Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
beau geste
U
حرکات لطیف وزیبا در هنگام سخن گفتن ژست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pnemograph
U
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
bonny
U
قوی وزیبا
sylphid
U
زن جوان وزیبا وباریک اندام
landscape gardeners
U
متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
landscape gardener
U
متخصص تزئین باغ وگلکاری وزیبا سازی منافر
greets
U
درود گفتن تبریک گفتن
greeted
U
درود گفتن تبریک گفتن
to answer in the a
U
اری گفتن بله گفتن
greet
U
درود گفتن تبریک گفتن
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
tendering
U
لطیف
tenderest
U
لطیف
tender
U
لطیف
benignant
U
لطیف
fairest
U
لطیف
fairer
U
لطیف
fairs
U
لطیف
gauzy
U
لطیف
softest
U
لطیف
softer
U
لطیف
fragile
U
لطیف
soft
U
لطیف
precieuse
U
لطیف
precieux
U
لطیف
fair
U
لطیف
tendered
U
لطیف
etherean
U
لطیف
benign
U
لطیف
gaseous
U
لطیف
delicate
U
لطیف
benignly
U
لطیف
smooth
<adj.>
U
لطیف
soft
<adj.>
U
لطیف
volatile
U
لطیف
mignon
U
لطیف
subtler
U
دقیق لطیف
subtlest
U
دقیق لطیف
subtle
U
دقیق لطیف
airy-fairy
U
فریف و لطیف
fair sex
U
جنس لطیف
gossamer
U
لطیف سبک
rose water
U
لطیف احساساتی
pleasantry
U
لطیف طبعی
pleasantries
U
لطیف طبعی
rarafaction
U
لطیف سازی
the fairses
U
جنس لطیف
tenuous
U
لطیف دقیق
finest
U
عالی لطیف
fined
U
عالی لطیف
gentlest
U
ارام لطیف
fine
U
عالی لطیف
gentler
U
ارام لطیف
gentle
U
ارام لطیف
queazy
U
لطیف مزاج
gossamery
U
خفیف لطیف
gentle sex
U
جنس لطیف
arrefication
U
لطیف سازی
queasy
U
لطیف مزاج
honeyed
U
مطبوع لطیف
fragile
U
لطیف زودشکن
tender
U
لطیف کردن انبار
tenderest
U
لطیف کردن انبار
tendering
U
لطیف کردن انبار
the fair sex
U
جنس لطیف یعنی زن
daintiness
U
سلیقه باذوق لطیف
squeamishness
U
لطیف مزاجی دقت
the gentle sex
U
جنس لطیف یعنی زن
tendered
U
لطیف کردن انبار
The fair sex The female sex.
U
جنس لطیف ( مؤنث )
rare
U
لطیف نیم پخته
rarest
U
لطیف نیم پخته
rarer
U
لطیف نیم پخته
subtilization
U
ملایمت دقیق و لطیف سازی
squeamishly
U
بانازک طبعی یا لطیف مزاجی
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
sputtered
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputters
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputter
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
wirespun
U
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
movements
U
حرکات
parnassian school of poets
U
شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
movements
U
حرکات یکانها
calisthenics
U
حرکات نرمشی
pumps
U
حرکات فریبنده
pumped
U
حرکات فریبنده
pump
U
حرکات فریبنده
school figures
U
حرکات اسب
eurythmics
U
تناسب حرکات
tactical movement
U
حرکات تاکتیکی
eye movements
U
حرکات چشم
cadence
U
موزونی حرکات
voluntary exercise
U
حرکات اختیاری
gestures
U
حرکات بیانگر
optional
U
حرکات اختیاری
calisthenics
U
حرکات سوئدی
prescribed exercise
U
حرکات اجباری
cadences
U
موزونی حرکات
air movements
U
حرکات هوایی
compulsory
U
حرکات اجباری
compulsory freestyle
U
حرکات اجباری
rings
U
حرکات دارحلقه
play marking
U
حرکات تهاجمی
peristalsis
U
حرکات حلقوی
motion analysis
U
تحلیل حرکات
puerilism
U
حرکات کودکانه
retrograde movement
U
حرکات به عقب
air register
U
تنظیم حرکات هوایی
notation
U
ثبت حرکات شطرنج
lip key
[دستگاه ثبت حرکات لب]
lateral and sway bracing
U
حرکات جانبی و نوسانی
eurythmics
U
حرکات بدنی موزون
by-play
U
حرکات یا مکالمات فرعی
floor exercise
U
حرکات زمینی ژیمناستیک
circulation control
U
مدار کنترل حرکات
piaffe
U
نمایش حرکات یورتمهای
adiadokinesis
U
زوال حرکات تناوبی
gestural
U
متضمن حرکات واشارات
girlishness
U
حرکات یا حالات دخترانه
position of attention
U
حرکات و احترامات نظامی
eurhythmics
U
حرکات بدنی موزون
air movement section
U
قسمت حرکات هوایی
appeasement gestures
U
حرکات صلح جویانه
road movement
U
حرکات روی جاده
surge
U
حرکات افقی اب دریا
disported
U
حرکات نشاط انگیزکردن
disport
U
حرکات نشاط انگیزکردن
music of the spheres
U
اهنگ حرکات افلاک
mass of maneuver
U
سنگینی حرکات یکان
maneuvering board
U
تابلوی حرکات ناوها
surged
U
حرکات افقی اب دریا
disporting
U
حرکات نشاط انگیزکردن
surges
U
حرکات افقی اب دریا
lunes
U
حرکات جنون امیز
aerobatic
U
حرکات آکروباتی با هواپیما
transposition
U
تبدیل حرکات شطرنج
rapid eye movements
U
حرکات سریع چشم
notations
U
ثبت حرکات شطرنج
composite attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
compound attack
U
حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
disports
U
حرکات نشاط انگیزکردن
pattern
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
patterns
U
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
cardiography
U
ثبت حرکات وضربان قلب
by-play
U
حرکات یا مکالمات کنار صحنه
figure skate
U
اسکیت با انجام حرکات مختلف
theatrical gestures
U
حرکات واداهایی که در خورتماشاخانه باشد
combatdrill
U
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
screwing
U
حرکات دورانی یخهای دریایی
air control ship
U
ناو کنترل حرکات هوایی
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
tic
U
حرکات غیر ارادی اندامها
tics
U
حرکات غیر ارادی اندامها
percentage
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
percentages
U
نسبت حرکات موفقیت امیز
figurine algebraic notation
U
ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
scores
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
score
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
free skating
U
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
scored
U
گرم کردن اسب ثبت حرکات
movement control
U
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
lipreading
U
فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
paragraph three
U
هرکدام از حرکات روی یک پاتوام با چرخش
pinning combination
U
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
streaking
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streak
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
algebriac notation
U
ثبت حرکات شطرنج با استفاده نمادهای جبری
lindy
U
رقص دارای حرکات سریع وجهشهای مداوم
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
psychomotor
U
ناشی از حرکات عضلانی دراثر عمل فکری
streaks
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
dressage
U
حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
kymograph
U
دستگاه ثبت نوسانات یا حرکات موجی مانند نبض
combination shot
U
ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
regulating station
U
پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
escapement
U
تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
calibrating
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
program
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
calibrate
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrated
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
calibrates
U
تنظیم یک صفحه نمایش یا joystick تا به سیگنالها حرکات درست پاسخ دهد
programs
U
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
peripheral
U
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
mouse
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
U
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
timed
U
هنگام
night-time
U
هنگام شب
term
U
هنگام
night season
U
هنگام شب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com