English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paramnesia U حالت فراموشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
forgetfulness U فراموشی
oblivion U فراموشی
forgetting U فراموشی
amnesiac U مبتلا به فراموشی
lapse U فراموشی لحظهای
negligible U قابل فراموشی
lethe U فراموشی نسیان
lapsus memoriac U حافظه فراموشی
lapses U فراموشی لحظهای
lapsing U فراموشی لحظهای
amnesic U مبتلا به فراموشی
obliviously U از روی فراموشی
selective forgetting U فراموشی انتخابی
unteach U سبب فراموشی شدن
forgets U فراموشی صرفنظر کردن
forget U فراموشی صرفنظر کردن
forgetfully U از روی فراموشی یا غفلت
to fall in to oblivion U در بوته فراموشی افتادن
disinterred U ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinters U ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinterring U ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
disinter U ازبوته فراموشی یا گمنامی دراوردن
lethean U وابسته به نهر فراموشی برزخ
blackout U فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی [پزشکی]
to have a blackout U فراموشی [یا بیهوشی یا نابینایی] موقتی داشتن [پزشکی]
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
amnesia U ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
postures U حالت
predicament U حالت
expression U حالت
postured U حالت
attitude U حالت
tempers U حالت
temper U حالت
posturing U حالت
pyreticosis U حالت تب
idiocrasy U حالت
situations U حالت
cases U حالت
disposition U حالت
posture U حالت
case U حالت
queasiness U حالت قی
manner U حالت
self U حالت
ill conditioned U بد حالت
febricity U حالت تب
situation U حالت
expressions U حالت
feverishness U حالت تب
glass eyed U بی حالت
tempered U حالت
attitudes U حالت
line condition U حالت خط
states U حالت
stating U حالت
condition U حالت
stated U حالت
grain U حالت
estates U حالت
stances U حالت
stance U حالت
estate U حالت
temperament U حالت
temperaments U حالت
state U حالت
state- U حالت
fettle U حالت
predicaments U حالت
phases U حالت
phased U حالت
phase U حالت
if U حالت
status U حالت
make U حالت
makes U حالت
mood U حالت
moods U حالت
unexpressive U بی حالت
glassy state U حالت شیشهای
ground state U حالت پایه
grittiness U حالت شنی
linearity U حالت طولی
goutiness U حالت نقرسی
limit state U حالت حدی
vitreus state U حالت شیشهای
humanness U حالت انسانیت
incipience U حالت نخستین
inactive status U حالت انتساب
in form U خوش حالت
gas phase U حالت گازی
hang over U حالت خماری
heat proof quality U حالت نسوزی
kashrut U حالت جواز
idiocrasy U حالت مخصوص
lethargically U با حالت سبات
idle position U حالت سکون
ignition condition U حالت احتراق
jussive U حالت امری
isopiestic U حالت فشارمتعادل
insert mode U حالت درج
input mode U حالت ورودی
in a state of depression U در حالت افسردگی
initial state U حالت اغازی
iciness U حالت یخی
spin state U حالت اسپین
i.c. U حالت اولیه
incipincy U حالت نخستین
kashruth U حالت جواز
fugitiveness U حالت شخص
dative U حالت برایی
affectivity U حالت عاطفی
amentia U حالت هذیان
answer mode U حالت جواب
answer mode U حالت پاسخ
antisepsis U حالت ضد عفونی
arborescence U حالت شاخهای
atilt U با حالت حمله
automatism U حالت خودکاری
balanced state U حالت تعادل
balanced state U حالت متعادل
balminess U حالت مرهمی
borderline state U حالت مرزی
burst mode U حالت پیوسته
chararcter mode U حالت دخشهای
childishness U حالت بچگی
affectedly U با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
thirstily U با حالت تشنگی
possessive U حالت اضافه
possessives U حالت اضافه
domesticity U حالت اهلی
fluidity U حالت مایعی
resilience U حالت ارتجاعی
crudely U در حالت خامی
nervousness U حالت عصبانی
defensively U با حالت تدافع
defensively U حالت دفاعی
defensive U حالت تدافع
genitive U حالت اضافه
sulkily U با حالت قهر
accusative U حالت مفعولی
accidentalness U حالت اتفاقی
acedia U حالت خ-لسه
circuit opening U حالت مدارباز
circumstantiality U حالت وکیفیت
eburnation U حالت عاجی
eigenstate U حالت انرژی
energy state U حالت انرژی
equation of state U معادله حالت
equilibrium state U حالت تعادل
erectness U حالت عمودی
balanced state U حالت متوازن
exceptional case U حالت استثنایی
excited state U حالت برانگیخته
expressive eyes U چشمان با حالت
facial expression U حالت چهره
febile U دارای حالت تب
feminineness U حالت زنانه
feminity U حالت زنانه
final state U حالت پایانی
drowsihead U حالت نیمخواب
drive state U حالت سائقی
colloidal state U حالت کلوییدی
command mode U حالت فرماندهی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com