Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jumpiness
U
حالت بیقراری حساسیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
ataxy
U
بیقراری
restlessness
U
بیقراری
agitation
U
بیقراری
the fidgets
U
بیقراری
lubricous
U
بیقراری
fidgetiness
U
بیقراری
feverishness
U
بیقراری
titubation
U
بیقراری
unrest
U
بیقراری
mutabilty
U
بی ثباتی بیقراری
mutability
U
بی ثباتی بیقراری
akathisia
U
بیقراری حرکتی
hotch
U
بیقراری کردن
malease
U
ناراحتی بیقراری
malaise
U
ناراحتی بیقراری
psychomotor agitation
U
بیقراری روانی- حرکتی
restlessly
U
از روی بی تابی یا بیقراری
dysphoria
U
بیقراری احساس ملالت وکسالت
fussily
U
ازروی بیقراری با اهمیت دادن بچیزهای جزئی
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
sensitivities
U
حساسیت
sensitivity
U
حساسیت
allergy
U
حساسیت
susceptivity
U
حساسیت
allergies
U
حساسیت
sensitometer
U
حساسیت
sensitiveness
U
حساسیت
sinsitivity
U
حساسیت
liking
U
حساسیت
sensibilities
U
حساسیت
sensibility
U
حساسیت
frictions
U
حساسیت
friction
U
حساسیت
elasticity
U
حساسیت
impressibility
U
حساسیت
sensitivity
U
میزان حساسیت
sensitivities
U
میزان حساسیت
absolute sensitivity
U
حساسیت مطلق
price elasticity
U
حساسیت قیمت
allergic
U
وابسته به حساسیت
hyperaesthesia
U
ازدیاد حساسیت
allergic
U
دارای حساسیت به
measuring sensitivity
U
حساسیت سنجش
coefficient of elasticity
U
ضریب حساسیت
keenness
U
ذکاوت حساسیت
dynamic sensitivity
U
حساسیت دینامیک
stress testing
U
تست حساسیت
static sensitivity
U
حساسیت استاتیک
impassibility
U
عدم حساسیت
sentience
U
حساسیت جسمانی
sensitivity training
U
حساسیت اموزی
sensitive
U
دارای حساسیت
luminous sensitivity
U
حساسیت نوری
light sensitive
U
با حساسیت نوری
sensitivity ratio
U
نسبت حساسیت
allergy
U
حساسیت
[پزشکی]
responsively
U
با تاثر یا حساسیت
hyposensitize
U
عدم حساسیت
increase in sensitivity
U
افزایش حساسیت
coloring sensitive
U
حساسیت رنگ
photosensitivity
U
حساسیت به نور
protopathic sensitivity
U
حساسیت ابتدایی
inelasticity
U
عدم حساسیت
desensitization
U
حساسیت زدایی
hyperesthesia
U
ازدیاد حساسیت
hyperesthesia
U
فزونی حساسیت
hypersensitivity
U
حساسیت شدید
terminal sensitivity
U
حد بیشینه حساسیت
differential sensitivity
U
حساسیت افتراقی
allergic rhinitis
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
sensibility to praise
U
حساسیت نسبت به ستایش
hyperirritable
U
دارای حساسیت شدید
pollenosis
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
allergies
U
حساسیت نسبت بچیزی
sensitivity training group
U
گروه حساسیت اموزی
intermediate frequency sensitivity
U
حساسیت فرکانس میانی
allergy
U
حساسیت نسبت بچیزی
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
t group
U
گروه حساسیت اموزی
dynamic luminous sensitivity
U
حساسیت نوری دینامیک
measuring sensitivity
U
حساسیت اندازه گیری
anti-histamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
gravimeter
U
حساسیت سنج وزن
anti-histamine
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
static luminous sensitivity
U
حساسیت نوری استاتیک
systematic desensitization
U
حساسیت زدایی منظم
exquisiteness
U
حساسیت نازکی طبع
neurasthenia
U
سر درد و حساسیت بی مورد
hayfever
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
k tungsten sensitivity
U
حساسیت تنگستن در 4582کلوین
somesthesis
U
حساسیت به حسهای بدنی
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
pollinosis
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
hay fever
[med.]
U
حساسیت فصلی
[پزشکی]
spectral sensitivity characteristic
U
مشخصه حساسیت مرئی
current sensitivity of a crystal rectifi
U
حساسیت یکسوکننده بلورین
thermotropism
U
حساسیت نسبت به گرما
coarse mine
U
نوعی مین دریایی با حساسیت کم
atmosphere related syndrome
[ARS]
U
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
diathesis
U
تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
meteoropathy
U
حساسیت به تغییرات هوا
[پزشکی]
hyperesthesia
U
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
photosensitive
U
دارای حساسیت نسبت به نور
allergy
U
حساسیت نسبت به چیزی
[پزشکی]
color blind
U
فاقد حساسیت نسبت برنگ
look
U
زمان حساسیت مدار مین
actinautographic
U
دارای حساسیت در مقابل نور
esthesia
U
فرفیت احساس و ادراک حساسیت
allergen
U
مادهای که باعث حساسیت میشود
acroesthesia
U
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
looked
U
زمان حساسیت مدار مین
photosensitize
U
نسبت بنور حساسیت پیداکردن
looks
U
زمان حساسیت مدار مین
sensitometry
U
اندازه گیری حساسیت چشم
hyperirritability
U
حساسیت واستعداد تحریک فوق العاده
tinged with cnvy
U
حساسیت امیز توام بارشک یاحسادت
tone-deaf
U
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
photosensitize
U
بوسیله نور به چیزی حساسیت دادن
tone deaf
U
فاقد حساسیت نسبت به اهنگ موسیقی
sensitivity analysis
U
تحلیل حساسیت در برنامه ریزی خطی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
hypersensitive
U
دارای حساسیت فوق العاده خیلی حساس
mantoux test
U
ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
stenotopic
U
دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
hyposensitize
U
کم شدن حساسیت نسبت به بعضی مواد موجدحساسیت
class conscious
U
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious
U
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-consciousness
U
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
case sensitive search
U
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
look
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looks
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
looked
U
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد
adaptation
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
hyperalgesis
U
حساسیت زیاد نسبت به درد درد بسیار سخت
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
postured
U
حالت
posturing
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
moods
U
حالت
posture
U
حالت
line condition
U
حالت خط
stances
U
حالت
stance
U
حالت
makes
U
حالت
phase
U
حالت
estates
U
حالت
estate
U
حالت
predicament
U
حالت
predicaments
U
حالت
mood
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
fettle
U
حالت
if
U
حالت
phased
U
حالت
make
U
حالت
phases
U
حالت
postures
U
حالت
self
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
idiocrasy
U
حالت
states
U
حالت
temper
U
حالت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com