English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
revolution U حرکت انقلابی
revolutions U حرکت انقلابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
revolutionary U انقلابی
revolutionaries U انقلابی
solstitial U انقلابی
revolutionist U انقلابی
revolutionize U انقلابی کردن
reds U انقلابی کمونیست
sansculotte U انقلابی افراطی
revolutionised U انقلابی کردن
revolutionises U انقلابی کردن
revolutionizing U انقلابی کردن
revolutionizes U انقلابی کردن
revolutionising U انقلابی کردن
revolutionized U انقلابی کردن
redder U انقلابی کمونیست
reddest U انقلابی کمونیست
red U انقلابی کمونیست
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
french revolution U انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
resistance force U جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
moves U حرکت
as you were U حرکت از نو
motioned U حرکت
movement U حرکت
motioning U حرکت
inert U بی حرکت
stirabout U حرکت
animation U حرکت
oi U در حرکت
animations U حرکت
on the move U در حرکت
statist U بی حرکت
motion U حرکت
otiose U بی حرکت
geste U حرکت
behavior U حرکت
behaviuor U حرکت
stock still U بی حرکت
locomotion U حرکت
stills U بی حرکت
frozen U بی حرکت
scrolling U حرکت
haviour U حرکت
vapid U بی حرکت
stock-still U بی حرکت
moveless U بی حرکت
maneuver U حرکت
motionless U بی حرکت
departure U حرکت
departures U حرکت
animal U حس و حرکت
gest U حرکت
animals U حس و حرکت
progressing U حرکت
progresses U حرکت
progressed U حرکت
progress U حرکت
afloat U در حرکت
agog U در حرکت
move U حرکت
running U در حرکت
motions U حرکت
stationary U بی حرکت
still U بی حرکت
stiller U بی حرکت
immobile U بی حرکت
travel U حرکت
traveled U حرکت
shifts U حرکت
shifted U حرکت
shift U حرکت
demeanour U حرکت
demeanor U حرکت
behaviour U حرکت
travels U حرکت
stillest U بی حرکت
traverses U حرکت
traversed U حرکت
hold still <idiom> U بی حرکت
patting U بی حرکت
agoing U در حرکت
patted U بی حرکت
circulations U حرکت
circulation U حرکت
traverse U حرکت
vowel point U حرکت
gesture U حرکت
pats U بی حرکت
pat U بی حرکت
ambulation U حرکت
square move U حرکت
gesturing U حرکت
moved U حرکت
stir U حرکت
stirred U حرکت
sedentary U بی حرکت
gestured U حرکت
stirrings U حرکت
stirs U حرکت
traversing U حرکت
horizontal scrolling U حرکت افقی
glassily U بطورمات و بی حرکت
lunged U حرکت لانژ
human movement U حرکت انسان
lunges U حرکت لانژ
in gear U اماده حرکت
have way on U حرکت کردن
lunging U حرکت لانژ
immobilization U بی حرکت شدن
inertly U بطوربی حرکت
harmonic motion U حرکت هماهنگ
shuttle U حرکت شاتل
forced movement U حرکت اجباری
skew U کج حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
rushed U حرکت شدید
rushing U حرکت شدید
skews U کج حرکت کردن
braid U حرکت سریع
rush U حرکت شدید
innovations U حرکت جدید
innovation U حرکت جدید
free maneuver U حرکت ازاد
shuttled U حرکت شاتل
shuttles U حرکت شاتل
get under way U حرکت کردن
dart U حرکت تند
darted U حرکت تند
darting U حرکت تند
gamma movement U حرکت گاما
froissement U حرکت بافشار
expressive movement U حرکت بیانگر
movement credit U نوبت حرکت
strokes U ضرب حرکت
switch U نافم حرکت
switched U نافم حرکت
switches U نافم حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com