English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9542 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
verdancy U حالت سبزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
vegetable U سبزی
viridity U سبزی
legume U سبزی
veg U سبزی
greenstuff U سبزی
virescence U سبزی
green jaundice U سبزی
green meat U سبزی
greenless U بی سبزی
greenth U سبزی
greenery U سبزی
green stuff U سبزی
greenness U سبزی
obsequious U سبزی پاک کن
vegetably U سبزی وار
greengrocers U سبزی فروش
greengrocer U سبزی فروش
wrack U اشغال سبزی
coster U سبزی فروش
greengrocery U سبزی فروشی
green vegetable U سبزی خوراکی
pot herb U سبزی پختنی
vegetably U بشکل سبزی
fawner U سبزی پاک کن
vegetable soup U سوپ سبزی
viridescence U میل به سبزی
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
buble and squeak U قیمه با سبزی یا کلم
pickler U پیازترشی سبزی ترشی
maket garden U باغ سبزی کاری
What vegetables do you have? U چه سبزی هایی دارید؟
vegetable diet U خوراک سبزی دار
virescence U سبزی غیرعادی دربرگهای گل
verdure U تازگی سبزیجات سبزی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
minestrone U سوپ غلیظ سبزی ولوبیاوماکارونی
fawning U دم لابه سبزی پاک کنی
garden stuff U حاصل باغ :سبزی ومیوه
fawningly U ازروی سبزی پاک کنی
costermonger U سبزی فروش دوره گرد
olla U یکجور اش سبزی دار دراسپانی
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
olericulture U سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
flatteringly U متملقانه ازروی سبزی پاک کنی
borscht U نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
the greenish hue of blue U حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
borsch U نوعی ابگوشت سبزی دار روسی
Cooked vegetables digest easily. U سبزی پخته زود هضم است.
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
gallows bird U کسی که سرش بوی قرمه سبزی میدهد
green bice U رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
gonidium U یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
make U حالت
febricity U حالت تب
predicament U حالت
predicaments U حالت
attitudes U حالت
estates U حالت
line condition U حالت خط
estate U حالت
if U حالت
makes U حالت
feverishness U حالت تب
cases U حالت
postured U حالت
posturing U حالت
case U حالت
postures U حالت
idiocrasy U حالت
tempers U حالت
glass eyed U بی حالت
fettle U حالت
tempered U حالت
self U حالت
ill conditioned U بد حالت
temper U حالت
posture U حالت
unexpressive U بی حالت
state- U حالت
queasiness U حالت قی
state U حالت
temperaments U حالت
condition U حالت
mood U حالت
phases U حالت
phased U حالت
moods U حالت
pyreticosis U حالت تب
stating U حالت
states U حالت
temperament U حالت
status U حالت
stated U حالت
stance U حالت
situation U حالت
stances U حالت
manner U حالت
grain U حالت
phase U حالت
situations U حالت
expressions U حالت
expression U حالت
disposition U حالت
attitude U حالت
balminess U حالت مرهمی
downiness U حالت کرکی
drive state U حالت سائقی
drinking bout U حالت مستی
transition state U حالت گذار
nervousness U حالت عصبانی
transitivity U حالت متعدی
defensive U حالت تدافع
vegetality U حالت گیاهی
domesticity U حالت اهلی
drowsihead U حالت نیمخواب
doughiness U حالت خمیری
deadness U حالت مرده
crudely U در حالت خامی
viduity U حالت زن بیوه
deplorble condltion U حالت زار
possessives U حالت اضافه
thraw U حالت نزع
possessive U حالت اضافه
thirstily U با حالت تشنگی
verticality U حالت عمودی
the vocative case U حالت ندا
doubtfulness U حالت تردید
resilience U حالت ارتجاعی
deliverable state U در حالت تحویل
topicality U حالت مناسب
dative U حالت برایی
torpidity U حالت بیحالی
fluidity U حالت مایعی
borderline state U حالت مرزی
automatism U حالت خودکاری
tridimensionality U حالت سه بعدی
colloidal state U حالت کلوییدی
command mode U حالت فرماندهی
translucency U حالت زجاجی
conjugality U حالت زناشویی
atilt U با حالت حمله
conversational mode U حالت محاورهای
arborescence U حالت شاخهای
antisepsis U حالت ضد عفونی
trilaterality U حالت سه جانبی
balanced state U حالت تعادل
tubularity U حالت لولهای
balanced state U حالت متعادل
burst mode U حالت پیوسته
triploidy U حالت سه تایی
balanced state U حالت متوازن
chararcter mode U حالت دخشهای
triliteralism U حالت سه حرفی
circuit opening U حالت مدارباز
circumstantiality U حالت وکیفیت
answer mode U حالت پاسخ
answer mode U حالت جواب
ultimacy U حالت غایی
vascularity U حالت اوندی
vascularity U حالت عروقی
creaminess U حالت سرشیری
accusative U حالت مفعولی
sulkily U با حالت قهر
genitive U حالت اضافه
continuum state U حالت پیوستار
childishness U حالت بچگی
translucence U حالت زجاجی
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1skirts
1حالت خوبه
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
2encapsulate
0جملات كه بعد از tobe حالت سوم فعل استفاده مى شود دقيقا چه معنى ميدهند مثل (it is called,it was called)
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com