Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
juvenescence
U
حالت جوان شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yonker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker
U
نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox
U
جوان ژیگولو جوان جلف
princock
U
جوان ژیگولو جوان جلف
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
callan
U
جوان
adolescents
U
جوان
lass
U
زن جوان
adolescent
U
جوان
yoth
U
جوان
young persons
U
جوان
callant
U
جوان
beardless
U
جوان
juvenescent
U
نو جوان
frying
U
جوان
moll
U
زن جوان
fry
U
جوان
fries
U
جوان
molls
U
زن جوان
younger
U
جوان
youth
U
جوان
young
U
جوان
youths
U
جوان
dells
U
زن جوان
lasses
U
زن جوان
dell
U
زن جوان
nagged
U
اسب جوان
playboys
U
جوان عیاش
boyo
U
پسربچه جوان
nag
U
اسب جوان
youngish
U
جوان وار
nags
U
اسب جوان
to die young
U
جوان مردن
ephebophilia
U
جوان خواهی
snot
U
جوان گستاخ
floozy
U
زن جوان بوالهوس
young population
U
جمعیت جوان
youngish
U
نسبتا جوان
yong lion
U
شیر جوان
insenescible
U
همیشه جوان
immature soil
U
خاک جوان
lionet
U
شیر جوان
juvenescent
U
تازه جوان
punks
U
جوان ولگرد
swain
U
جوان روستایی
punk
U
جوان ولگرد
playboy
U
جوان عیاش
playboy
U
جوان دخترباز
playboys
U
جوان دخترباز
puss
U
دخترک زن جوان
trull
U
دختر جوان
young smith
U
اسمیت جوان
young and old
U
پیر و جوان
juvenescent
U
جوان شونده
peachick
U
جوان خودفروش
gigolos
U
جوان جلف
rejuvenation
U
جوان سازی
youthful
U
جوان باطراوت
beau
U
جوان شیک
gigolo
U
جوان جلف
rejuveoize
U
دوباره جوان شدن
sows
U
ماده خوک جوان
[be]
no chicken
U
دیگر جوان نبودن
sow
U
ماده خوک جوان
yoth
U
شخص جوان جوانمرد
skipjack
U
جوان ژیگولووخود نما
young turk
U
افسر جوان افراطی
sowed
U
ماده خوک جوان
youths
U
شباب شخص جوان
filly
U
دختر شوخ و جوان
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
rejuvenesce
U
دوباره جوان شدن
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
to wear one's years well
U
خوب ماندن جوان
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
rejuvenation
U
دوباره جوان سازی
hooligan
U
جوان اوباش صفت
youth
U
شباب شخص جوان
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
cora
U
[سر ستونی در شکل زن جوان]
fillies
U
دختر شوخ و جوان
agerasia
U
پیر جوان نما
hooligans
U
جوان اوباش صفت
yuppie
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
sylphid
U
زن جوان وزیبا وباریک اندام
sweetbread
U
تیموس حیوانات جوان دنبلان
gill flirt
U
زن جوان سبک وهرزه دخترول
narcissus
U
جوان رعنایی که عاشق تصویرخودشد
He is not young anymore.
U
او
[مرد]
دیگر جوان ن
[یست]
.
spring chicken
<idiom>
U
شخص جوان (بصورت منفی)
She doesnt like that young man.
U
از آن جوان خوشش نمی آید
maid
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
maids
U
دوشیزه یا زن جوان پیشخدمت مونث
yuppies
U
جوان تحصیل کرده و پر - درآمد
kitties
U
دختر جوان زن سبک و جلف
You are 5 years younger than me.
U
شما ۵ سال جوان تر از من هستید.
kitty
U
دختر جوان زن سبک و جلف
chaperone
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperons
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperones
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperon
U
نگهبان یاملازم خانمهای جوان
junker
U
جوان نجیب زاده المانی
macaroni
U
ماکارونی جوان خارج رفته
johnny
U
جوان ژیگولو و خوشگذران پاسبان
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
cocotte
U
زن جوان بد اخلاق وجلف هرزه
hidden momentum of population growth
U
به دلیل این که یک جمعیت وسیع جوان
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
YWCA
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCAs
U
مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
oaks
U
مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
You cannot put old heads on young shoulders .
<proverb>
U
سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
an unlicked cub
U
جوان زمخت- ادم نتراشیده ونخراشیده
adonic
U
جوان زیبایی که معشوق ونوس بود
fuzz
U
ریش تازه جوان کرکی شدن
greensick
U
مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperon
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
have an old head on young shoulders
<idiom>
U
جوان ولی عقل بزرگترها را داشتن
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
passanger
U
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
duenna
U
زن سالمندی که مراقب دختران وزنان جوان است
adonis
U
جوان زیبایی که مورد علاقه افرودیت بود
hope chest
U
جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
interplant
U
کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
reformatory schools
U
کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
governesses
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
jugend stil
U
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
finishing schools
U
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school
U
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
probation
U
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
sugar daddy
<idiom>
U
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
pullets
U
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
pullet
U
جوجه مرغ یکساله و کمتر مرغ جوان
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
moods
U
حالت
case
U
حالت
phased
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
stance
U
حالت
phases
U
حالت
fettle
U
حالت
mood
U
حالت
posturing
U
حالت
predicaments
U
حالت
estate
U
حالت
if
U
حالت
make
U
حالت
phase
U
حالت
makes
U
حالت
posture
U
حالت
postured
U
حالت
postures
U
حالت
self
U
حالت
stances
U
حالت
cases
U
حالت
estates
U
حالت
predicament
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
attitude
U
حالت
status
U
حالت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com