Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
armor protection
U
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
armor protection
U
حفافت زرهی
shelling
U
زرهی پوشش
shell
U
زرهی پوشش
shells
U
زرهی پوشش
armor plate
U
حفاظ یا پوشش زرهی
armored
U
زرهی
armoring
U
زرهی
armorial
U
زرهی
antitank
U
ضد زرهی
rmour
U
زرهی
armor
U
زرهی
armour
U
زرهی کردن
armor
U
زرهی کردن
armor
U
رسته زرهی
armor group
U
گروه زرهی
sheathed cable
U
کابل زرهی
armored artillery
U
توپخانه زرهی
mechanized
U
پیاده زرهی
armored cavalry
U
سوار زرهی
armored infantry
U
پیاده زرهی
armored vehicle
U
خودروی زرهی
cavalry
U
سوار زرهی
armor plate
U
ورق زرهی
armor sweep
U
عملیات پاکسازی زرهی
panzer
U
لشگر زرهی المانی
light armor
U
وسایل زرهی سبک
armored reconnaissance vehicle
U
خودروی شناسایی زرهی
composite armor
U
نیروی زرهی مرکب
coil up
U
جمع شدن ستون زرهی
achievement of arms
U
مجموعه ای از نشان های زرهی
armor plate rolling mill
U
دستگاه نورد ورق زرهی
armor plate planer
U
ماشین رنده ورق زرهی
dome
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
tank recovery vehicle
U
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
domes
U
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
composite squadron
U
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
shields
U
حفافت کردن درمقابل
shield
U
حفافت کردن درمقابل
scout car
U
خودروی دیده وری خودروی شناسایی زرهی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
robustness
U
قدرت پوشش یک سیستم وتوانایی آن درمقابل ضربه وافتادن
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
nickel clad sheet
U
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel
U
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
geared
U
ادوات
gear
U
ادوات
fixture
U
ادوات
instrument
U
ادوات
gears
U
ادوات
weapon troops
U
یکانها ادوات
privative particles
U
ادوات نفی
privative particles
U
ادوات سلب
hollow ware
U
ادوات فلزی
weapon platoon
U
دسته ادوات
agricultural implements
U
ادوات فلاحتی
weapon troops
U
قسمتهای ادوات
instruments of percussion
U
ادوات ضربی
screening, screenings
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
stringed instruments
U
سیمدار ادوات الضرب
lighting equipments
U
الات و ادوات روشنایی
interrogatives
U
ادوات استفهام پرسشی
debug aids
U
ادوات اشکال زدایی
interrogative
U
ادوات استفهام پرسشی
programming aids
U
ادوات برنامه نویسی
debugging aids
U
ادوات اشکال زدایی
pulsatile instruments
U
ادوات ضربی یا زدنی
brass band
U
ادوات انها از برنج باشد
brass bands
U
ادوات انها از برنج باشد
tumbrel or bril
U
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
phonoscope
U
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
paleolithic age
U
روزگاری که مردم ازسنگهای تراشیده ادوات وافزار میساختند
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
on the other hand
<adv.>
U
درمقابل
on the other side
<adv.>
U
درمقابل
by the same token
<adv.>
U
درمقابل
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
درمقابل
cut it with a knife
U
درمقابل
apart from that
<adv.>
U
درمقابل
against
U
درمقابل
in contrast with
U
درمقابل
in d. from
U
درمقابل
on the other hand
<idiom>
U
درمقابل
alternatively
<adv.>
U
درمقابل
otherwise
<adv.>
U
درمقابل
for
U
درمقابل برله
against payment
U
درمقابل وجه
gainst
U
برعلیه درمقابل
in security for
U
یعنوان وثیقه درمقابل
vis-a-vis
U
شخص روبرو درمقابل
vis a vis
U
شخص روبرو درمقابل
braced
U
درمقابل فشارمقاومت کردن
bays
U
دفاع کردن درمقابل
to keep at bay
U
دفاع کردن درمقابل
brace
U
درمقابل فشارمقاومت کردن
bayed
U
دفاع کردن درمقابل
baying
U
دفاع کردن درمقابل
bay
U
دفاع کردن درمقابل
little frog in a big pond
<idiom>
U
قطرهای درمقابل دریا
To make a stand against injustice.
U
درمقابل ستم ایستادگی کردن
earthquake proof foundation
U
غیر مقاوم درمقابل زلزله
defendant
U
مقاوم درمقابل زور و فشار
To stand up to someone . To assert oneself.
U
درمقابل کسی قد علم کردن
v
U
مخفف versus به معنی درمقابل
to defend oneself
[against]
U
از خود دفاع کردن
[درمقابل]
defendants
U
مقاوم درمقابل زور و فشار
thermistor
U
الت مقاوم درمقابل برق
thermolabile
U
بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
cuticle
U
پوشش مو پوشش شاخی
It sinds into insignificance beside his invention .
U
این درمقابل اختراع اوهیچ است
counterpose
U
درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
buck fever
U
هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
U
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
d/a
U
acceptance documentagainst تحویل اسناد درمقابل قبولی نویسی
best ball
U
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
stiffest
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiff
U
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
private decument
U
درمقابل عقد رسمی یا سند که در CL اسناد مصدق یا عقودمهمور به مهر نامیده میشود
knee brace
U
پشت بندی که جهت مقاومت ساختمان درمقابل فشار ناشی از بادبسته میشود
parliamentarism
U
سیستمی که در ان قوه مجریه درمقابل پارلمان جوابگو ومسئول اعمال خود باشد
creditor's bill
U
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
cell protection
U
حفافت سل
egis
U
حفافت
conservation
U
حفافت
security
U
حفافت
custody
U
حفافت
safekeeping
U
حفافت
safe guard
U
حفافت
protection
U
حفافت
preservation
U
حفافت
storage protection
U
حفافت انباره
system security
U
حفافت سیستم
safe keeping
U
حفافت توجه
block protection
U
حفافت بلوک
safety gap
U
دهانه حفافت
self protection
U
حفافت از خود
shields
U
حفافت کردن
storage protection
U
حفافت حافظه
shield
U
حفافت کردن
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
soil conservation
U
حفافت خاک
data protection
U
حفافت داده ها
cathode protection
U
حفافت کاتدی
protect
U
حفافت کردن
protection level
U
سطح حفافت
protection ring
U
حلقه حفافت
conservable
U
قابل حفافت
protects
U
حفافت کردن
protection key
کلید حفافت
collective protection
U
حفافت جمعی
protecting
U
حفافت کردن
collective protection
U
حفافت گروهی
data encryption
U
حفافت داده
format
U
حفافت حافظه و..
formats
U
حفافت حافظه و..
protection
U
عمل حفافت
guards
U
حفافت کردن
guarding
U
حفافت کردن
guard
U
حفافت کردن
memory protection
U
حفافت حافظه
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
safeguard
U
حفافت کردن
maintenance
U
حفافت کردن
safeguards
U
حفافت کردن
safeguarding
U
حفافت کردن
shielded
U
حفافت شده
safeguarded
U
حفافت کردن
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
x ray protection
U
حفافت رونتگن
file protection
U
حفافت فایل
degree of protection
U
میزان حفافت
physical security
U
حفافت تاسیسات
file protection
U
حفافت پرونده
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
anodic protection
U
حفافت اندی
impedance protection
U
حفافت امپدانس
antisubmarine screen
U
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
software protection
U
حفافت نرم افزاری
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
ward
U
محجور حفافت بخش
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
wards
U
محجور حفافت بخش
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
protected location
U
مکان حفافت شده
protected field
U
میدان حفافت شده
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com