Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
glassy state
U
حالت شیشهای
vitreus state
U
حالت شیشهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
glazing
U
شیشهای
hyaloid
U
شیشهای
vitriform
U
شیشهای
glass rule
U
خط کش شیشهای
vitric
U
شیشهای
glassy
U
شیشهای
vitreous
U
شیشهای
galssy
U
شیشهای
amorphous
U
شیشهای
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
slow worm
U
مار شیشهای
louvred
U
دریاپنجرهچوبی-شیشهای
glass bulb
U
حباب شیشهای
glass rod
U
میله شیشهای
glass electrode
U
الکترود شیشهای
glass vessels
U
فروف شیشهای
blindworm
U
مار شیشهای
glass jaw
U
ارواره شیشهای
glass tube
U
لوله شیشهای
glass eye
U
چشم شیشهای
glassiness
U
خاصیت شیشهای
shellac
U
لاک شیشهای
hyaloid membrane
U
شامهء شیشهای
semivitrified
U
نیمه شیشهای
the vitreoud humour
U
ابگونه شیشهای
glassy transition
U
تبدیل شیشهای
marbles
U
گلوله شیشهای
marble
U
گلوله شیشهای
glazing coat
U
روکش شیشهای
gamma transition
U
تبدیل شیشهای
glass
U
الت شیشهای
vitreosity
U
خاصیت شیشهای
semivitrified
U
نیم شیشهای
solar house
U
گلخانه شیشهای
galss transition
U
تبدیل شیشهای
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
vitreous enamel coating
U
روکش لعاب شیشهای
gamma transition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
glass type tube
U
لامپ الکترونی شیشهای
hyalitis
U
اماس رطوبت شیشهای
glasy trainsition temperature
U
دمای تبدیل شیشهای
t.g
U
دمای تبدیل شیشهای
salver
U
سینی پایه دار شیشهای
salvers
U
سینی پایه دار شیشهای
vitrify
U
شیشهای کردن یا شدن زینترن
pseudoscope
U
شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
glass separator
U
میان گیر شیشهای باتری
intravitreous
U
واقع در درون رطوبت شیشهای
fogging
U
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
eye glass
U
شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
belljar
U
نوعی فرف شیشهای مثل کاسه زنگ
vitrescence
U
امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
cullet
U
خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
liquid crystal displays
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
meniscus
U
شیشهای که از یکسو گوژ وازسوی دیگر کاو باشد
vitrescent
U
اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
astrodome
U
گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
LCD
U
Display Crystal Liquid صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
glass wool
U
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
fiber
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibre
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
fibre optics
U
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
bubble turn and slip
U
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
glare
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
helical wave guide
U
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
glass
U
عینک دار کردن شیشهای کردن
fibre optics
U
لایه شیشهای یا پلاستیکی نازک که قادر به ارسال سیگنالهای نوری است . سیگنال نوری یا لیزری برای نمایش داده ارسالی تقسیم میشود
scanner
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners
U
وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
make
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
if
U
حالت
tempered
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
line condition
U
حالت خط
febricity
U
حالت تب
temper
U
حالت
tempers
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
case
U
حالت
cases
U
حالت
self
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
predicament
U
حالت
predicaments
U
حالت
makes
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
posturing
U
حالت
estate
U
حالت
estates
U
حالت
postures
U
حالت
postured
U
حالت
posture
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
stating
U
حالت
manner
U
حالت
state
U
حالت
disposition
U
حالت
stance
U
حالت
phased
U
حالت
expressions
U
حالت
expression
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
states
U
حالت
stated
U
حالت
status
U
حالت
state-
U
حالت
phase
U
حالت
situation
U
حالت
moods
U
حالت
grain
U
حالت
mood
U
حالت
condition
U
حالت
phases
U
حالت
fettle
U
حالت
stances
U
حالت
situations
U
حالت
temperaments
U
حالت
attitudes
U
حالت
attitude
U
حالت
temperament
U
حالت
acedia
U
حالت خ-لسه
accidentalness
U
حالت اتفاقی
ground state
U
حالت پایه
humanness
U
حالت انسانیت
heat proof quality
U
حالت نسوزی
goutiness
U
حالت نقرسی
hang over
U
حالت خماری
grittiness
U
حالت شنی
i.c.
U
حالت اولیه
inactive status
U
حالت انتساب
incipience
U
حالت نخستین
incipincy
U
حالت نخستین
initial state
U
حالت اغازی
defensively
U
حالت دفاعی
defensively
U
با حالت تدافع
nervousness
U
حالت عصبانی
circuit opening
U
حالت مدارباز
defensive
U
حالت تدافع
in form
U
خوش حالت
in a state of depression
U
در حالت افسردگی
idiocrasy
U
حالت مخصوص
idle position
U
حالت سکون
ignition condition
U
حالت احتراق
input mode
U
حالت ورودی
locative
U
حالت مکانی
accusative
U
حالت مفعولی
sulkily
U
با حالت قهر
genitive
U
حالت اضافه
iciness
U
حالت یخی
downiness
U
حالت کرکی
deliverable state
U
در حالت تحویل
facial expression
U
حالت چهره
febile
U
دارای حالت تب
deadness
U
حالت مرده
feminineness
U
حالت زنانه
feminity
U
حالت زنانه
creaminess
U
حالت سرشیری
final state
U
حالت پایانی
doughiness
U
حالت خمیری
counterpoise
U
حالت تعادل
corresponding state
U
حالت متنافر
deplorble condltion
U
حالت زار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com