Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air attack
U
حمله هوایی
air strike
U
حمله هوایی
an air raid
U
حمله هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
raid
U
تک ناگهانی حمله هوایی
raided
U
تک ناگهانی حمله هوایی
raiding
U
تک ناگهانی حمله هوایی
raids
U
تک ناگهانی حمله هوایی
dimout
U
خاموشی چراغ ها در موقع حمله هوایی
Other Matches
airlift service
U
سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
holidays
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday
U
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing
U
عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan
U
طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare
U
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay
U
در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief
U
افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container
U
جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception
U
نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel
U
گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak
U
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target
U
هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop
U
چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through
U
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction
U
عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority
U
برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots
U
خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay
U
معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy
U
برتری کامل هوایی سیادت هوایی
carrier air group
U
دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen
U
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch
U
قسمت هوایی رسته هوایی
airs
U
هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material
U
ماتریل هوایی وسایل هوایی
splashes
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splash
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station
U
ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashing
U
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
air picket
U
هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout
U
هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler
U
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command
U
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
photogrammetry
U
علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander
U
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity
U
مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift
U
سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield
U
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography
U
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
combat airlift support
U
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
chalk commander
U
فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
chalk number
U
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
tactical air control center
U
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
air position
U
موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
air defense readiness
U
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
air distant support
U
پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
forays
U
حمله
fit
U
حمله
fits
U
حمله
fittest
U
حمله
attacking line
U
خط حمله
impugnation
U
حمله
offence
U
حمله
canvassing
U
حمله
seizures
U
حمله
canvasses
U
حمله
foray
U
حمله
canvassed
U
حمله
canvass
U
حمله
offenses
U
حمله
thrusting
U
حمله
thrusts
U
حمله
onslaughts
U
حمله
offensive
<adj.>
U
حمله
aggression
U
حمله
assaulted
U
حمله
besetting
U
حمله پی در پی
seizure
U
حمله
sally
U
حمله
sallies
U
حمله
assaulting
U
حمله
spells
U
حمله
spelled
U
حمله
spell
U
حمله
offensives
U
حمله
onslaught
U
حمله
counter
U
حمله
hysteria
U
حمله
campaign
U
حمله
campaigned
U
حمله
campaigning
U
حمله
campaigns
U
حمله
onrush
U
حمله
assault
U
حمله
assaults
U
حمله
assailment
U
حمله
onset
U
حمله
venues
U
حمله
venue
U
حمله
countering
U
حمله
countered
U
حمله
thrust
U
حمله
wide open
U
حمله
offense,etc
U
حمله
offense
U
حمله
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
حمله
attack
U
حمله
time cut
U
ضد حمله
attacked
U
حمله
stound
U
حمله
attacks
U
حمله
epileptic fit
U
حمله
inroad
U
حمله
impugnment
U
حمله
ictys
U
حمله
falling sickness
U
حمله
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
spearhead
U
نوک حمله
spearheaded
U
نوک حمله
to fall on
U
حمله کردن
parries
U
دفع حمله
to make a pounce
U
حمله کردن
parry
U
دفع حمله
parrying
U
دفع حمله
spells
U
حمله ناخوشی
shocks
U
حمله غافلگیرانه
spearheading
U
نوک حمله
shock
U
حمله عصبی
sally
U
حمله ورشدن
to be down up
U
حمله کردن بر
shock
U
حمله غافلگیرانه
suicide bombing
U
حمله با خودکشی
shocked
U
حمله عصبی
sallies
U
حمله ورشدن
suicide attack
U
حمله با خودکشی
attack
[on]
U
حمله کردن
[بر]
shocked
U
حمله غافلگیرانه
shocks
U
حمله عصبی
to fallirrto a f.
U
حمله کردن
unassailable
U
غیرقابل حمله
spearheads
U
نوک حمله
to makea raid.on
U
حمله کردن بر
spelled
U
حمله ناخوشی
assaults
U
حمله بمقدسات
assaulted
U
حمله بمقدسات
aggressor
U
حمله کننده
assault
U
حمله بمقدسات
make at
U
حمله کردن
pushing
U
خطای حمله
thrust
U
حمله کردن
thrusting
U
حمله کردن
rush
U
حمله یورش
besets
U
حمله کردن
to roll up the enemy line
U
حمله جناحی
spell
U
حمله ناخوشی
hysterics
U
حمله احساساتی
to take by storm
U
با حمله گرفتن
to sweep down on
U
حمله کردن بر
wolf pack
U
حمله گرگ
up in arms
<idiom>
U
آماده حمله
hysterics
U
حمله وتشنج
rushing
U
حمله یورش
beset
U
حمله کردن
rushed
U
حمله یورش
parried
U
دفع حمله
thrusts
U
حمله کردن
sortie
U
حمله ناگهانی
echelon of attack
U
موج حمله
jump off
U
شروع حمله
jump off
U
اغاز حمله
kick off
U
شروع حمله
blow in
U
حمله از میان خط
banzai attack
U
حمله بی پروا
backside attack
U
حمله از پشت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com