heavies
U
سنگین
weightiest
U
سنگین
lumpiest
U
سنگین
saturnine
U
سنگین
extensive
U
سنگین
loggy
U
سنگین
logy
U
سنگین
heftier
U
سنگین
heftiest
U
سنگین
hefty
U
سنگین
cumbersome
U
سنگین
weight ton
U
تن سنگین
burdensome
U
سنگین
lumpish
U
سنگین
largo a
U
سنگین
stodgy
U
سنگین
lumpier
U
سنگین
lumpy
U
سنگین
unwieldy
U
سنگین
staid
U
سنگین
onerous
U
سنگین
overweight
U
سنگین تر از حد
carking
U
سنگین
cloggy
U
سنگین
lumberingly
U
سنگین
weighted
U
سنگین
paths
U
جاده
roadable
U
جاده رو
causeway
U
جاده
causeways
U
جاده
pads
U
جاده
blocking
U
سد جاده
invious
U
بی جاده
path
U
جاده
ruts
U
رد جاده
roadability
U
جاده رو
road bed
U
کف جاده
track
U
جاده
roadless
U
بی جاده
road blocks
U
سد جاده
road block
U
سد جاده
rut
U
رد جاده
pathways
U
جاده
pathway
U
جاده
way
U
جاده
tracks
U
جاده
tracked
U
جاده
roadbed
U
کف جاده
hard core
U
پی جاده
pad
U
جاده
turnpikes
U
جاده
roadway
U
جاده
roadways
U
جاده
turnpike
U
جاده
route
U
جاده
road
جاده
lines
U
جاده
line
U
جاده
routes
U
جاده
roads
U
جاده
centrosphere
U
سنگین کره
gravitating
U
سنگین کردن
gravest
U
موقر سنگین
colored crystal
U
بلور سنگین
grave
U
موقر سنگین
graves
U
موقر سنگین
sadiron
U
اتوی سنگین
burdens
U
سنگین بارکردن
sledgehammers
U
چکش سنگین
heavy petroleum
U
نفتخام سنگین
sober
U
سنگین موقر
soberly
U
سنگین موقر
overweigh
U
سنگین تر بودن از
overpoise
U
سنگین تر بودن از
overburdensome
U
زیاد سنگین
grand opera
U
اپرای سنگین
gravity abutment
U
گرانپایه سنگین
hard colors
U
رنگهای سنگین
heavy alloy
U
الیاژ سنگین
heavy arm
U
سلاح سنگین
heavy armed
U
سنگین اسلحه
heavy particle
U
ذره سنگین
baryon
U
ذره سنگین
slugfest
U
مسابقه سنگین
heavy weight
U
سنگین وزن
heavyish
U
کمی سنگین
heavyish
U
سنبته سنگین
to weigh heavy
U
سنگین بودن
to sit heavy on the stomach
U
سنگین بودن
high dollar value
U
سنگین قیمت
to pound a long
U
سنگین رفتن
high interest
U
بهره سنگین
high polymer
U
بسپار سنگین
titan crane
U
جرثقیل سنگین
heavy soil
U
خاک سنگین
heavy shapes
U
پروفیلهای سنگین
heavy artillery
U
توپخانه سنگین
heavy concrete
U
بتن سنگین
heavy drop
U
بارریزی سنگین
gravitates
U
سنگین کردن
heavy goods
U
کالاهای سنگین
heavy hended
U
سنگین دست
heavy hydrogen
U
هیدروژن سنگین
outbalance
U
سنگین تر بودن از
gravitated
U
سنگین کردن
behave prettily
U
سنگین باش
heavy oil
U
روغن سنگین
gravitate
U
سنگین کردن
high proof spirit
U
عرق سنگین
sledgehammer
U
چکش سنگین
dulling
U
کند سنگین
heavy industries
U
صنایع سنگین
heavyweight
U
بزرگ و سنگین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com